صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

نسل جدید کار کرد ازدواج را تغییر داد

  • کد خبر: ۱۲۹۷۹۲
  • ۲۴ مهر ۱۴۰۱ - ۱۴:۵۴
در گذشته، ازدواج کارکرد اجتماعی بیشتری از کارکرد فردی آن داشت.

در گذشته، ازدواج کارکرد اجتماعی بیشتری از کارکرد فردی آن داشت؛ یعنی نهاد ازدواج اولویت و کارکرد بیشتری برای خانواده گسترده یا خویشاوندی داشت تا برای فردی که ازدواج می‌کرد. به همین دلیل تصمیم گیران اصلی اینکه کدام زن، عروس یک خانواده بشود، والدین و بستگان نزدیک بودند.

یک زن، اول «عروس» یک خانواده گسترده بود و در مقام دوم، «بانو» یا همسر یک مرد. برای یک خانواده هم خصلت‌های خانوادگی و اصل و نسب و پیوند‌های خویشاوندی و سلامت و توانایی زن در فرزند آوری در درجه اول اهمیت قرار داشت و زیبایی و دلربایی زن در درجه دوم اهمیت. به همین خاطر اساسا یک دختر به جلوه گری و عشوه گری و یادگرفتن فنون و روش‌های آن نیازی نداشت. او مسئول پیدا کردن همسری برای خود نبود.

این خانواده او بودند که قرار بود در یافتن شوهری برای دخترشان موفق شوند. عاملان اصلی همسریابی، والدین و خویشاوندان بودند، نه خود افراد. از یک زن انتظار می‌رفت از خانواده خوبی برخاسته باشد، تعامل خوبی با خانواده همسرش داشته باشد، به وظایف نقشی خود به عنوان یک عروس و یک همسر عمل کند. به همسرش (و در واقع خانواده او) وفادار باشد، بتواند فرزندزایی داشته باشد و آن‌ها را بزرگ کند.

به همین دلیل صفاتی همچون اصالت، نجابت، پاکدامنی و عفت جزو اصلی‌ترین صفاتی بودند که برای ارزیابی دختر مناسب برای ازدواج مورد ارزیابی قرار می‌گرفت. پس از این ویژگی‌های اصلی، نوبت به خصلت‌های ثانویه‌ای همچون زیبایی می‌رسید که در صورت وجود، موجب فخر بیشتر خانواده در مجالس و مجامع زنان می‌شد. زیبایی و عشوه گری زن صرفا کارکردی شخصی برای فرد داشت که آن هم بسیار گذرا بود؛ به این دلیل که خصلت‌ها خیلی زود برای مرد عادی می‌شد و دیگر لذتی که قبلا از این ویژگی‌ها می‌برد، برایش مهیا نبود.

زیبایی و جذابیت زن کارکرد اجتماعی برای مرد نداشت؛ به این دلیل که اساسا این بخش از ویژگی‌های زن در مجامع مردانه جایی نداشت. نه از آن صحبتی می‌شد و نه نمایشی از آن داده می‌شد. به همین دلیل می‌بینیم که شیوه همسرگزینی و همسریابی به صورت باواسطه و توسط خانواده همسر طی مراسم خواستگاری انجام می‌شد.

ظاهر یا باطن؟!

با تغییر ساختار روابط اجتماعی این شیوه همسرگزینی نیز تغییر یافت و در نتیجه رفتار‌های دختران جوان نیز متفاوت شد. با اختلاط بیشتر جلسات و دور همی‌ها و شکل گیری جمع‌های خانوادگی، خویشاوندی و دوستانه مختلط که در آن زنان و مردان سر یک سفره می‌نشستند و با یکدیگر در خیابان قدم می‌زدند و مردان دیگر ممکن بود همسرانشان را ببینند و مرد می‌توانست به طور ضمنی به زیبایی یا جذابیت همسرش فخر بفروشد، خصلت زیبایی اهمیت بیشتری یافت.

تصور کنید که پیش از آن، مردان بیگانه احتمالا هیچ گاه همسر دوست یا همکار یا خویشاوندشان را‌ نمی‌دیدند و اگر هم مواجهه‌ای اتفاق می‌افتاد با وجود حجاب حداکثری که خیلی اوقات حتی صورت را نیز می‌پوشاند، چنین فخر و تحسین (یا در مقابل سرشکستگی و تحقیری) امکان پذیر نبود.

از سوی دیگر، با کوچک شدن خانواده گسترده به خانواده هسته‌ای و به ویژه با جدایی مکانی بیشتر خانواده‌ها در زندگی شهری به دلیل اقتضائات حرفه‌ای و کاری، کاهش مراودات و تقویت حریم خصوصی در خانواده ها، نهاد زناشویی از سیطره خانواده گسترده خارج شد. دیگر زن در گام اول عروس یک خانواده گسترده محسوب نمی‌شد، بلکه بانوی یک مرد به حساب می‌آمد. در نتیجه، وظایف نقش «بانویی» بر وظایف نقش «عروس» خانواده اولویت پیدا کرد. زن در گام اول می‌بایستی همسر مطلوبی برای شوهر باشد تا عروس پسندیده‌ای برای خانواده شوهر. پیامد‌های این جابه جایی نقشی چیست؟

خواستگاری سنتی یا ...!

قاعدتا انتظار داریم در گام نخست، آن دسته خصلت‌هایی در زن اولویت داشته باشد که کارکرد مستقیم برای شوهر دارد و عمدتا ناظر به وظایف همسرداری است. زنی مطلوب‌تر است که بتواند به شیوه بهتری این وظایف را ایفا کند و به نیاز‌های شوهرش به شکل مطلوب تری پاسخ دهد.

مجددا انتظار می‌رود که یک زن به همسرش، وفادار باشد. همچنین زیبایی، اخلاق پسندیده، همراهی در برنامه‌ها و مناسبت‌ها جزو این خصلت‌ها محسوب می‌شود. در یک گام بعدی که همراهی زنان با همسرانشان با حجاب کم (مانتو و روسری یا شال) در جامعه متداول شد و زنان توانستند زیبایی‌ها و جذابیت‌های خود را به دیگران بنمایانند، این خصلت نیز به عاملی برای تفاخر و ایجاد تمایز‌های اجتماعی (برای مردان) بدل شد؛ یعنی مردان نیز تمایل پیدا کردند که زنانشان آراسته و زیبا در مجامع عمومی حاضر شوند و از آن به عنوان عامل امتیاز خود استفاده کردند.

زمانی که کارکرد نهاد زناشویی و ازدواج اولا وابسته به شوهر و سپس خانواده او شد، پسران جوان تمایل پیدا کردند در فرایند همسرگزینی نقش پررنگ تری داشته باشند. از مرحله‌ای که اساسا مرد، همسر برگزیده خود را تازه سر سفره عقد می‌دید، به مرحله‌ای رسیدیم که مردان نیز در جلسات نهایی خواستگاری حضور پیدا می‌کردند؛ سپس مرحله‌ای که پسران جوان از جلسه دوم در فرایند خواستگاری مشارکت داشتند و گفتگو تحت نظارت خانواده‌های طرفین در اتاقی دربسته صورت می‌گرفت، تا مرحله کنونی که پسر و دختر خود یکدیگر را در تعاملات مستقیم انتخاب می‌کنند، سپس از مراسم خواستگاری برای پوشش آیینی و مناسکی فرایند همسریابی استفاده می‌کنند.

یعنی والدین صرفا وظیفه غسل تعمید دادن همسرگزینی را برعهده دارند که قبلا از سوی طرفین انجام شده است. جامعه شهری ما اکنون در این مرحله به سر می‌برد. پسر و دختر یکدیگر را در خیابان، محل کار یا تحصیل، پارک یا هر جای دیگری می‌بینند. با یکدیگر اولین تعاملات را برقرار می‌کنند. احتمالا به هم علاقه مند می‌شوند. مدتی را در دوستی با هم سپری می‌کنند و بعد ممکن است تصمیم بگیرند به این با هم بودن، خصلت رسمی و مشروع تری بدهند؛ پس با هم ازدواج می‌کنند.
این یادداشت ادامه دارد...

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.