علاقهمندان کتاب و کتاب خوانی معمولا شاعر یا نویسنده یا اندیشمندی محبوب دارند که جایگاه و احترام ویژهای برایش قائل هستند.
آنها نوشتههای او را میخوانند و در بحث و گفتگو از آن نقل قول میآورند و چه بسا این نوشتهها را سرمشق زندگی قرار دهند، اما گاهی ممکن است با خواندن مطلبی درباره شخصیت او با چیزهای ناخوشایندی روبه رو شوند و اسطورهای که از صاحب آن نوشتهها در ذهن ساخته اند بشکند و فرو ریزد.
واقعیت این است که صاحبان قلمی که کتابهای شعر و داستان و مقاله محبوب ما را مینویسند آدمهایی ممکن الخطا همچون خود ما هستند. خلاقیت و هوش و اندیشه از آنها انسانهای معصوم نساخته است، هرچند احتمالش کم نیست که نفس مطالعه و تفکر فرد را به انسان بهتری در اجتماع بدل سازد.
توجه به کاستیهای انسانی، کمترین سودش این است که هنگام مواجهه با مطلبی درباره خطاهای بزرگ فلان صاحب قلم، چندان غافل گیر و سرخورده نمیشویم و حتی میتوانیم همچنان از خواندن نوشتههای او لذت و بهره ببریم. اینکه گفته اند «به گفته بنگر و نه به گوینده» موضع گیری ژرف و هوشمندانهای است که در برخورد ما با شاعر و نویسنده و اندیشمند مورد علاقه مان هم بسیار راهگشاست. ظاهرا برخی پژوهشگران ادب و فرهنگ به لزوم مقابله با بت سازی حساسیت ویژهای داشته اند و مطالبی دراین باره منتشر کرده اند.
«روشنفکران» (پال جانسن. برگردان فارسی جمشید شیرازی. نشر فرزان روز) یکی از این کتاب هاست. نویسنده در این اثر خواندنی و البته آزاردهنده، به رغم اثرگذاری روشنفکران بر شئون سیاسی و اجتماعی و... جوامع بشری در دو سده گذشته، آنان را سخت به تازیانه انتقاد نواخته است.
جانسن از ضعفها و توهمها و رذائلی میگوید که درباره زندگی روسو، مارکس، همینگوی، سارتر، چامسکی و دیگران ذکر شده است. برای نمونه در فصل مربوط به کارل مارکس آمده است که این اندیشمند معروف در همان حال که از بی عدالتی سرمایه داران علیه کارگران مینوشت، به زن خدمتکار سخت کوشی که در خانه مارکس زندگی و کار میکرد حتی یک شاهی دستمزد نپرداخت!
زن فرودست که هلن دموت نام داشت، از جهت دیگری هم مورد استثمار اندیشمند نامدار قرار گرفت، حال آنکه مارکس متأهل بود! در این کتاب از دروغ گوییهای ارنست همینگوی در حرفه خبرنگاری نوشته شده و به بی اخلاقیهای برتولت برشت در مواجهه با زنان پرداخته شده است.
درباره هنریک ایبسن، نمایش نامه نویس برجسته نروژی، آمده است که اشتیاق زیادی به مدال و نشان و در ضمن به نمایش دادن مدالها و نشانهای کسب کرده اش در میان جمع داشته است. بر پایه این کتاب، ایبسن گاه در مهمانی یا حتی در خیابان مدال هایش را از خود آویزان میکرده است!
مطالعه کتاب «روشنفکران» به احتمال زیاد بسیاری از کتاب خوانها را خواهد آزرد. اما با درنگ و ژرف نگری میتوان این رنجش را مجالی ساخت برای رفتار منطقی و خردمندانه با علایق خویش. برای اینکه دریابیم نیازی نیست به علت خطاهای فلان نویسنده و بهمان شاعر محبوبمان از ایشان روی گردان شویم و همچنان میتوانیم از نوشتههای مهم و ماندگارشان استفاده کنیم فقط باید درنظر بگیریم که بت سازی بر خلاف تعقل است!