در تاریخ آمده است که شخصی، رمز موفقیت شاه عباس را سؤال کرد. ظریفی گفت: «او بزرگان را با جان و مردم را با مال برای خطاهایشان تنبیه میکرد.»
چندی پیش در زمان اوج تخلفات در بازار روغن موتور، یکی از مسئولان همراه تیمی از بازرسان و البته خبرنگاران به مراکز عرضه این محصولات در مشهد سر زد. بعد از ورود به یک فروشگاه و چند پرسش و پاسخ، گرانفروشی محرز شد. کمکم بحث بالا گرفت و صدای فروشنده مدام بالا و بالاتر رفت، تاجایی که تصمیم گرفته شد آن فروشگاه پلمب شود. با وجود مقاومت مالک، درنهایت فروشگاه پلمب شد.
یک ماه بعد از این قضیه همچنان کمبود روغن موتور دربازار وجود داشت و شهروندان همچنان برای خرید آن باید ارقام بیشتری از قیمت مصوب پرداخت میکردند. مشکل بازار روغن موتور به فشارهای شرکتهای بزرگ تولیدکننده برمیگشت؛ چون مسئولان تنظیم بازار حاضر نشده بودند قیمتها را به میزان درخواست آنها زیاد کنند و حالا آنها با کمبود مصنوعی اجناس در بازار، سعی میکردند خواسته خودشان را به کرسی بنشانند.
اما در این میان، این مردم و فروشندهها بودند که در عمل، دود این دعوا به چشمشان میرفت؛ مردمی که مجبور بودند روغن موتور را گرانتر بخرند و فروشندههایی که این اقلام را گرانتر از توزیعکنندگان عمده میخریدند، اما به دلیل عرضه کالا بیشتر از نرخ مصوب، جریمه میشدند. حالا سؤال اینجاست که اگر قرار است جلوی تخلفی گرفته شود و حق مردم احیا شود، بهتر نیست به جای بازرسیهای پرطمطراق از بازار همراه با تیمهای رسانهای، مشکل را از همان مبدأ حل کرد؟ به قول معروف، وقتی آب از سرچشمه گلآلود است، چرا باید برخورد با گرانی را از خرده فروشیها شروع کنیم؟