سیلی اول را بهعنوان یکی از گامهای «انتقام سخت» از زوایای متعدد باید دید و بدان پرداخت. وجه اقتدار این سیلی قبل از آنکه به تعداد کشتههای ماجرا بسته باشد، به نفسِ اقدام بستگی دارد. از این منظر که در همه دنیا، تنها حکومت رسمی یک کشور که جرئت کرده ضربه آمریکا را با ضربه متقابل پاسخ گوید و در مجامع حقوقی هم مستند به منشور ملل، با افتخار و اقتدار از موضع خود دفاع کند، جمهوری اسلامی ایران است. اگر فراموش نکرده باشیم، حتی روسها به خود جسارت ندادند در برابر ساقط کردن جنگندهشان توسط ترکیه که عضو ناتو است، بهرغم رجزخوانیها، اقدام متقابل کنند، اما ما شاخ غولی را شکستیم که محور ناتو است. علاوه بر این، شکستن اقتدار آمریکا و آتش زدن به هیمنه او که قدرت اول نظامی و اقتصادی جهانِ مادی حساب میشود و هر روز دیگر قدرتها از چین تا اتحادیه اروپا و روسیه را تهدید میکند، توانستیم اقتدار «نقطهزنی موشکهامان» را هم به رخ دنیا بکشیم و هم انحصار آمریکا در این حوزه را بشکنیم. مهمتر از این، اما مسئلهای است که اگر نگوییم از آن غفلت شده، دستکم میتوان گفت که در اندازهای که باید، بدان پرداخته نشده است و آن این است که موشکهای ما، همه به هدف اصابت کرده است و نتوانستهاند حتی یک فروند از آنها را رهگیری و منهدم کنند. به دیگر عبارت، نسخه «گنبد آهنین» که همواره از آن سخن میگفتند، با سامانههای پدافند ضدموشکی، در این مورد، پیچیده شد. مطمئن باشید که آمریکاییها برای حراست از هژمونی قدرت خود، اگر میتوانستند، اجازه نمیدادند حتی یک موشک به حوالی عینالاسد برسد. اینکه موشکها به هدف رسید، یعنی گنبد آهنیشان حلبی است و خانه اقتدارشان هم چنانکه نصرا... درباره رژیم صهیونیستی گفت، عنکبوتی است و خداوند سستی این خانه را در قرآن خویش به صراحت در آیه ۴۱ سوره عنکبوت به رخ ستمگران کشانده است که «.. وَإِنَّ أَوْهَنَ الْبُیُوتِ لَبَیْتُ الْعَنْکَبُوتِ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ»؛ «سستترین خانهها همان خانه عنکبوت است.» و بزرگترین دستاورد «سیلی اول» را میتوان همین عنکبوتی بودن اقتدار آمریکا دانست که قطعا بعد از این در نگاه جهانیان جور دیگری تحلیل خواهد شد. بر این اساس میتوان بر گزاره قابل احترامی که بسیاری بر آن تأکید داشتند که تاریخ خاورمیانه را به قبل و بعد از شهادت سردارسلیمانی باید تقسیم کرد، میتوان صحه مجدد نهاد، چه در مواجهه سخت با آمریکا هم این مبدأ تاریخی کارکرد خود را یافته است. بعد از این جرئت برخاستن در برابر قدرتی که همه را نشسته و در اختیار میخواهد، در میان دیگر کشورها تکثیر خواهد شد و این میتواند آغاز مبارکی باشد بر پایان قدرت آمریکا که آرزوی بسیاری از ملتهاست. انتقامی که در خور خون مطهر قاسم سلیمانی و هزاران شهید تاریخ مبارزه با آمریکاست یعنی این و الا نه در میان همه دولتمردان آمریکا، چهرهای ملی و مؤثر، چون قاسم سلیمانی میتوان یافت که به انتقام از او جان بستانیم و نه حتی سربازان لشکر کفر را ارزش همسانی با مجاهدان شهید است که یک در برابر یک حساب کنیم. چنانکه انتقام خون سیدالشهدا ازمیان رفتن خوی یزیدی است، تقاص خون حاج قاسم و شهدای مقاومت بریده شدن پای اهریمنان از منطقه است و آن روز دیر نیست. انشاءا... در عصر اسماعیل قاآنی آن را خواهیم دید در خاورمیانهای که میاندارانش، مردانی شبیه قاسم سلیمانیاند.