به هم ریختهام، از همان صبح دیروز. همان وقتی که تلفن همراهم را روشن کردم و بمباران شدم از خبرهای تلخ گوناگون درباره فاجعه هوایی. باور بفرمایید، مثل پتک سنگین بود خبری که از جمعهشب زمزمههایش شنیده میشد و بامداد شنبه پتک شد، سنگ شد، فولاد شد و بر سرمان فرود آمد. فهمیدیم که بوئینگ را پدافند ما به خطا زده است. فهمیدیم سوگواری مضاعف باید داشته باشیم. فهمیدیم حوادث گاهی ناخواسته چنان اتفاق میافتند که همه خواستهها را تحتالشعاع قرار میدهند. حتی مردان ایستاده در برابر دشمن را به سختتر از سخت مبتلا میکنند. مردانی که برخاستهاند تا دشمن را سر جایش بنشانند. من بهعنوان روزنامهنگار سیهپوش این سوگ به سهم خود از مردم عذرخواهی میکنم. مطمئنم که مسئولان هم در این عذرخواهی شریک این قلم هستند، اما باید توجه داشت به شرایط، توجه داشت به حالت جنگی کشور، توجه داشت به آرامشی که باید حفظ کنیم و رزمندگان آرامشآفرین را که باید پشتیبان باشیم. من بر خویش لرزیدم وقتی جملات سردار حاجیزاده، فرمانده هوافضای سپاه، را خواندم. او صادقانه و صریح عذر تقصیر آورده است و با همه وجود احساس خود را در این کلمات ریخته است که «بعد از شنیدن خبر سقوط هواپیمای اوکراینی آرزوی مرگ کردم. ای کاش میمردم و چنین سانحهای را شاهد نبودم. ما یک عمر خودمان را پیشمرگ مردم کردیم.» او درست میگوید، راست میگوید، صادقانه میگوید. برای فدایی وطن سخت است که تعدادی از مردم قربانی اشتباه یکی از زیرمجموعههایش بشوند. شرایط را درک کنیم و این خطا باعث نشود که مرزبانان وطن دست و دلشان بلرزد و احساس بیپناهی کنند. بله، به موضوع ریز و موشکافانه باید رسیدگی شود و مقصران در هر سطح باید مورد «خونخواهی» قرار بگیرند، اما نباید فضا به سمتی برود که دشمن میخواهد. نباید ذوالفقار را از دست سربازان وطن گرفت. نباید دستشان را از روی ماشه برداشت. دشمن همین را میخواهد که به دست خود ما شمشیرمان را بشکند و به دست خود ما خیمه مجاهدت را از جا درآورد. باید هوشیار باشیم. حاجیزاده آسمان و ریسمان به هم نمیبافد، شانه خالی نمیکند از زیر بار مسئولیت و به صراحت میگوید: «گردن ما از مو باریکتر است و هر تصمیمی مسئولان بگیرند، مطیع اجرای آن هستیم...» حالا نباید گذاشت این شانه دچار لرزش شود، بهویژه در این شرایط که به بازوهای پرتوان نیاز داریم. خطا شده است. تلخ است خطا و از آن تلختر پرده کشیدن روی آن است. تلختر باور این است که میتوان امروز هم خبرها را ناگفته گذاشت. اینها همه تلخ است، اما نباید بگذاریم شانههای امیران و سرداران و سربازان بلرزد. روز یقهگیری امروز نیست، هرچند سیستمهای حفاظتی و حقوقی کار خود را میکنند و باید هم سریع و صریح بررسی و اطلاعرسانی کنند، اما فضای رسانهای و اجتماعی باید حساسیت موضوع را درک و برای مردم تبیین کند تا در کنار مطالبهگری خود از کید دشمن دهانگشاده و پنجهکشیده غفلت نکنند که اگر در این شرایط پلک بگذاریم، با لگدشان بر پهلومان خواهند کوفت و غفلتی چنین از مردم هوشیار ایران به دور است.