هاروارد، سوربون، کمبریج. دنیا خودش را با دانشگاه هایش معرفی میکند. آمریکا، فرانسه، انگلیس زیر پرچم دانشگاههای خود میایستند، ما چه؟ چقدر به این فکر کرده ایم که با برند سازی دانشگاههای خود، نشانی جهانی داشته باشیم؟ آیا در همین مشهد خودمان برای موضوعی چنین مهم کاری شده است؟
حرم مطهر، ولی نعمتمان، حسابش جداست. به جز این، مشهد را به چه میشناسند مردم. به شیشلیک شاندیز؟ به غذاکده ها؟ به مجموعههای آبی؟ آبروی مشهد کدام نام هاست؟ آیا نباید برند سازی را به سمت دانشگاهها برد؟ حوزه علمیه دیرپای خراسان را نباید دید؟ فکر میکنم چشم بستن بر این همه ظرفیت کم نظیر، معنایش بشود کفران نعمت. نتیجه کفران هم نگفته معلوم است و در ذهن زلزله ایجاد میکند. اگر نمیخواهیم چنین شود، حوزه را باید ببینیم. دانشگاه گران سنگ فردوسی را ببینیم. نگاهمان به دانشگاه پزشکی باشد. دانشگاه آزاد اسلامی را به چشم آوریم. کاری کنیم که مشهد بشود مترادف دانشگاه و نام دانشگاه هم ردیف مشهد اذهان را به این شهر مقدس هدایت کند.
حیف است حوزه علمیهای که مهد پرورش و نقش آفرینی بزرگانی، چون حضرات آیات میلانی، شیرازی، تهرانی، مروارید، آشتیانی، قزوینی، فلسفی و رهبر فرزانه انقلاب است، پرچمش در اهتزاز نباشد. خوب نیست دانشگاهی که به نام حکیم توس نام بردار است و به روزگاران فرهیختگانی پروریده است که به منابع انسانی برای پیشرفت ایران تبدیل شده اند یا دانشگاه پزشکی مشهد را در حاشیه ببینیم.
دانشگاه پزشکی که در حوزه سلامت قهرمانانی بلندآوازه دارد. حیف است دانشگاه آزاد اسلامی باشد و چشمها چنان که باید آن را نبیند. دانشگاه علوم اسلامی رضوی، امام رضا (ع) و بسیاری دیگر از نهادهای دانشگاهی را داشته باشیم، اما وقتی از مشهد نام میبریم کسی در اولین ما به ازای ذهنی اش بدان رجوع نکند. چه کرده ایم که چنین شده است؟ چه باید میکردیم و نکردیم که مشهد را با هیئت علمی و هیبت فرهنگی نمیشناسند؟
اگر بر گذشته هم چشم ببندیم برای روزهای پیش رو حتما باید بکوشیم. برای مشهد الرضا (ع) که معدن روشنی جهان است، معانیی ثبت شود که هم خانواده این کانون نور باشد. حوزه مشهد را بشناسانیم. دانشگاه فردوسی را معرفی کنیم. جایگاه و نقش برتر دانشگاه پزشکی را تبیین کنیم تا – ان شاءا... - مردم با شنیدن نام مشهد یاد دانشگاه بیفتند، یاد حوزه، یاد فرهنگ، یاد معرفت.