حریم حرم را، حرم حجت خدا را، خداوند قادر مقتدر خود کفایت میکند. آنان که تفنگهای خود را به سوی مکانی چنین مقدس نشانه میگیرند، خود در کمانهکردن تیرها شکار میشوند.
تاریخ را بخوانیم، به این نتیجه میرسیم که از روسها تا آدمکشهای پهلوی اول تا دژخیمان پهلوی دوم تا منافقین بمبگذار دقیقا به خود شلیک کردند، وقتی حرم را به گلوله بستند.
هر تیر که بر در و دیوار حرم مینشست، بخشی از پایههای اقتداری را هدف میگرفت که آنان برای افزایش آن میکوشیدند. آنان حریم، ولی خدا را حرمت شکستند و در مکانی به جان مردم تعرض کردند که بر سردر صحنش نوشته شده بود: «و من دخله کان آمنا» و با این استناد آنان حرمت از وادی امن میخواستند بشکنند، اما جوابش را خداوند چنین میدهد که آنان را از زمین ریشهکن میکند.
قرار نیست همیشه ابابیل از راه برسد. بستهشدن راه حیات قدرتهای متجاسر، خود نیز پرتویی از اعجاز دارد؛ معجزهای که زمین را از لوث وجودشان پاک میکند. آنان زدند، اما محکمتر خوردند. زدند که مردم را و انقلاب را از پا بیندازند، اما خود، چون چوبی خشک با تبر غیرت بندگان خدا از پا افتادند. باری، زدند که بمانند، اما آنکه ماند، چیزی بود که آنان نمیخواستند و پی همین نخواستن، خشابهای بیستتیری را بار تفنگها و به سوی اهل حرم شلیک کردند.
من آن روز را درک نکردم، اما پیشترها از قلم تاریخپژوه ارجمند، غلامرضا آذریخاکستر، به نقل از جاودانیاد علی شمقدری خوانده بودم شرح ماجرا را به این بیان که: حادثه ۲۹آبان نقطه عطف مبارزات انقلابی در مشهد بود و موجب اوجگیری انقلاب در مشهد بهعنوان دومین کلانشهر کشور شد و این روز تأثیر زیادی نیز در مردم دیگر شهرها داشت. مردم انقلابی مشهد از همه اقشار کسبه، دانشگاهی و حوزوی در صحن انقلاب اسلامی اجتماع کرده بودند و شروع به شعاردادن میکردند.
با سردادن شعارهایی همچون «شاه جلاد ما تازه مسلمان شده، آب غسل و وضوش خون جوانان شده» انزجار خود را از رژیم اعلام میکردند. رژیم پهلوی که هیچ حریمی برای خود قائل نبود، با هتک حرمت حرم امام رضا (ع) به مردم بیدفاع مشهد هجوم برد و تعدادی را به شهادت رساند.
نیروهای شاه با بیشرمی هرچه تمامتر وارد حریم قدسی شد و به داخل حرم مطهر هجوم برد و در کنار ضریح مطهر امام رضا (ع) مردم را به گلوله بست و با پخش گاز اشکآور گروهی از مردم را مجروح و مصدوم کرد. در این حادثه بخشهایی از بارگاه منور رضوی نیز هدف اصابت گلوله قرار گرفت.
دیگران هم برایمان حکایت کردهاند آنچه در آن روز و در این حریم اتفاق افتاد. اسناد هم از زخمبرداشتن گروهی بیشتر از مردم روایت میکنند. این آمار را در عدد نباید خواند، بلکه در مفهوم و منطوق آیه ۳۲ سوره شریفه مائده باید خواند که میفرماید: «.. من قتل نفسا بغیر نفس او فساد فی الارض فکانما قتل الناس جمیعا...» به این معنا که «هرکس انسانی را بدون ارتکاب قتل یا فساد در روی زمین بکشد، چنان است که گویی همه انسانها را کشته است.» از ۲۹ آبان تا ۲۲ بهمن بیش از ۲ چله نگذشته بود که بنیاد رژیم برافتاد.
این در جای خود چه معنایی میتواند داشته باشد جز انتقام الهی؟ اما آنچه امروز باید بدان عنایت داشت، حراست از حرمت این خونهاست که به حرمت حرم ارزشی جاودانه یافتهاند. حرمتداری از آن نیز نه به شعار، بلکه به زیستن در قاعده زیست مؤمنانه است؛ به اینکه جوری زندگی کنیم که به آرمان شهدا نزدیکتر باشد؛ به اینکه قسط را و عدل را و ارزشهایی، چون ایثار را، مردمدوستی را، مواسات را، مروت را، رواداری را، جوانمردی را، به رفتار درآوریم؛ به اینکه هرگز به خوی اشرافیت و رفتار طاغوتی میل نکنیم.
چه این به سخرهگرفتن خون شهدا و احترام حرم است که به زبان در کنار شهدا باشیم، اما رفتارمان ما را در صف مقابل دستهبندی کند. با زندگی به سبک شهدا و غیرتورزیدن به سیره آنان، خود را غنیسازی کنیم تا هیچ قدرت اهریمنی نتواند ما را بشکند.