صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

از کاغذ به پرده نقره ای!

  • کد خبر: ۱۴۵۶۰۸
  • ۲۶ دی ۱۴۰۱ - ۱۳:۰۴
برخی فیلم‌های مطرح و محبوب و خاطره ساز تاریخ سینما وامدار ادبیات اند.

برخی فیلم‌های مطرح و محبوب و خاطره ساز تاریخ سینما وامدار ادبیات اند. صحبت از سینمای اقتباسی است که مایه اش را از رمان‌ها و داستان‌های نویسندگان می‌گیرد. شخصیت مک مورفی در رمان «پرواز بر فراز آشیانه فاخته» (نوشته کن کیسی) خاطرتان هست؟ خلافکاری که مجریان قانون او را به بیمارستان امراض روانی فرستادند و در آنجا علیه گردانندگان تیمارستان شورید؟ این رمان دستمایه میلوش فورمن شد تا یکی از اقتباس‌های ماندگار سینمایی را با بازی جک نیکلسن رقم بزند (این فیلم در ایران با نام «دیوانه از قفس پرید» شناخته می‌شود). یا فضای خیال انگیز و پرماجرا و شخصیت‌های عجیب و غریب «ارباب حلقه ها»‌ی جی. آر. آر. تالکین که فیلم‌های دنباله دار و دیدنی پیتر جکسن بر پایه آن روی پرده نقره‌ای سینما جان گرفت؟

به همین ترتیب می‌توان از رمان‌های مشهوری، چون «بینوایان» ویکتور هوگو، «ماجرا‌های تام سایر» مارک توین، «دور دنیا در هشتاد روز» ژول ورن، «ماجرا‌های شرلوک هُلمز» سر آرتور کانن دویل و جز این‌ها نام برد که از کودکی اقتباس‌های گوناگون سینمایی آن را در تلویزیون یا سالن سینما دیده اید. بی گمان منبع غنی‌ای به نام ادبیات خدمات بزرگی به سینما کرده است و بسیاری از فیلم سازان با آگاهی از ظرفیت ادبیات داستانی سراغ آثار مناسب برای تبدیل آن به فیلم رفته اند. قضیه چنان مهم و درخور توجه است که حتی بخشی از یک جشنواره مهم سینمایی به آثار اقتباسی اختصاص داده می‌شود.

با این همه، سینمای ایران اگرچه از آغاز شکل گیری با ادبیات همراه بوده (عبدالحسین سپنتا از نخستین فیلم سازان ایرانی، در دهه‌های آغازین سده چهاردهم خورشیدی آثاری، چون «فردوسی» و «لیلی و مجنون» را با تکیه بر ادبیات کهن ایران ساخت)، بهره بسزایی از ادبیات نبرده است. در این میان گاه کارگردان‌هایی مانند بهمن فرمان آرا (شازده احتجاب، سایه‌های بلند باد) و داریوش مهرجویی (دایره مینا، درخت گلابی و...) دلبستگی خود را به ادبیات با اقتباس از آثار داستان نویسان ایرانی - و حتی خارجی - به نمایش گذاشته اند و فیلم‌های خوش ساخت و مطرحی، چون «شب‌های روشن» فرزاد مؤتمن (بر پایه داستانی از فیودار داستایفسکی) هم در کارنامه کارگردانان ایرانی به ثبت رسیده است؛ منتها روی هم رفته توجه سینمای ما به ادبیات متأسفانه چشمگیر نبوده است.

قصدمان این نیست که بگوییم سینما تنها با نزدیکی به ادبیات رونق می‌گیرد یا اعتلا می‌یابد! در این شکی نیست که در سینمای جهان نیز بیشتر اقتباس‌ها ضعیف‌تر از منبع ادبی شان بوده اند و تعداد فیلم‌های هم تراز منبع اقتباس زیاد نیست و شمار فیلم‌های برتر از منبع از آن هم کمتر است (مانند آثار درخشانی، چون «پدرخوانده» ساخته فرانسیس فورد کاپولا که از رمان ماریو پوزو قدرتمندتر است یا «رستگاری در شاوشنک» که برتر از داستان استفن کینگ از کار درآمده است).

از سویی روشن است که پیشرفت سینما در گرو عوامل دیگری، چون سرمایه گذاری و دانش دست اندرکاران آن هم هست، اما حرفمان این است که سینماگر ایرانی باید ادبیات را بیشتر جدی بگیرد و خود را از یک منبع غنی محروم نسازد که می‌تواند ضعف‌های فیلم نامه نویسی سینمای ما را تا اندازه‌ای کاهش دهد. مجموعه تلویزیونی به یادماندنی «قصه‌های مجید» ساخته کیومرث پوراحمد را به یاد بیاورید که بر اساس داستان‌های کوتاه خواندنی هوشنگ مرادی کرمانی شکل گرفت و متأسفانه مشابه این اتفاق فرخنده کمتر تکرار شده است!

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.