صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

توانشهر

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

اختلاس‌های هزارتومانی!

  • کد خبر: ۱۴۷۰۴۰
  • ۰۴ بهمن ۱۴۰۱ - ۱۷:۴۶
اینکه در آموزه‌های دینی بر پیشگیری از گناهان کوچک تأکید می‌شود به این خاطر است که راه را برای ارتکاب گناهان کبیره باز می‌کند.

«ما همه فرعونیم، مصرهایمان کوچک و بزرگ می‌شود. هر کسی در محدوده خود فرعون است و انا ربکم الاعلی دارد. گاهی در چیز‌هایی که خدا حکمی نگذاشته، من برایش مقرراتی می‌گذارم که تفرعن من آن‌ها را اندازه می‌گیرد.» این را بار‌ها خوانده و هر بار به روح بلند استاد صفائی حائری، درود فرستاده ام. دقیق و عمیق به تعریف یکی از بزرگ‌ترین خطر‌هایی پرداخته است که پیش روی ما وجود دارد. من با اجازه از روح استاد می‌خواهم این نگاه را وام بگیرم و بگویم ما همه زنجانی و خاوری هستیم، میزان برداشت ما کم و زیاد می‌شود.

یکی دستش می‌رسد و فلان صندوق را صندوق خانه منزل می‌داند، یکی بیت المال را با جیب خود یکی می‌پندارد، یکی هم دستش می‌رسد که از کار بزند و در زمان اداری کار شخصی کند. یکی هم همه دسترسی اش به اموال عمومی، اتوبوس است که سوار می‌شود. وقتی کارت نمی‌زند و کرایه اش را حساب نمی‌کند، اگر توان بیشتری می‌داشت هم به همین شکل رفتار می‌کرد. بعد این هم اگر دستش برسد می‌شود تجسم ضرب المثل «تخم مرغ دزد، شتردزد می‌شود.» مگر نشدند؟ آن‌ها که شهره آفاق شدند در اختلاس از پله اول شروع کرده اند. هیچ کس نمی‌تواند به پشت بام برسد مگر اینکه پله‌های نردبان را یکی، یکی زیر پا بگذارد.

اینکه در آموزه‌های دینی بر پیشگیری از گناهان کوچک تأکید می‌شود به این خاطر است که راه را برای ارتکاب گناهان کبیره باز می‌کند. دقیقا همین موضوع به ذهنم آمد. وقتی راننده زحمت کش اتوبوس، صدایش را بیرون فرستاد که؛ پسرجان! صبح که پیاده شدی، کارت نزدی، الان هم! پسر جوان نشنیده می‌گیرد. انگار هندزفری که در گوش دارد نمی‌گذارد صدای راننده را بشنود. صدای راننده که بلندتر می‌شود، هندزفری را از گوش در می‌آورد و با لبخند می‌گوید: شارژ ندارم! «پول که داری؟» راننده را، اما با رفتن بی جواب می‌گذارد. مثل او را هم کم نمی‌بینیم این روز‌ها که خیلی طبیعی سوار می‌شوند، کارت نمی‌زنند و طبیعی نماتر پیاده می‌شوند. جالب است که برخی از همین‌ها در مدتی که سوارند، دیگران را به حق خوری متهم می‌کنند! حواسشان نیست که خود یک بابک زنجانی هستند به ارزش یک هزار تومان.

بله، یک نفر به اندازه هزینه یک سفر شهری دریغ می‌کند یکی هم به اندازه سفر دور دنیا یکی هم همه دنیا. بیماری، اما یکی است. بیشتر مردم، اما چنین نیستند. یادم هست، وقتی سفر‌ها در یک شهر دیگر کارتی شده بود، پیرمرد روستایی که سواد نداشت و شیوه کارکرد کارت را نمی‌دانست، مسیر را پیاده می‌رفت، اما حاضر نبود از خدماتی استفاده کند که نمی‌تواند هزینه اش را بپردازد. آن جوان را که می‌بینم، یاد آن پیرمرد که می‌افتم با خود می‌گویم کاش این جوان به فهم آن پیرمرد می‌رسید. دنیا با وجود مردمانی، چون آن پیرمرد، جای بهتری برای زندگی است تا کسانی که در زمین زنجانی و خاوری تمرین می‌کنند.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.