اخلاقیسازی جامعه، ضرورتی اجتنابناپذیر است. برای تحقق این ضرورت راهبردی، هرکدام باید بکوشیم اول خودمان را به اخلاق غنیسازی کنیم. اینکه انشاءا... محقق شود، خواهیم توانست به جغرافیای جامعه اخلاقی هم فکر کنیم.
در جامعه اخلاقمدار، محور حرکت فضیلتهای اخلاقی است. صداقت است که در رأس فهرست اخلاقیات باید بدان توجه کرد. در حوزه فردی و جمعی و نیز حکمرانی، صداقت اصلی تغییرناپذیر است.
حتی کسانی که برای خودشان کادربندی براساس گارد تعریف میکنند هم نمیتوانند از الزام به صداقت شانه خالی کنند؛ بنابراین در این رسمالخط حرکت میکنند که دروغ نباید گفت، اما هر راستی را هم نشاید گفت. دلایل خاص خود را هم دارند که در جایگاههایی که به امنیت ملی برگردد، رعایتش واجب است.
دروغ نباید گفت، اما وقتی راستی بهشخمخوردن سرزمین میانجامد، نشاید گفت. رازداری فقط در اسرار حق نیست که باور داریم «هرکه را اسرار حق آموختند/ مهر کردند و دهانش دوختند»، در حوزه خلق هم هست.
امانتداری باید کرد برای افراد و حریم خصوصیشان. راز باید نگه داشت و مخزنالاسرار باید بود برای اسرار ملی. تأکید همهجانبه بزرگان بر جلوگیری از پدیده نامیمون «نفوذ»، ضرورت هوشیاری بر حفظ اسرار را یادآوری میکند. مردمی که نتوانند اسرار کشورشان را حفظ کنند، در نگهداری هر ثروتی ناتوان خواهند بود.
آنچه با عنوان «شفافیت» از آن یاد میشود، با «نارازداری» زمین تا آسمان فرق میکند. این با «افشاگری» که خود بهفرموده امامرضا (ع) ضدارزش قطعی است، متفاوت است. این کلام معیار امام حکمت و معرفت حضرت شمسالشموس (ع) است که «بر شما باد رازپوشی در کارهاتان در امور دین و دنیا». روایت شده که «افشاگری کفر است» و «کسی که افشای اسرار میکند، با قاتل شریک است» و «هرچه از دشمن پنهان میداری، دوست تو هم بر آن آگاهی نیابد».
این البته نه بهمعنای بیاعتمادی به دوست، که برای کوتاهکردن دست دشمن است. مبادا دشمن از غفلت دوست بهره ببرد و کار را بهجایی برساند که خود میخواهد. مردم با خرد، حواسشان به همه ابعاد ماجراها ست. صادقاند، اما رازدار هم هستند. دروغ نمیگویند، اما همهچیز را هم جار نمیزنند. فضیلت صداقت، رهاشدگی در گفت را اقتضا نمیکند، بلکه همهچیز برای خود حدومرزی تعریفشده دارد. هوشیاری در این ساحت است که امنیتافزا میشود و نفوذ را با مانع روبهرو میکند.
دیگر فضیلتی که در حوزه اجتماعی باید بدان توجه کرد، ضرورت نقد است؛ بیان دقیق، هوشمند و راهنمایی که میتواند در اصلاح امور مؤثر افتد. نقد نوعی دستگیری است. آنچه به مچگیری بینجامد، اگر تخریب هم ننامیم، قطعا نقد نخواهد بود. نقد را حرمت و حریم است که باید بدان التزام داشت و همه باید تلاش کنند تا کسی به «هککردن سیستم نقد» فکر هم نکند.
برای این هم منتقدان باید مؤمنانه قلم بزنند و اجازه ندهند که برخیها که از کلمه «بدافزار» میسازند، برای تخریب خرقه نقادی بپوشند. غیریتسازی میان منتقد و بدگو قدم مؤثری است که به سلامت جامعه کمک فراوانی میکند. باری، اخلاقیسازی جامعه یک ضرورت است. برای تحقق این امر باید صداقت، صراحت، شفافیت و نقد بهعنوان شبکهای از واجبات اجتماعی مدنظر باشد.