میگفت با آدمها باید مثل خودشان رفتار کنیم. اگر قدر خوبی را نمیدانند دیگر در حقشان خوبی نکنیم. اگر به هر بهانهای کینه ورزی میکنند پاسخ کینه هایشان را با تنفر بدهیم. اگر نادیده مان میگیرند از دایره توجهمان خارجشان کنیم. خلاصه اینکه آیینه هر کسی باشیم که در ما خودش را ببیند. فقط تصورش هم میتواند آدم را وحشت زده کند.
دنیایی که مدام در آن تصویر کینه و خشم و نفرت تکثیر میشود. دنیایی که در آن دیگر در مقابل بی ادبان، رعایت ادب نشانه بزرگی نیست و آدمها مدام در تعاملاتشان با هم در حال تسویه حساب اند. خیلیها در این زمانه همین نسخه را برای هم میپیچند. فلانی بی ادبی میکند تو هم پاسخش را بده یا چوب لای چرخ زندگی ات میگذارد یک جایی انتقام این رفتارش را بگیر و... اگر وارد چنین بازی با آدمها شویم دیگر هیچ کس شبیه خودش نیست.
گاهی یکی از امتحانهای سخت زندگی خوبی کردن به آدمهایی است که در حقت بدی کرده اند. رعایت ادب مقابل کسانی است که جز بی ادبی از آنها ندیده ای! همزیستی با آدمهایی است که نادیده ات میگیرند، اما تو با چشم پوشی از کنارشان میگذری. حفظ آرامش در طوفانی است که گاهی دیگران برایت رقم میزنند.
«وَلَا تَسْتَوِی الْحَسَنَةُ وَلَا السَّیِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِی بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ عَدَاوَةٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیمٌ، نیکی و بدی یکسان نیست. [بدی را]با بهترین شیوه دفع کن؛ [با این برخورد متین و نیک]ناگاه کسی که میان تو و او دشمنی است [چنان شود]که گویی دوستی نزدیک و صمیمی است.»
(سوره مبارکه فصلت/ آیه ۳۴)