همیشه آخرینها تلخ اند! آخرین دیدار، آخرین فرصت، آخرین کلمات، آخرین نفس و... دلتتگی همراه با حس غربتی را به همراه دارند. حسرتی که فصل مشترک همه آخرینها در لحظههایی است که از دست رفته اند و مدام با خودت مرور میکنی که کاش به این آسانیها از دست نمیدادم. آخرینها اغلب با از دست دادن عجین اند.
شاید برای همین است که غروب آخرین شب ماه رمضان شب دلتنگی و حس غربتی است که بندگان خوب خدا درکش میکنند و حسرت لحظههایی که ممکن است به دلیل روزمرگیها و خستگیهای جسمی و روحی از آن بهره کافی نبرده باشند، غمگینشان میکند، اما آن سوی دیگر این حزن، شادی است که با روز عید در پایان این ماه مبارک رقم میخورد و خداوند متعال هیچ کس را بی عیدی و پاداش نمیگذارد، چنان میزبانی که مهمانش را بدرقه میکند در ظرف دستهای هر کداممان به اندازهای که در این ماه رسم بندگی را به جا آورده باشیم عیدی میگذارد. از این روست که این آخرین را فراقی در میان نیست.
وصالی است که در آن بندگان خوب خدا جامه نو میپوشند و با زکات و انفاق جشن میگیرند و در قنوت نمازی که به شکرانه چنین عیدی است طلب مغفرت و آمرزش میکنند. خوشا به حال سعادتمندان و پاکیزگان که «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاهَا، وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا، هر کس خود را تزکیه کرد رستگار گشت و هر کس خود را با گناه آلوده کرد زیان کار شد.»