آمده است که در روزگار قدیم، طبیبی در حال آموزش فرزندش برای علم طبابت بود. روزی با فرزندش به خانهای رفت و در جواب خانواده بیمار که از او دلیل بدتر شدن حال بیمارشان را جویا شدند، گفت که شما به دستورات من عمل نکردید و حتما به او خوراکیای داده اید که برایش مضر بوده است.
خانواده بیمار در جواب میگویند، بله ما به او کمی خربزه داده ایم. وقتی از آن خانه بیرون میروند، فرزند طبیب به او میگوید، پدر چگونه خربزه خوردن او را تشخیص دادی؟ پدرش میگوید: پسر این درس را به خاطر بسپار که هرگاه معالجه درمان نداشت، نگاه کن ببین در اطراف بیمار چه چیزی پیدا میکنی. همان را بهانه خوب نشدنش بیان کن، من همین کار را کردم.
این روزها حل مشکل تورم که با گرانی کالاهای اساسی خانوادهها را به تنگ آورده از مهمترین سیاستهایی است که باید در دستور کار قرار بگیرد. همین مسئله موجب شده رسانهها هر کدام سعی کنند تا با گفتگو با افراد مختلف نسخهای برای کاهش تورم بپیچند، اما ظاهرا نسخههایی که این روزها برخی رسانهها برای درمان تورم در حال پیچید ن هستند حکم همان یافتن خربزه در خانه بیمار را دارد.
این رسانهها گرانی کالاها و خدمات مختلف را دیده و چند کلمهای هم در کنارش رنج نامهای برای شهروندانی که قدرت خریدشان کاسته شده، نوشته اند. در آخر با متهم کردن افرادی مانند دلال ها، سودجویان، کاسبانی که به سود قانونی راضی نیستند و تولیدکنندگان طمع کار، همه کاسه و کوزهها را سر این افراد شکسته و تأکید میکنند که آهای مردم اگر بساط اینها برچیده شود، مشکل تورم حل میشود، اما وقتی که این سیاستها اجرا شد و باز هم کالاها گرانتر از قبل شد، باز انگشت اتهام خود را به سمت نبود نظارت مؤثر بر بازار برده و میگویند، نسخههای ما اگر ارادهای برای اجرایش بود، خوب بود، اما حیف که به آن عمل نمیشود.
آنچه که این رسانهها به عنوان عامل تورم بیان میکنند، فقط نشانههای آن است و علت واقعی را باید در فعالیت بی وقفه تولید نقدینگی و تزریق آن به اقتصاد کشور بیان کرد.
نقدینگی درحال افزایش، موجب میشود تا پولهایی که دست من و شماست، ارزشش روز به روز کم و کمتر شود. بدیهی است که این کاهش ارزش خود را به صورت نیاز به پول بیشتر برای خرید کالاها نشان میدهد. از این رو به جای اینکه به دنبال راههای سطحی برای کنترل تورم بگردیم باید سرمنشأ آن را که خلق نقدینگی است درمان کنیم.