حسین بیات | شهرآرانیوز؛ مشهد همیشه شهر پناه بوده است؛ پناهی که گاه برای یک نفر بوده است و در زمانهای نیز برای جمعی؛ جمعی مثل مهاجران عربزبان خوزستانی که درپی وقوع جنگ تحمیلی، مجبور به مهاجرت از سرزمین اجدادی خود میشوند. آمارها میگویند که استان خوزستان در دهه۱۳۵۵ تا ۱۳۶۵ بیشترین مهاجر را به خراسان میفرستد؛ معادل۶۱درصد کل مهاجران استان که بیشترشان نیز در مشهد ساکن میشوند.
این گروه بزرگ همان ابتدای ورود با تدبیر «بنیاد امور جنگزدگان» در مجتمعهای مسکونی خالی و نسبتا نوساز بانک رفاه کارگران در حاشیه کمربندی و مجاور بولوار شهیدرستمی فعلی مشهد مستقر میشوند؛ مجتمعهایی که با حضور جنگزدههای خوزستانی، نام «شهرک شهیدبهشتی» را به خود میگیرد و با تداوم حضور آنها، به «شهرکعربها» شهره میشود.
در تهیه این گزارش از اطلاعات و پژوهشهای ارزشمند و میدانی محمد فتحی بهره بردهایم؛ کسی که خود از جنگزدههای خوزستان است و حدود سه دهه در این شهرک زندگی کرده است. همچنین اطلاعات مربوط به بنیاد امور جنگزدگان خراسان -مرکز مشهد، از کتابچه عملکرد سهماهه بنیاد (یکم آبان تا یکم بهمن ۱۳۶۰) موجود در کتابخانه ملی استخراج شده است.
خلقشان گرم است مثل آفتاب خوزستان. حتی حالا که کیلومترها دورتر از دیارشان جزئی از هویت مشهد شدهاند، آنهم در محلهای که میان عطر فلافل آبادانی، ماهی جنوب و قهوه عربی گم است. این مردم همانی هستند که بودند؛ اصیل، محکم و مهربان، با اینهمه، تغییر همهچیز برای اهالی خوزستان از ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ شروع میشود؛ وقتی که ارتش عراق به خاک ایران حمله میکند. شهرهای خرمشهر و آبادان بهدلیل همجواری با خاک عراق بهعنوان مسیر ورود نیروهای متخاصم انتخاب شدهاند. ساکنان شهر درکنار نیروهای نظامی و قوای داوطلب ایستادگی میکنند، اما فشار و شکل حملات به نحوی است که جایی برای خانوادهها نمیماند.
شهرها در آستانه سقوط هستند و طبیعی است که وقتی دشمن به شهر میآید، مردم باید بروند. اهالی این شهرها و چند شهر دیگر بهسمت نقاط امنتر حرکت میکنند؛ برخی به شهرهایی میروند که فامیل یا آشنایی دارند و برخی نیز در اماکن عمومی شهرهای دورتر از کانون جنگ مستقر میشوند. تصور غالبشان این است که جنگ بهزودی تمام میشود و آنها بهسراغ خانه و کاشانه خود میروند، اما چنین نیست.
اسکان جنگزدگان در ماههای ابتدایی جنگ برعهده فرمانداریها و استانداریهاست. در مشهد، آن دسته از خانوادههای جنگزده که در منزل دوست یا آشنایی مستقر نشدهاند، با تمهید فرمانداری مشهد و استانداری خراسان در چهار نقطه مختلف اسکان داده میشوند. برخی از آنها در خوابگاه دانشجویان واقع در کوی دانشگاه (میدانآزادی) و عدهای نیز در آسایشگاه جذامیان محرابخان واقع در خیابان وحید (که پس از انتقال جذامیان خالی مانده بود) مستقر میشوند.
مغازههای پاساژ امیر در خیابان امامرضا (ع) (نرسیده به میدان بسیج) یکی دیگر از مکانهایی است که به اسکان جنگزدگان خوزستانی تعلق میگیرد. همچنین بناهای تازهساز چندطبقه هتلپارس فعلی که آن زمان در کیلومتر ۵ جاده پارک ملت، بدون استفاده رها شده بود، از دیگر مکانهایی است که برای اقامت مهاجران درنظر میگیرند. جالب است بدانید ساختمان هتلپارس بعد از اسکان مهاجران در هفت طبقه آن، به «شهرک شهیدرجایی» مشهور میشود.
با ادامه جنگ در اواخر سال ۱۳۵۹ و افزایش روند مهاجرت مردم از نواحی جنگزده، اسکان «جنگزدگان» و ساخت اردوگاههای موقت برای زندگی آنها به یکی از دغدغههای مهم کشور تبدیل میشود. در اواسط بهمن این سال به دستور نخستوزیر وقت، محمدعلی رجایی، بنیادی به نام «بنیادجنگزدگان» تأسیس میشود که وظایف ششگانهای برای آن تعریف شده است؛ اسکان و تأمین رفاه و بهداشت و اشتغال و توسعه فرهنگی و هنری جنگزدگان.
برپایه سرشماری این بنیاد در بهار سال ۱۳۶۰، بیش از یکمیلیونو ۱۰۰ هزار آواره جنگی در شهرهای مختلف پراکنده شده بودند. بنیاد تصمیم میگیرد ساختمانهای خالی دستگاهها و نهادهای مختلف را شناسایی و از آنها برای اسکان مهاجران جنگی استفاده کند. با فعالیت «بنیاد جنگزدگان»، مهاجران جنگی مستقر در مشهد در دو مکان تجمیع میشوند؛ یکی همان بنای هتلپارس و دیگری مجتمعهای مسکونی خالی و نسبتا نوساز بانک رفاه کارگران در جنوبشرقی شهر.
از ابتدای آبان ۱۳۶۰ که بنیاد در مشهد فعال میشود، ابتدا با پارتیشنبندی هفت طبقه ساختمان هتلپارس، ۲۸۰ اتاق برای اسکان آنها تأمین میشود. همزمان در شهرک شهیدبهشتی، سه باب توالت بیستچشمهای، سه رختشورخانه پانزدهحوضی، ۱۰ باب مغازه و... سقف و ستون میخورد تا شهرک برای اقامت مهاجران مهیا باشد. بنیاد امور جنگزدگان خراسان، مرکز مشهد تا ابتدای بهمن این سال، دقیقا یکمیلیونو ۶۴۴ هزارو ۴۹۴ تومان در شهرک شهیدبهشتی هزینه میکند تا اقامت جنگزدگان با کمترین مشکل و کاستی روبهرو باشد.
آنچه امروز به نام شهرک شهیدبهشتی یا شهرک عربها شناخته میشود، درواقع بخشی از بناهای نوساز مسکونی بانک رفاه کارگران است که سال ۱۳۵۵ در زمینهای آستان قدسرضوی ساخته شدهاند. این شهرک نوساز که در زمینی به وسعت دو هکتار بنا شده است، ۴۲ بلوک دارد که هرکدام دارای ۴۵ واحد مسکونی هستند.
در پاییز ۱۳۶۰ با افزایش تعداد شهدا و مهاجران در مشهد، با نظر «بنیاد امورجنگزدگان» سی بلوک به اسکان جنگزدهها و مهاجران خوزستانی تعلق میگیرد و دوازده بلوک این مجتمع هم به اسکان خانواده شهدا اختصاص داده میشود. این دو قسمت پس از مدتی با دیواری از هم جدا میشوند؛ قسمت مهاجران (بلوکهای شماره ۱۳ تا ۴۲) با نام «شهرک شهید دکتربهشتی» به حیات خود ادامه میدهد و قسمت خانواده شهدا (بلوکهای شماره یک تا ۱۲) به نام «شهرک پردیس» از بخش مهاجران جدا میشود.
شهرک شهیدبهشتی چهار نوع آپارتمان دارد؛ سوئیت (تکهال)، یکخوابه، دوخوابه و سهخوابه که بسته به تعداد اعضای خانواده جنگزدگان به آنها داده میشود. ساکنان اولیه شهرک، مردمان شهرهای دزفول، شادگان و اهواز هستند که به دلیل حملات توپخانهای رژیم صدام به مشهد آمدهاند. در ادامه، جنگزدگان خرمشهری و آبادانی نیز که تعدادشان از دیگر مهاجران بیشتر است، از دیگر نقاط شهر به شهرک منتقل میشوند.
شهرک شهیدبهشتی عملا از میانه سال ۱۳۶۱ و با جمع شدن شهرک شهیدرجایی (ساختمان هتلپارس) به تنها مأمن جنگزدگان بدل میشود و همه آنها در این شهرک مستقر میشوند. با یک حساب سرانگشتی متوجه میشوید ازآنجاکه هر بلوک شهرک پنج طبقه و هر طبقه، نه آپارتمان دارد، در دهه ۵۰ آپارتمان شهرک حدود ۲ هزار خانوار جمعیت داشته است.
در ادامه استقرار عربهای خوزستانی در شهرک شهیدبهشتی و حضور بلندمدت آنها با دنبالهدار شدن جنگ، نام شهرک را به «شهرک عربها» تغییر میدهند. زیست بلندمدت عربها در شهرک بهشتی، باعث میشود همانطور که بسیاریشان پس از پایان جنگ به موطن خود بازمیگردند، بسیاری از آنها هم که بیشترشان از اهالی خرمشهر و آبادان هستند، در شهرک باقی بمانند و به زندگی خود ادامه دهند. این همسایگان، واحدهای مسکونی را در سالهای بعد از بانک رفاه میخرند تا شهرک فعلی از تملک بانک خارج شود و بهتمامی به ساکنان قدیمی آن تعلق پیدا کند.
میانگین اعضای هر خانوار ساکن شهرک پنج نفر است، حدود ۱۰ هزار نفر در این شهرک سکونت دارند. حدود ۷۵ درصد این جمعیت را عربهای اهل خرمشهر و روستاهای تابعه و حدود ۱۵ درصد دیگر را عربهای اهل آبادان و حومه تشکیل میدهند؛ به همین دلیل در درون جامعه خود همچنان به عربی صحبت میکنند، چنانکه حتی متولدان مشهد آنها نیز همگی عربی میدانند. در این میان، تعداد معدودی از ساکنان نیز (حدود ۱۰ درصد) اهل سایر شهرها هستند.
بر همین اساس، ۹۰ درصد ساکنان فعلی شهرک را عربها تشکیل میدهند و ۵ درصد نیز از سایر قومیتهای آسیبدیده از جنگ هستند. ۵ درصد باقیمانده ساکنان شهرک نیز بومیان مشهدند که در سالهای بعد از جنگ به شهرک آمدهاند.
ساکنان فعلی شهرک که همگی شیعه اثنیعشری هستند، از یکی از طوایف یا عشایر دریس، مجدّم، باوی، چنعان، شاوردی، مطور، عساکره، آلبومعرف، بنیعمران، بنیطرف، آلبوغبیش، آلبوخنفر، حسّون، آلبوفرحان، نصار و... پیروی میکنند. بر همین اساس بیشتر ازدواجها درونگروهی است.
درست است که بیشتر ساکنان شهرک را پناهندگان جنگی تشکیل میدهند، اما اینگونه نیست که آنها از جانفشانی برای کشور باکی داشته باشند. پس از اسکان عربها در این شهرک، ۳۹ نفر از اهالی آن در جبههها به شهادت رسیدند.
اهالی شهرک برای تشییعجنازه احترام زیادی قائلاند و معمولا در تشییعجنازه اموات، صرفنظر از هویت میت، بهصورت وسیع شرکت میکنند و این کار را برای خود عملی عبادی بهشمار میآورند.
آیین «قرقیعان» (به لهجه محلی گرگیعان به معنی قرهالعین) هرساله در شب میلاد امام حسنمجتبی (ع) پس از افطار برگزار میشود. در این آیین، کودکان شهرک همچون کودکان عراق، امارات و کویت، کیسههایی بر گردن خود انداخته، به در منازل میروند و از مردم طلب عیدی (معمولا خوراکی) میکنند.
بازارهای شهرک عربها ازجمله بازار ماهیفروشان و فلافلفروشان رونق زیادی دارد، به طوریکه علاوهبر خریدارانی که از خارج شهرک به آنجا میروند، فروشندگانی نیز از بیرون شهرک و شهرهای دیگر برای فروش اجناس خود با خودرو به داخل شهرک میآیند.
اگرچه با تخریب دیوار بین شهرک پردیس و شهرک شهیدبهشتی، شهرک عربها از انزوای گذشته خود بیرون آمده است، همچنان تفاوت چشمگیری با همسایه قدیمی خود دارد و بهلحاظ امکانات در سطح پایینتری قرار دارد.