صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

کلمات ابزار جان آدمی اند

  • کد خبر: ۱۷۳۷۲۰
  • ۲۲ تير ۱۴۰۲ - ۱۴:۲۶
راستش ما حواسمان نیست نقره جانم و کلمات را خیلی مفت و مجانی خرج می‌کنیم. هرچه هم بر سرمان می‌رود، من باب خرج کردن بی ملاحظه همین کلمات است.

تصدقت گردم نقره جانم. می‌گویم این آدمیزاد هم عجایب خلقتی است؛ چه از نگاه علم الابدان و چه از دریچه روح و روان. چه همه چیز حی لایموت در مغز و قلب آدمی کاشته و در این قرون بنی بشر بسیاری از آن را کشف کرده و یافته و بسیاری اش را نه. مثل همین دوست داشتن، اعتماد، دلخوری و چه و چه. می‌گویم چه منعطف است این بشر.

می‌گویم شما هم شده این گونه باشید که مثلا یک زخمی، یک رنجی، یک بغضی بر جانتان نشسته باشد و وسط معرکه اش به خودتان بگویید این یکی دیگر من را می‌کشد و نابود می‌کند و اگر از وسط جهنمش دربیایم، دیگر غمی ناراحتم نخواهد کرد و بعد لختی که می‌گذرد و از معرکه اش که بیرون می‌آیی و مدتی هوا می‌خورد و از خاطرت می‌رود.

توی خلوت خودت می‌خندی که این چه بود که من را این گونه مکدر کرده بود. این انعطاف بشری حیرت آور است نقره خانم. «من بی تو می‌میرم» هم شاید یکی از همین حرف‌ها باشد. این «بی تو می‌میرم»‌ها هم ازجمله نقل ونبات‌هایی است که عشاق بسیار به هم می‌گویند و البت که باید زمان بگذرد و نظاره گر بود که آیا کسی از دوری کسی بوده که مرده باشد یا خیر؟

راستش ما حواسمان نیست نقره جانم و کلمات را خیلی مفت و مجانی خرج می‌کنیم. هرچه هم بر سرمان می‌رود، من باب خرج کردن بی ملاحظه همین کلمات است. کلمات ابزار جان آدمی اند و آدمی بی کلمه همان نقش روی دیوار است.

همین است که علمای حکمت و علم النفس می‌گویند در سکوت برکاتی نهفته است که قلب آدمی روشن می‌شود و چشمه‌های حکمت از دل جوشیده و بر زبان جاری می‌گردد.

خانم جانم، این‌ها را عرض کردم که بگویم اینکه ما برای شما می‌نگاریم، از درد دل است. ما برای شما زبان نمی‌ریزیم و پر روغن سرخ نمی‌کنیم. هرچه هست، دل است و حدیث دل. یقین بدانید اگر می‌گوییم دل تنگیم، حقیقتا آن لحظه دل تنگی اذیتمان می‌کرده است که نوشته ایم و اگر گفته ایم بی دل ودماغیم، آن وقت‌ها حوصله خودمان را هم نداشته ایم.

نقره جانم، اینکه چقدر دیگر از حی لایموت عمر بگیرم و توفیق درددل و هم کلامی با عزیزتان را داشته باشم، خدای بزرگ آگاه است ولاغیر، ولی یقین بدانید در این جای سن و در این روزگار دیگر دوره زبان ریزی و شیرین زبانی برای ما گذشته است و هرچه هست، لایه دوم و بعد دومی ندارد. هرچه هستیم، همینیم. خداوند سایه خنک مژه‌های شما را بر سر کلمات حقیر نگاه دارد و امید که همیشه خدا حوصله مطالعه مکتوبات حقیر را داشته باشید. زیاده عرضی نیست.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.