مشارکت ۲۸۰ هزار نفر در نماز عید فطر مشهد زمان تشییع پیکر دو شهید انفجار کلانتری در مشهد اعلام شد عید فطر، جشن پرنشاط شکرگزاری رهبر انقلاب در خطبه های نماز عید فطر: ماه رمضان یک پدیده توحیدی است| پاسخ ایران به هر شرارتی ضربه متقابل و محکم است+ فیلم اللهُ اَکبَرُ وَ لِلّهِ الحَمد | روایت شهرآرانیوز از اقامه باشکوه نماز عید فطر در حرم مطهر رضوی حال و هوای ویژه حرم مطهر رضوی در آستانه عید سعید فطر (۱۰ فروردین ۱۴۰۴) زیباسازی حرم امام‌رضا(ع) با ۳۰ هزار بوته گل به‌مناسبت عید فطر اعلام روز عید فطر از سوی دفتر آیت‌الله سیستانی میزان زکات فطریه سال ۱۴۰۴ براساس نظر مراجع تقلید اسکان ۱۷ هزار زائر نوروزی در مساجد مشهد تا ۱۰ فروردین ۱۴۰۴ | افزایش ظرفیت اقامت شبانه تا ۵۰ هزار نفر در صورت نیاز خداحافظی مردم روزه دار با سفره‌های افطاری ساده| ای ماه خدا دلمان برایت تنگ می‌شود برگزاری نماز عید فطر در حرم مطهر رضوی به امامت آیت‌الله علم‌الهدی از دعا تا زکات فطریه | اعمال عید فطر و حکمت‌های آن +فیلم اعلام روز عید فطر توسط دفتر آیت‌الله سیستانی عربستان فردا (یکشنبه ۱۰ فروردین) را عید فطر اعلام کرد آیا پرداخت فطریه مهمان به عهده میزبان است؟ برگزاری نماز عید سعید فطر در بیش از ۶۰۰ مسجد مشهد مقدس | مردم ساعت دقیق برگزاری نماز را از مسجد محل خود جویا شوند ویدئو | جزئیات برگزاری نماز عید سعید فطر در تهران اعلام شد هلال ماه شوال با چشم غیرمسلح در شامگاه یکشنبه ۱٠ فروردین ۱۴۰۴ رؤیت می‌شود
سرخط خبرها

یک کاشی از کودکی ...

  • کد خبر: ۱۷۶۴۶۷
  • ۰۷ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۷:۱۲
یک کاشی از کودکی ...
سرم روی پای عزیزجونه وسط روضه. عزیز داره گریه می‌کنه و هم زمان شونه منو تکون میده.
حامد عسکری
خبرنگار حامد عسکری

دهنم مزه خاک می‌ده، تشنمه، چشمام تار می‌بینه، صدای شیهه اسب میاد، پا به زمین می‌کوبن و خُرّه می‌کشن. هوا خیلی گرمه. کف پاهام می‌سوزه. یه صدای خنده چندش آور از پشت سرم میاد شبیه خنده زشت کفتار‌ها توی شیرشاه. از یک طرف بوی سیب معطر و شیرین. چشم هامو می‌مالم. عرق از دور چشم هام پاک می‌شه. توی بیابون چندتا چادر می‌بینم که روی یه تپه زده شده و چندتا نگهبان داره. یه صدایی می‌شنوم. یه صدای پخته جاافتاده مظلوم که انگار رمق نداره. کیست به من کمک کنه. صدا یه حسی داره که از خواب می‌پرم.

سرم روی پای عزیزجونه وسط روضه. عزیز داره گریه می‌کنه و هم زمان شونه منو تکون میده. یعنی اون مرد کی بود؟ چرا کمک می‌خواست؟ از روضه زدیم بیرون و توی مسیر خوابم رو به عزیز گفتم. پیشونی ام رو بوسید و گفت: قربون دل پاکت برم و بعد گفت: آقای مظلومم و اشک ریخت. از توی کیفم یه دستمال بهش دادم و گفتم عزیز اون آقا کی بود؟ اونجا کجاست؟ اون زن تک و تنها از ما چرا کمک می‌خواست؟ عزیز حالا سوزناک‌تر گریه می‌کرد. گفتم عزیز من حرف بدی زدم؟ یاد خاطره بدی افتادی؟

گفت نه مادر. نه عمرم. گفتم چی بود؟ گفت: بی مروتا خودشون نامه نوشتن بیا، نوشتن بیا درختامون میوه داده، گوسفندامون بچه به دنیا آوردن، چشمه‌ها پر آبه، پاشو بیا. امام حسین هم اول برادرش مسلم رو فرستاد که ببینه اوضاع چه خبره و مردم کوفه مسلم رو شهید کردن.

عزیز از کربلا می‌گفت و اتوبوس شده بود یه حسینیه کوچک که حالا چندتا خانم مسافر دیگه هم شروع کرده بودن اشک ریختن و عزیز روضه خوانشون بود و داشت ذکر مصیبت می‌کرد، روضه عزیز که تموم شد، گفتم عزیز، گفت جون عزیز، گفتم امام حسین چرا باید از من کمک بخواد؟ من که نه جنگ بلدم نه کاری بلدم به نظرت چه کار کنم؟

عزیز گفت تو اصلا به این کار‌ها کاری نداشته باش. فقط با امام حسین دوست باش، دوستش داشته باش. بهش احترام بذار. حرفای امام رو توی روضه‌ها و کتاب‌ها گوش کن و بخون و سعی کن بهشون عمل کنی. امام حسین با دشمنش هم مهربون بود و تا آخرین لحظه سعی کرد نجاتشون بده و کمکشون کنه. عزیز این‌ها رو گفت و اشکای گوشه چشمش رو پاک کرد و گفت تو تصمیم بگیر امام حسینی بشی بقیه شو خودش درست می‌کنه عزیز دل مادر.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->