یک هفتهای هست که روزی دوساعت در چند منطقه برق نداریم، گوشتان را بیاورید: راستش خیلی اذیت نمیشوم، حتی یک جورهایی هم کیف میکنم.
کد خبر : ۳۰۰۷۶۲
۱۴۰۳/۰۸/۲۸ - ۱۲:۱۰
درونگراترم میکند، بیشتر توی خودم میروم، سرم پایین است، سرکشی ندارم، چشمی نمیچرانم، این فصل مشهد را و هوای حرم را میگویم.
کد خبر : ۲۹۹۹۵۸
۱۴۰۳/۰۸/۲۳ - ۱۶:۰۸
هنوز کرپ کُرُپ صدای کفشهای ورنی شان روی موزاییکهای براق به گوش میرسد. گوش که میچسبانی پشت درها میشنوی که وقیح و بی ادب به پیرجماران ما میگویند «کُمینی» و در کمدهایشان هزارصفحه سند سری و محرمانه است.
کد خبر : ۸۵۹۵۹
۱۴۰۳/۰۸/۱۳ - ۱۶:۳۸
آن روز توی آسایشگاه نشسته بودیم که صفورا زنگ زد. صفورا تقریبا همه چیزش بود. از وقتی هم فهمیده بود دارد پدر میشود، کبکش خروس میخواند.
کد خبر : ۲۹۷۵۲۱
۱۴۰۳/۰۸/۰۹ - ۲۲:۴۱
ها تصدق؛ چیزی نمونده از خدمتشون، میگه پالایشگاه، نیرو میگیره، میره نگهبان میشه. پراید میخره. وامش میدن، منم دوتا النگو دارم میدمش، باقیشم خدا بزرگه.
کد خبر : ۲۹۶۸۵۳
۱۴۰۳/۰۸/۰۶ - ۱۵:۱۷
به هوش که آمد، اولین کاری که کرد دست هایش را از دو طرف بدنش بالا آورد و زل زد به دست هایش و اشک ریخت، هی میگفت الحمدا... فکر کردم هنوز توی حال ریکاوری است.
کد خبر : ۲۹۶۲۴۳
۱۴۰۳/۰۸/۰۲ - ۲۱:۱۸
سر و کله پیچیده روی یک مبل نشسته، پهپاد میآید به سمتش، چیزی مثل یک عصا را پرت میکند سمتش، عین موسی (ع) که پرتاب کرد و ریسمانها را پنبه کرد و قومش در دفعه بعد هم از نیل رد شدند.
کد خبر : ۲۹۵۵۴۳
۱۴۰۳/۰۷/۲۹ - ۱۴:۴۴
شیخهای عرب را دعوت کرده اند اروپا، معلوم نیست پشت پرده دقیقا چقدر دوشیده اندشان و ازشان کنده اند و بعد چشم آبیها آمده اند جلو میکروفونهای رنگ و وارنگ و آروغ ناشتا زده اند که جزایر سه گانه مال اماراتی هاست.
کد خبر : ۲۹۵۲۱۴
۱۴۰۳/۰۷/۲۸ - ۱۰:۱۹
دلش خون برادر بود، به قم رسید، باعزت و احترام پیشوازش رفتند، احترامش کردند، پیش قدم هایش گل ریختند. مریض شد. دلتنگی برادر امانش را بریده بود، پلک هایش روی هم آمد و برادر ندیده از دنیا رفت.
کد خبر : ۲۹۴۳۸۳
۱۴۰۳/۰۷/۲۳ - ۱۲:۳۰
گفتم: امام عالم به غیبه... امام قبل از اینکه لب هات تکون بخوره و حرف بزنی میدونه توی دلت چه خبره. گفت: واکعا؟ گفتم: واقعا... گفت: یعنی میفهمه من به ژاکلین عاشگی دارم ولی بهش نگفتم. گفتم: بله.
کد خبر : ۲۹۳۵۰۶
۱۴۰۳/۰۷/۱۸ - ۱۳:۰۲