صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

توانشهر

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

کفشداری می‌کنم درگاه دربار تو را

  • کد خبر: ۱۸۸۲۶۳
  • ۱۹ مهر ۱۴۰۲ - ۱۳:۵۸
کفشداری می‌کنم درگاه دربار تو را / شکر‌ها دارم رضا جان لطف بسیار تو را / تا شود پر نور چشم دل به نور معرفت / می‌کشم بر دیده گرد کفش زوار تو را.

جوان خوش سیمایی وارد کفشداری شد. مستقیما به طرف من آمد و بی مقدمه گفت: حاج آقا ببخشید، همین دستکش هاتونو می‌دید به من؟ من هم فورا و بدون، چون و چرا دستکش هایم را درآوردم و تقدیمش کردم.

دستکش‌ها را با اینکه غبار گرفته وخاکی بود، گرفت، تا کرد، بوسید، به چشم هایش کشید و در جیبش گذاشت. بعد از جیب دیگر ش یک جفت دستکش نو و تمیز بیرون آورد و به من داد و گفت: حاج آقا راضی هستی؟ معامله خوبیه؟ و من نفهمیدم از این معامله کداممان سود بردیم؟

جوان رفت. همکارم که شاهد این جریان بود گفت: معامله برد بردی بود. شما یک جفت دستکش نو، سفید و تمیز گرفتی و او یک جفت دستکش متبرک شده به کفش زائران حضرت رضا (ع)؛ و بعد این شعر را خواند.

کفشداری می‌کنم درگاه دربار تو را / شکر‌ها دارم رضا جان لطف بسیار تو را / تا شود پر نور چشم دل به نور معرفت / می‌کشم بر دیده گرد کفش زوار تو را.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.