لزوم تبیین نسبت فناوری‌های نوین با اقامه نماز اعلام جزئیات ثبت‌نام و مقررات اربعین حسینی ۱۴۰۴ در مرز باشماق چگونه آثار مرتبط با اربعین جهانی می‌شوند؟ پیش‌بینی حضور ۴ میلیون نفر در مراسم اربعین ۱۴۰۴ سفر دریایی زائران اربعین ۱۴۰۴، جمعه آغاز می‌شود + جزئیات کامل زمان ثبت‌نام و اعزام عمره ۱۴۰۴ اعلام شد ارائه خدمات گسترده فرهنگی و رفاهی به زائران ایام محرم، اربعین و دهه آخر صفر ۱۴۰۴ در خراسان رضوی اجلاسیه پایانی کنگره ۱۸ هزار شهید استان خراسان رضوی با تاخیر برگزار می‌شود چگونه از کیفیت مواکب دانشگاه در مسیر پیاده‌روی اربعین مطلع شویم؟ برگزاری مسابقه «سفرنامه‌نویسی اربعین» در شبکه اجتماعی کوثرنت یادی از شهید سردار غلامرضا محرابی | فرمانده خاکریز، سردار اتاق فکر بهشت خدا هدیه‌ای برای یاری‌رسانان جایگاه و برکات مفهوم زیارت، مستند بر آیات و روایات دینی | شوقی که از اعماق قلب است اعمال ویژه ماه صفر و رفع بلایای این ماه مشاوره رایگان هلال احمر به زائران اربعین بدون هزینه رومینگ ثبت نام ۶۵۰ هزار زائر پیاده اربعین در سامانه سماح (۴ مرداد ۱۴۰۴) موکب اصحاب خراسانی در کربلا میزبان زائران پیاده اربعین خدمت‌رسانی موکب امام رضا(ع) به مهاجرین افغانستانی در مرز دوغارون کاهش مصرف برق در اماکن متبرکه حرم مطهر رضوی عرضه ملزومات اربعین برای زائران
سرخط خبرها

تو که آخر گره رو وا می‌کنی!

  • کد خبر: ۱۶۸۸۳۴
  • ۲۲ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۴:۲۷
تو که آخر گره رو وا می‌کنی!
زائران عاشق و نماز شب خوان دسته دسته وارد حرم می‌شوند. صدای زمزمه عاشقانه به گوشم می‌رسید.

شب از نیمه گذشته است. کم کم به سحر نزدیک می‌شویم. صدای دل نشین مناجات از مأذنه‌های حرم مطهر به گوش می‌رسد. زائران عاشق و نماز شب خوان دسته دسته وارد حرم می‌شوند. صدای زمزمه عاشقانه به گوشم می‌رسید. به پشت سر نگاه کردم. گروهی از جوانان بودند که زمزمه رضا رضا داشتند. خیلی آرام و عاشقانه قدم برمی داشتند. جلو کفشداری که رسیدند، صدایشان قطع شد. یکی از آن‌ها با صدای محزونی شروع به مداحی کرد.

پس از عرض ارادت مختصر و قرائت اذن دخول وارد کفشداری شدند. یکی از آن‌ها که جوان خوش سیمایی بود، به طرف من آمد و دستی به چشمان اشک آلودش کشید. سلام کرد و گفت: حاج آقا ما کاروان زائران پیاده امام رضا (ع) هستیم از قائم شهر مازندران آمده ایم. سه روز مهمان امام رضا (ع) بودیم و فردا برمی گردیم و تا به حال چند سفر پیاده خدمت آقا رسیده ایم. در هر سفر آقا ما را سر سفره اش مهمان کرده است، اما امسال موفق نشدیم از غذای متبرک حرم بهره‌مند شویم و این بی نصیبی بچه‌ها را حسابی کلافه کرده است.

گفتم من دیشب میلی به غذا نداشتم و شام دیشب من کاملا تمیز و دست نخورده است و آن را در یخچال گذاشته ام. می‌خواستم برای کسی ببرم، ولیگویا قسمت شماست. رفتم و غذا را آوردم و تقدیمشان کردم. از خوش‌حالی در پوست خود نمی‌گنجیدند. بسیار تقدیر و تشکر کردند. مسئول گروه جلو آمد و گفت حاج آقا خیلی ممنون! فردا داخل دیگ ناهارشان می‌زنیم که همه استفاده کنند. در حالی که از کفشداری بیرون می‌رفتند، شنیدم مداحشان شروع به خواندن کرد:

تو که آخر گره رو وا می‌کنی
پس چرا امروز و فردا می‌کنی

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->