اعزام کاروان‌های هیئات مذهبی مشهد به قم در سالروز وفات حضرت معصومه (س) یادی از رشادت‌های آتش‌نشان مشهدی هم‌زمان با روز آتش‌نشانی | درخشان مثل رضا فخریان ابلاغ پیام تبریک تولیت آستان قدس رضوی به تولیت جدید آستان مقدس امامین کاظمین (ع) ظرفیت پروازهای حج عمره ۲برابر شد اهدای سمعک به بچه‌های کم‌شنوای مشهدی، از سوی آستان قدس رضوی حافظان قرآن کریم از سراسر کشور میهمان خانواده شهیدپرور مشتاقیان شدند چگونه اقامه نماز جماعت در مدارس تقویت شود؟ شهید سید عبدالکریم هاشمی‌نژاد؛ خطیبی آتشین، مبارزی نستوه و شهیدی ماندگار در مشهد آتش نشانان، نگهبانان بی‌ادعا در دل حرم مطهر رضوی رونمایی از ۴۶ اثر دفاع مقدس میدان شهدا مشهد، میزبان مراسم نخستین سالگرد شهادت سیدحسن نصرالله (۸ مهر ۱۴۰۴) کهن‌ترین نسخه خطی «دیوان کبیر مولانا» در حرم مطهر امام رضا(ع) رونمایی می‌شود بهروز آذر: بیش از ۱۷ هزار زن در جنگ تحمیلی هشت‌ساله، شهید، جانباز و اسیر شدند وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، سکاندار جدید سازمان حج و زیارت را معرفی کرد حمله فرانسه به مساجد از سر گرفته شد بودجه دولتی برای ساخت مسجد نداریم | خیرین، پیشگام در ساخت مساجد پیشنهاد داور برنامه «محفل» برای دعوت از قاریان جهان درخصوص برگزاری فینال فینالیست‌ها در ایران همسر سرلشکر شهید حسن آبشناسان به دیار باقی شتافت استراتژی نوین فرهنگی-رسانه‌ای دارالقرآن محمدی مشهد اجرا شد
سرخط خبرها

تو که آخر گره رو وا می‌کنی!

  • کد خبر: ۱۶۸۸۳۴
  • ۲۲ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۴:۲۷
تو که آخر گره رو وا می‌کنی!
زائران عاشق و نماز شب خوان دسته دسته وارد حرم می‌شوند. صدای زمزمه عاشقانه به گوشم می‌رسید.

شب از نیمه گذشته است. کم کم به سحر نزدیک می‌شویم. صدای دل نشین مناجات از مأذنه‌های حرم مطهر به گوش می‌رسد. زائران عاشق و نماز شب خوان دسته دسته وارد حرم می‌شوند. صدای زمزمه عاشقانه به گوشم می‌رسید. به پشت سر نگاه کردم. گروهی از جوانان بودند که زمزمه رضا رضا داشتند. خیلی آرام و عاشقانه قدم برمی داشتند. جلو کفشداری که رسیدند، صدایشان قطع شد. یکی از آن‌ها با صدای محزونی شروع به مداحی کرد.

پس از عرض ارادت مختصر و قرائت اذن دخول وارد کفشداری شدند. یکی از آن‌ها که جوان خوش سیمایی بود، به طرف من آمد و دستی به چشمان اشک آلودش کشید. سلام کرد و گفت: حاج آقا ما کاروان زائران پیاده امام رضا (ع) هستیم از قائم شهر مازندران آمده ایم. سه روز مهمان امام رضا (ع) بودیم و فردا برمی گردیم و تا به حال چند سفر پیاده خدمت آقا رسیده ایم. در هر سفر آقا ما را سر سفره اش مهمان کرده است، اما امسال موفق نشدیم از غذای متبرک حرم بهره‌مند شویم و این بی نصیبی بچه‌ها را حسابی کلافه کرده است.

گفتم من دیشب میلی به غذا نداشتم و شام دیشب من کاملا تمیز و دست نخورده است و آن را در یخچال گذاشته ام. می‌خواستم برای کسی ببرم، ولیگویا قسمت شماست. رفتم و غذا را آوردم و تقدیمشان کردم. از خوش‌حالی در پوست خود نمی‌گنجیدند. بسیار تقدیر و تشکر کردند. مسئول گروه جلو آمد و گفت حاج آقا خیلی ممنون! فردا داخل دیگ ناهارشان می‌زنیم که همه استفاده کنند. در حالی که از کفشداری بیرون می‌رفتند، شنیدم مداحشان شروع به خواندن کرد:

تو که آخر گره رو وا می‌کنی
پس چرا امروز و فردا می‌کنی

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->