کنگره ملی «ستارگانی بر مدار خورشید» در نیشابور برگزار می‌شود ماندگاری زائران هدف راهبردی توسعه زیارت است ساختن خانه‌ای با عشق و احترام مراقب ورودی‌های قلب خود باشید | بررسی چگونگی استحکام روابط خانوادگی اختصاص ۶۰ میلیارد تومان اعتبار به برنامه‌های عملیاتی قرآن و عترت استان‌ها مراسم چهلم سرشور خراسانی، استاد برجسته قرآن در حرم امام رضا(ع) برگزار می‌شود چرا مذهب تشیع با عنوان «شیعه جعفری» شناخته می‌شود؟ حملات بی‌سابقه به مساجد در انگلیس جشنواره قرآن و عترت دانشجویان، واقعیت آموزش عالی در حوزه معارف دینی است شبکه‌سازی میان قدمگاه‌های رضوی موجب تقویت معارف و معنویت در کشور است ۳۸۰ عنوان کتاب در ۲۵ هزار نسخه، در رواق‌های کتاب حرم‌ امام‌رضا(ع)‌ در اختیار زائران است نشان مشهدالرضا (ع) نماد تجلیل از خدمتگزاران شهر امام رئوف(ع) است انتشار فراخوان جذب طلاب متخصص در عرصه رسانه‌ لزوم گفتمان‌سازی به‌عنوان نخستین گام اجرایی سند توسعه فرهنگ مهدویت وصیت شهید مدافع حرم برای ماشینش + متن وصیت‌نامه پانزدهمین همایش سراسری کارشناسان تبلیغات کشور برگزار می‌شود احداث بزرگ‌ترین حسینیه خراسانی‌ها در کربلا | پروژه‌ای که ۷۰سال از وقف آن می‌گذرد استانداری بازوی حکومت و مجرای حکمرانی اسلامی است | توجه به ترویج فرهنگ امام‌رضایی در نسل جوان رابطه اخلاص با تأمین نیاز‌های واقعی
سرخط خبرها

تو که آخر گره رو وا می‌کنی!

  • کد خبر: ۱۶۸۸۳۴
  • ۲۲ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۴:۲۷
تو که آخر گره رو وا می‌کنی!
زائران عاشق و نماز شب خوان دسته دسته وارد حرم می‌شوند. صدای زمزمه عاشقانه به گوشم می‌رسید.

شب از نیمه گذشته است. کم کم به سحر نزدیک می‌شویم. صدای دل نشین مناجات از مأذنه‌های حرم مطهر به گوش می‌رسد. زائران عاشق و نماز شب خوان دسته دسته وارد حرم می‌شوند. صدای زمزمه عاشقانه به گوشم می‌رسید. به پشت سر نگاه کردم. گروهی از جوانان بودند که زمزمه رضا رضا داشتند. خیلی آرام و عاشقانه قدم برمی داشتند. جلو کفشداری که رسیدند، صدایشان قطع شد. یکی از آن‌ها با صدای محزونی شروع به مداحی کرد.

پس از عرض ارادت مختصر و قرائت اذن دخول وارد کفشداری شدند. یکی از آن‌ها که جوان خوش سیمایی بود، به طرف من آمد و دستی به چشمان اشک آلودش کشید. سلام کرد و گفت: حاج آقا ما کاروان زائران پیاده امام رضا (ع) هستیم از قائم شهر مازندران آمده ایم. سه روز مهمان امام رضا (ع) بودیم و فردا برمی گردیم و تا به حال چند سفر پیاده خدمت آقا رسیده ایم. در هر سفر آقا ما را سر سفره اش مهمان کرده است، اما امسال موفق نشدیم از غذای متبرک حرم بهره‌مند شویم و این بی نصیبی بچه‌ها را حسابی کلافه کرده است.

گفتم من دیشب میلی به غذا نداشتم و شام دیشب من کاملا تمیز و دست نخورده است و آن را در یخچال گذاشته ام. می‌خواستم برای کسی ببرم، ولیگویا قسمت شماست. رفتم و غذا را آوردم و تقدیمشان کردم. از خوش‌حالی در پوست خود نمی‌گنجیدند. بسیار تقدیر و تشکر کردند. مسئول گروه جلو آمد و گفت حاج آقا خیلی ممنون! فردا داخل دیگ ناهارشان می‌زنیم که همه استفاده کنند. در حالی که از کفشداری بیرون می‌رفتند، شنیدم مداحشان شروع به خواندن کرد:

تو که آخر گره رو وا می‌کنی
پس چرا امروز و فردا می‌کنی

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->