شهرآرانیوز - «از این شماره، بحثی را شروع میکنیم که جای آن در مطبوعات کشورمان خالی است و آن معرفی مکتبهای ادبی اروپا به طور قابل فهم و با ذکر نمونههای لازم است.» این جملات سطور آغازین اولین مقاله از سلسله مقالات «مکتبهای ادبی» هستند که رضا سیدحسینی، در بیست وشش سالگی، به عنوان یکی از اعضای جامعه لیسانسیههای دانش سرای عالی، نوشت و آبان ماه ۱۳۳۱، در نخستین شماره ماهنامه جامعه معلمین، یعنی مجله «فرهنگ نو»، نشر داد.
پس از آشنایی نسـبی فارسی زبانان با ادبیات غربی، به ویژه با رمان، زمان آن رسیده بود که نظریات ادبی آنها را نیز بدانند تا بتوانند از میراث ایشــان بیشتر و بهتر بهره بگیرند. سیدحسینی، که اردبیلی بود و ترکی استانبولی را هم خوب میدانست، این سلسله مقالات را بر اساس کتابی پدید آورد که پژوهشگری ترک در همان ایام نوشته بود.
او، تا تیرماه ۱۳۳۲، طی ۹ شماره از مجله، به ترتیب، به معرفی مکاتب «کلاسیسیسم» و «رومانتیسم» و «پارناسیسم» و «رئالیسم» و «ناتورالیسم» و «سمبولیسم»، و «کوبیسم» و «داداییسم»، و «سوررئالیسم» پرداخته بود که از ادامه کار بازماند، اما ابوالحسن نجفی، دوست دیرین سیدحسینی، پس از آنکه در سال ۱۳۳۱ با همکاری عبدالحسین آل رسول انتشارات پیشروِ «نیل» را بنیان نهاد، به او پیشنهاد کرد که کار خود را به پایان برساند تا در قالب یک کتاب چاپ و منتشرش کنند.
به این ترتیب، سیدحسینی، که فکر میکرد مقالات مجله ابتدایی و ناقص اند و زبان فرانسوی را هم، حتی پیش از سفر به بلژیک و فرانسه، خوب میدانست، با استفاده از چند منبع فرانسوی به افزود و کاست و پیراست و ویراست نوشتههای خود مشغول شد، تا فروردین ماه سال ۱۳۳۴ که نخستین نسخه کتاب از چاپخانه درآمد.
«مکتبهای ادبی» با استقبالی چشمگیر روبه رو شد، چندان که مترجم و مؤلف جوان را، که سری پرشور داشت و در پایان اثر خود وعده داده بود که در چاپهای بعدی آن را بهبود ببخشد، برای این کار انگیزه و توانی دوچندان داد؛ بنابراین، سیدحسینی، تا چاپ دوم کتاب در سال ۱۳۳۷، صددرصد به حجم آن افزود، چنان که متن ۲۰۲صفحهای به بیش از ۴۰۰ صفحه بالغ شد.
با این همه، خالق اثر تا سالها پس از آن نیز از کار بازنایستاد: نسخهای که در سال ۱۳۷۱ به بازار آمد، و تا امروز چندین بار دیگر هم چاپ و منتشر شده است، افزون بر ۱۲۰۰ صفحه دارد و ناگزیر دوجلدی است.
مجموعِ آنچه در خلال «فرهنگ نو» دست گیرِ عدهای معدود شده بود همچندِ رسالهای بود چندده صفحهای و اینکه اکنون ما در قالبهای گوناگون به آن دسترس داریم کتابی است چندصدصفحهای که تنها نسخه کاغذی اش چندده هزار نمونه دارد. به راستی، این میزان پیگیری و پشـتکار کم نظیر و حیرت انگیز است.ای بسا که سیدحسینی، اگر خودخواسته و آگاهانه عرصه را به جوانانی مستعد همچون بابک احمدی وانمی گذارد و باز هم در این مسیر راه میسپارد، همچنان میتوانست کار خود را گسترش و غنا دهد؛ «می توانست او اگر میخواست.» متأسفانه، کتاب «فرهنگ مکتبها و جریانهای ادبی» نیز که سیدحسینی طرح نگارش آن را در ذهن داشت هرگز بر کاغذ صورت نبست.
با این تفاصیل و به هر حال، اینکه «مکتبهای ادبی» همچنان مرجعیت دارد به خوبی نشان میدهد که مؤلف آن کاری کارستان کرده است، اگرچه مع الأسف، هم زمان، گویای این نیز هست که فارسی زبانان، با گذشت چند دهه، هنوز نتوانسته اند سرمایهای را که سیدحسینی اندوخت و در اختیارشان گذاشت بیشتر کنند و به زخمهای دیگر بزنند.