به گزارش شهرآرانیوز دوستی دارم که پنجسال پیش با داشتن یک پسر ۹ ساله از همسرش جدا شد. کلی جنگید تا سرپرستی پسرش را بگیرد. بهخاطر او دور ازدواج دوباره و خیلی از موقعیتهای زندگیاش را خط کشید تا مشکلی به مشکلات روحی پسرش که در آستانه نوجوانی بهسر میبرد اضافه نشود، ولی با ازدواج همسر سابقش به یکباره همهچیز بههم ریخت.
مشکلات جداییاش که تا آن روز خیلی ملموس نبودند بهیکباره مانند آتش زیر خاکستر شعلهور شدند. علت ناسازگاری پسرش را هم نمیفهمید و اینکه چرا تصور میکرد آنها دیگر به او اهمیت نمیدهند. این تنشها بهقدری ادامه پیدا کرد که پسرک امسال قید مدرسه رفتن را هم زد.
مشکلات زندگی این دوستم، مشتی نمونه خروار است، چون این روزها مسائلی مانند طلاق یا فوت یکی از والدین، سبب شدهاست تا پدیده تکسرپرستی به نسبت گذشته شیوع بیشتری پیدا کند. موضوعی که مشکلات زیادی، را هم برای والد تنها و هم فرزندان آن خانواده بههمراه دارد و اگر والد نتواند بهدرستی آنها را مدیریت کند، میتواند بسیار آسیبزا باشد. موضوعی که امروز میخواهیم با کمک دکتر سید محمدرضا ناظمی، روانشناس حوزه کودک و نوجوان به آن بپردازیم و قدری درباره آن با شما حرف بزنیم.
برخلاف تصور، هرچه سن بچهها در زمان تکوالدی شدن کمتر باشد، ضربههای روحی و عاطفی که به آنها از این موضوع وارد میشود، بیشتر است. این اتفاق هم بچهها و هم والد مسئول را با مشکلات زیادی روبهرو میکند، بهویژه وقتی که این اتفاق با طلاق هم رقم خورده باشد. در ادامه به چند نمونه آن اشاره گذرایی داریم.
در بسیاری از این خانوادهها بهعلت نبودن پدر یا مادر، اوضاع اقتصادی خانواده ضعیف و رفاه کم میشود. این اتفاق با بزرگتر شدن بچهها نمود بیشتری هم دارد. مطالعات نشان میدهد میزان بزهکاری فرزندان این خانوادهها دو برابر خانوادههای طبیعی است.
والد تنها بهعلت مشغله زیاد بیرونی فرصت چندانی برای رسیدگی به امور درسی، بهداشتی و عاطفی بچهها ندارد. در این شرایط امکان هرگونه خطر یا انحراف رفتاری وجود دارد.
در خانوادههای طلاق این خطر وجود دارد که بچهها روش والدین خود را در آینده تقلید کنند و مسیر جدایی را راحتتر بپذیرند.
گاهی بچهها درباره اتفاقی که افتاده خود را مقصر میدانند و شروع به خودسرزنشی میکنند. گاهی هم والدین این حس را به بچهها انتقال میدهند که در هر دوصورت آسیبهای روانی گوناگونی را بهدنبال دارد.
نگرانی بچهها از اینکه ممکن است تنها سرپرست خود را نیز از دست بدهند، همواره زندگی آنها را با ترس و نگرانی آمیخته میکند.
بههم خوردن نظم زندگی این بچهها پس از تکسرپرست شدن، مانند تغییر محل سکونت و جداشدن اجباری از برخی بستگان انطباقپذیری این بچهها را با مشکل روبهرو میکند.
کودکان تکسرپرست بهویژه حاصل طلاق، مشکلات روحی و رفتاری زیادی پیدا میکنند، مانند تجربه ترس و اضطراب، افسردگی و پرخاشگری.
اختلال در جامعهپذیری و نقشپذیری، مشکل دیگری است که این بچهها با آن روبهرو میشوند، چون والد موجود باید همزمان هر دو نقش پدری و مادری را با هم بازی کند. بهتر است حضانت دخترها با مادر و پسرها با پدر باشد.
ناتوانی والد در کنترل فرزندان مشکل دیگری است که سبب میشود بچهها به سمت دوستان ناباب کشیده شوند، ازاینرو میزان ابتلا به اعتیاد در این بچهها بیشتر است. همچنین مطالعات نشان میدهد که آسیبپذیری پسرها بیش از دخترها پس از طلاق است.
گاه بچهها در این نوع خانوادهها وارد جناحبندی والدین میشوند و بهخاطر گفتههای پدر یا مادر با آن والد دیگر دشمن خواهند شد.
همه میدانیم که اداره کردن یک خانواده با دو والد هم کار سادهای نیست، پس طبیعی است که خانواده تکسرپرست با مشکلات زیادی روبهرو باشد. هرچند این موضوع بهمعنای ناتوانی سرپرست موجود هم نیست، بهویژه در خانوادههایی که یکی از والدین فوت کردهباشد. بنابراین، کافی است که والد موجود بهجای کمیت بر کیفیت رابطهاش با فرزندان تکیه کند و تدبیر بیشتری بهخرج دهد تا بچهها کمترین آسیب را از این موضوع ببینند. همچنین نباید فراموش کنند که خودشان هم بهاندازه بچهها حق زندگی دارند و باید زندگی کنند.
انجام کارهای عادی و روزانه به توسعه احساس امنیت و آشنایی در کودکان کمک زیادی میکند، پس سعی کنید خیلی زود به روال پیش برگردید و همهچیز را عادی و مرتب کنید.
از دست دادن یک عضو خانواده و جای خالی او برای بچهها یک ضربه روحی است و این درست زمانی است که آنها باید احساس عشق و حمایت کنند، پس، از در آغوش کشیدن و بوسیدن آنها غفلت نکنید. این عشق ورزیدن سبب احساس امنیت نیز خواهد شد.
گفتیم دز عشقورزیتان را بالا ببرید، ولی این نباید بهمعنای نادیده گرفتن حدوحدود و مرزبندیهایتان با بچهها باشد. اجازه ندهید وقتی نوبت به نظم و اجرای قوانین میرسد این موضوع قضاوت شما را تیره کند. بهخاطر داشته باشید که شما یک پدر و مادر هستید و آخرین حرف را شما میزنید.
انجام همه کارها به تنهایی غیرممکن و خستهکننده است، پس یک گروه حمایتی برای خود درست کنید و از آنها کمک بگیرید. بهترین مورد استفاده از خانوادهها، پدربزرگها و مادربزرگها، خاله، دایی، عمه و عموهاست. این کار به تعامل بیشتر بچهها با فامیل و بستگان هم کمک زیادی میکند.
چه خوشمان بیاید و چه نیاید، داشتن یک والد تنها سبب جذب افکار منفی از سوی دیگران میشود، پس با این موضوع راحت کنار بیایید و در هر زمان فقط سعی کنید که بهترین کار خود را انجام دهید. بهتر است بچهها را از چنین افرادی دور نگهدارید.
بسیاری از والدین تنها سعی میکنند با ایجاد فشار دوچندان به خودشان همچیز را در حد ایدهآل نگه دارند تا نقصهای دیگر زندگیشان از این راه جبران شود، درحالیکه این یک اشتباه مهلک است، پس با این موضوع کنار بیایید و تنها بر روی اولویتهای زندگیتان تمرکز کنید؛ خودتان و بچهها.
وقتی بچهها به کمک شما احتیاج دارند، همیشه در دسترس آنها باشید و هرگز نگویید کار دارم و نمیتوانم. شرایطی را فراهم کنید تا بچهها بتوانند بهراحتی احتیاجاتشان را به شما بگویند و از شما کمک بخواهند، نه اینکه همواره فکر کنند، مزاحم شما هستند و شما را خسته کردهاند.
والدین تنها بیش از دیگر والدین نیاز دارند که مهارتهای فرزندپروری خود را تقویت کنند، پس به سراغ دورهها و کارگاههای آموزشی و مطالعه کتابهای گوناگون در این زمینه بروید. مطمئن باشید این کار نوعی سرمایهگذاری برای زندگیتان است، نه وقت هدر دادن. والدین تنها و بچهها بیش از نیازهای مالی به داشتن روابطی گرم و دلنشین باهم احتیاج دارید.
سعی کنید از کمکها و حمایتهای بچهها استفاده و آنها را با خودتان و برنامههایتان همراه کنید، برای نمونه به آنها هم مسئولیت بسپارید و قانونهای خانه را با کمک آنها تنظیم کنید.
میپذیریم که با این حجم از مسئولیت فرصت زیادی برای بودن با بچهها نداشتهباشید، ولی میتوان این کمبودها را با افزایش کیفیت رابطه جبران کرد، برای نمونه برای هربچه وقت اختصاصی تعیین کنید و روزانه چند دقیقه باهم گفتوگوی اختصاصی داشته باشید.
شما هرقدر هم که والد بینظیری باشید بازهم نمیتوانید جای خالی دیگری را پر کنید، پس درصورت امکان و وجود والد دیگر از کمک او هم برای تربیت فرزندانتان استفاده کنید. باهم برسر این موضوع به توافق برسید. همچنین بچهها را کمتر وارد مشکلاتتان کنید. این موضوع هم به نفع خودتان و هم به نفع بچههاست. بچهها باید بدانند مانند گذشته والد دیگر همچنان در زندگیشان حضور دارد و نقش آفرینی میکند.