آمنه مستقیمی | شهرآرانیوز؛ معمولا وقتی از ادب و آراسته شدن به آداب، سخن به میان میآید، معانی عرفی این واژه در ذهن نقش میبندد و تعاریف معمول و دمدستی را بر آن بار میکنیم، درحالیکه دین و آموزههایش، معنایی دیگر برای ادب درنظر گرفتهاند.
معنایی که اگر از حرف به مرحله عمل برسد، سبک زندگی ما را دستخوش تغییرات مثبتی میکند که گاه به اسم رؤیا از آنها یاد میکنیم، لذا بهمنظور بررسی «معنای ادب دینی، دایره شمول و کارکردهای آن» با حجتالاسلاموالمسلمین محسن ادیببهروز، استاد سطوح عالی حوزه علمیه قم و عضو هیئتعلمی دانشگاه علومپزشکی، گفتگو کردهایم که در ادامه میخوانید.
اغلب بر این باوریم که ادب معنایی روشن دارد، اما وقتی در معانی و مفاهیم و فرهنگ اصطلاحات بررسی میکنیم، درمییابیم که ادب و تحقق آن به این سادگیها نیست.
در معانی واژگانی، بهتناسب موضوع مرتبط، سراغ معنا میرویم، لذا در معنا کردن ادب دینی، دو راهکار منطقی وجود دارد؛ نخست آنکه سراغ صاحبنظران و اندیشمندان آن حوزه برویم و راه دیگر، سؤال کردن از دین یعنی دیدگاه کتاب و معصومان (ع) است تا دریابیم منظور از ادب چیست. در این گفتار سعی کردهایم از هر دو بعد، ادب را معنا کنیم.
در راهکار نخست، از مرحوم علامه طباطبایی (ره) که درمیان کارشناسان، فردی زبده شناخته میشود، نقل است که ادب را از اخلاق جدا میدانسته است؛ بدان معنا که اخلاق، مجموعه صفاتی است که انسان در خود نهادینه میکند، اما ادب، بروز و ظهور این اخلاق به شیوهای زیبا در رفتار آدمی است.
برای مثال در بعد اخلاقی وقتی میگوییم فردی راستگوست، این راستگویی از اخلاق درونی اوست، اما اگر این راستگویی را به سبک و شیوهای بروز دهد که دیگران را جذب کند و بهعبارت دیگر این اخلاق را تزیین کند و به آن زیبایی ببخشد، اخلاق را به ادب، آراسته کرده و بهعنوان ادب، آن را تجلی داده است.
در منطق روایات هم ادب معنایی خاص دارد؛ ابوهاشم جعفری نقل میکند که در محضر امامرضا (ع) بودیم و ایشان، ما را به ادب و عقل توصیه و سپس خودشان، آن را معنا کردند و فرمودند: «عقل هدیهای است که خدا به انسان میدهد (یعنی ذاتی است نه اکتسابی)، اما ادب، مشقت و زحمتی است که آدمی، آن را در خود ایجاد میکند»؛ یعنی وقتی بخواهیم سبکی برای رفتارهای صحیح خودمان داشته باشیم و به زیبایی آن را بروز دهیم، بیشک سختی و مشقت دارد.
با رجوع دوباره به معنای مدنظر علامهطباطبایی (ره) از ادب، بهتر این موضوع را درک میکنیم؛ برای مثال اگر بخواهیم امین باشیم، اگرچه این ویژگی اخلاقی است و به حفاظت از عیوب و رازهای دیگران بازمیگردد، هنگامی که آن را بهزیبایی بروز دهیم، ادب دینی را تجلی دادهایم؛ یعنی رعایت اخلاق با جلوههای زیبای رفتاری.
همچنین، از امامرضا (ع) است که فرمودند: «اگر فردی بخواهد ادب را بهعنوان سبکی خاص در خود نهادینه کند (یعنی این صفت اکتسابی است و به تمرین مکرر و مستمر نیاز دارد) باید منشأ آن را خدای متعال قرار دهد.
برپایه این سخن، اگر فردی چنین نگاهی نداشته باشد و بهجای خداوند بخواهد ادب را از فرهنگ اجتماعی یا محیط خانوادگی بگیرد، در زندگی دچار خلأها و حفرههایی میشود که حسرتهای فردی و اجتماعی را برای او به دنبال دارد، لذا پیوسته از کمبودها مینالد و از زندگی خود گلایه میکند.
به تعبیر و توصیه آموزههای دینی روایی، کسب ادب دینی، نیازمند رجوع به خالق متعال است؛ چون بهترین سبک از ادب را او به ما معرفی میکند، چنانکه در قرآن تصریحاتی هست که کیفیت برقراری روابط اجتماعی با دیگران حتی در جزئیاتی مثل ارتباط تلفنی یا رفتوآمد به منزل یکدیگر را به ما میآموزد.
برای مثال بنا بر فرموده آیه ۲۷ سوره نور «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُیُوتًا غَیْرَ بُیُوتِکُمْ حَتَّى تَسْتَأْنِسُوا وَتُسَلِّمُوا عَلَى أَهْلِهَا...؛ ای اهل ایمان، هرگز به هیچ خانه مگر خانههای خودتان تا با صاحبش انس و اجازه ندارید، وارد نشوید و (چون رخصت یافتید و داخل شدید) نخست به اهل آن خانه سلام کنید...»
باید برای رفتن به منزل یکدیگر اجازه بگیریم و اطلاع بدهیم، ولو آنکه خانه برادر یا فرزند ما باشد یا در مثال جزئیتر در منزل برای ورود به اتاق شخصی فرزندمان، اطلاع دهیم و اجازه بگیریم.
اینها همه جلوههایی از ادب دینی است که در سبک زندگی باید نهادینه شود و اخلاق و رفتار ما را زیباتر میکند. بهعبارت دیگر، اعلامهای قبلی در روابط اجتماعی، نوعی ادب دینی است که باید جدی گرفته شود.
شاید باورتان نشود که دین به ما حتی ادب پیادهروی را که عادت بسیاری از ماست، میآموزد؛ در کلامی منسوب به امامصادق (ع) سفارشی به ما شده است که میتوان از آن سبک پیادهروی را آموخت. اینها مصداقهای اخلاق است که اگر بخواهیم به آن جلوهای زیبا بدهیم، باید به ادب آراستهشان کنیم.
برپایه این حدیث، هنگام راه رفتن در مسیر، نباید با اطرافیان زیاد گفتگو کرد یا اگر صحبت میکنیم، باید کوتاه باشد؛ علت آن است که این صحبت در مسیر راه رفتن، ما را از خطرهای اطراف غافل میکند یا در آداب غذا خوردن، برخی ویژگیهای اخلاقی سفارش شده است، اما آنچه جزو ادب محسوب میشود، عبارت است از شستوشوی دستها قبل از غذا خوردن، اینکه لقمهها را کوچک برداریم، لقمه را زیاد و خوب بجویم و جالبتر آنکه در حین غذا خوردن سعی کنیم به اطرافیان کمتر نگاه کنیم.
نداشتن ادب دینی باعث میشود نواقصی را در زندگی خود ایجاد کنیم که موجب نگرانیهای ما میشود، بهگونهایکه مدام دچار حسرت باشیم؛ بهعبارت دیگر صرفا داشتن اخلاق و رعایت آن کافی نیست، بلکه اخلاق باید به ادب آراسته شود تا کارکردی را که باید، داشته باشد.
برای مثال ما اگر بهعنوان یک ویژگی اخلاقی، اهل تهمت و غیبت نباشیم، اما این را بهگونهای زننده یا نازیبا بروز دهیم، تأثیری بر دیگران نمیگذارد. درمقابل اگر با رعایت ادب دینی، بتوانیم دیگران را هم جذب اصول اخلاقی کنیم، درست عمل کردهایم.
در آموزههای دینی، سفارش شده است فرزندان را از کودکی با ادب دینی آشنا کنید؛ چون بدون این ادب حتی با وجود داشتن بالاترین مقامات علمی و اجتماعی، فرد نمیتواند حتی علم خود را به دیگران منتقل کند؛ انتقال علم، رفتاری اخلاقی و از توصیههای مؤکد دین است، اما اینکه در این انتقال با چه ادبیات و رفتاری باید عمل کرد، در دایره ادب قرار میگیرد. علم بدون ادب برای مخاطب، پذیرفتنی نیست و از آن میگذرد.
یکی از آداب مهم دینی که برای ما راهگشاست، مربوطبه دعا کردن میشود. دعا کردن از ویژگیهای اخلاقی است که بارها به آن سفارش شده است.
دعا یعنی ارتباط و گفتگو با خالق که در آن درخواستی هم مطرح میشود. در قرآن مجید به این ارتباط و خواندن پروردگار امر و توصیه شده است، چنانکه در روایت آمده است: «وای بر فردی که پس از نماز با خالق گفتوگوی شخصی نمیکند!»، اما دعا آدابی دارد.
در سخنی منسوب به امامصادق (ع)، بر رعایت ادب دعا تأکید شده است؛ در ادب دعاست که متوجه باش با چه شخصی سخن میگویی (دائم مخاطب را در ذهن تصور کن)، چطور با او سخن میگویی (آیا حالت فیزیکی مناسبی داریم؟) و بدانی چرا با خدای متعال گفتگو میکنی. این سه ویژگی ادب دعاست؛ یعنی دعا مقولهای جدا و ادب آن، مقولهای دیگر است.
اخلاق در ادب دینی، شامل ویژگیهایی است که بهتدریج در رفتار نهادینه و در ادامه به جلوههایی آراسته میشود. اگر این جلوهها از اسلام و آموزههایش اخذ شود، ادب دینی خواهد بود؛ مثل ادب دینی در غذا خوردن، دعا کردن، پیادهروی کردن.
ادب دینی چارچوب دارد که باید در هر ویژگی اخلاقی مدنظر قرار بگیرد؛ برای مثال در روابط با همسر، در روابط با فرزند و.... یعنی این ادب دینی در جزئیات دیده شده است، اما این جزئیات در قالب یک کل قرار دارد، اما همه امور در آن پیشبینی شده است؛ مثل ادب دینی در مراجعه به یک اداره یا در مواجهه با اربابرجوع که رسیدگی به کار او ویژگی اخلاقی است، اما اگر این راه انداختن کار اربابرجوع الگوبخش و اثرگذار باشد بهطوریکه مشکلات خود را برای دقایقی فراموش کند و تصویری محترم از کارمند در ذهن او شکل بگیرد، اخلاق به ادب آراسته شده است.
امامسجاد (ع) در دعای بیستوششم صحیفهسجادیه، عیادت از مریض را نیز جلوهای از ادب معرفی کردهاند: «وَ وَفِّقْهُمْ لِإِقَامَه سُنَّتِکَ، وَ الْأَخْذِ بِمَحَاسِنِ أَدَبِکَ فِی إِرْفَاقِ ضَعِیفِهِمْ، وَ سَدِّ خَلَّتِهِمْ، وَ عِیَادَه مَرِیضِهِمْ...».