صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

دست‌های بوسیدنی بسیجی‌های مخلص

  • کد خبر: ۱۹۶۷۲۵
  • ۰۵ آذر ۱۴۰۲ - ۱۷:۲۲
در شناسنامه هایشان دست می‌بردند تا خود را به معرکه برسانند و دست و پای دشمن را از این خاک ببرند. دنبال هیچ چیز دیگر نبودند جز انجام تکلیفی که بر عهده احساس می‌کردند.

شناسنامه‌های خود را دست کاری می‌کردند. سنشان را بالا می‌بردند تا خود را به جبهه برسانند. این رفتار، خاص بسیجیان بود. در میان رزمندگان، فقط بسیجیان چنین می‌کردند. در شناسنامه هایشان دست می‌بردند تا خود را به معرکه برسانند و دست و پای دشمن را از این خاک ببرند. دنبال هیچ چیز دیگر نبودند جز انجام تکلیفی که بر عهده احساس می‌کردند. نگاهشان به انقلاب و ایران و اسلام از جنس تکلیف بود. خیلی بالاتر از احساس دین. دومی را به یک بار‌ می‌شود تمام کرد، اما تکلیف است که همیشگی است. بسیجی‌ها هم این «همیشگی بودنِ تکلیف» را باور داشتند.

هرکس در میان آن جمع نورانی قرار می‌گرفت هم پرتوی در جان حس می‌کرد حتی سیاهی لشکر‌هایی مثل ما. ما سیاهی لشکر جمعی بودیم که نورانیت باطن داشتند. نوع نگاه و رفتار آن‌ها بود که جبهه را دانشگاه، بسیج را مکتب و بسیجی را در هیئت مقدسِ مجاهد تعریف می‌کرد. مردم هم با دیدن اینان بود که دیده و دلشان روشن بود. از آرامش سرشار می‌شدند، چون می‌دانستند مردان «طوفان زاد» در حیات دشمن پیچیده اند.

نام‌های مبارک فهرست روشن بسیجی‌ها بلند و افتخار آفرین است. از فرمانده عالی تا نو رزمنده‌هایی که در دود و باروت، پشت لب سبز می‌کردند. مرد می‌شدند خیلی زودتر از آنکه شناسنامه هایشان تعیین زمان کرده بود. چنان می‌جنگیدند که امام خمینی (ره) به شوق فرمود: «این جانب از دور دست و بازوى قدرتمند شما را که دست خداوند بالاى آن است مى بوسم و بر این بوسه افتخار مى کنم.» با تجربه آن حماسه سازان بود که فتح سنگر‌های کلیدی جهان را نوید داد. با مکتب بسیج بود که پیروزی فلسطین را در پیش دید. با میدان داری این تفکر و تکثیر بسیجی‌های واقعی است که «ناشدنی ها»، شدنی می‌شود.

رهبر فرزانه انقلاب هم با همین نگاه است که می‌فرمایند: «بسیجی باید در وسط میدان باشد تا فضیلت‌های اصلی انقلاب زنده بماند.» با زنده ماندن فضیلت هاست که روزگار مردم بهتر می‌شود. با ایثارگری است که راه‌های بسته باز می‌شود. با فراوان شدن برونسی و آبشناسان و نیاکی منفرد و باکری و همت و سلیمانی و صیاد است که چراغ‌ها روشن و کوچه‌ها امن می‌شود والا حضور برخی از ما‌ها که هزار ادعا داریم، جز سنگی در چراغ و توسعه تاریکی چیزی حاصل نمی‌شود. خیلی‌ها که صدایشان به ادعا بلند است، دست از خدمت کوتاه دارند. دست هایشان زمانی چند برابر از آستین بیرون می‌زند که قرار باشد از سفره، لقمه‌ای چرب بردارند.

نمی‌خواهم مطلبی را که به نام بسیج و بسیجی برکت می‌یابد به «تعریف اضداد» خراب کنم. به همین بسنده می‌کنم که بسیجی آن بود که در جبهه دیدیم. آن است که امروز هم به همان قاعده ایثار، راه شهدا را می‌رود. غیر این باشد، بسیجی نیست. باید برای خود شناسنامه دیگری دست و پا کند.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.