فیلم و سریال هم مثل کتاب است. با هربار دیدن، میتوان به فهم تازهای رسید و دریافتی تعالی دهنده داشت. من در تماشای مکرر مجموعه «یوسف پیامبر» این بار به عایدی متفاوتی رسیدم، به اینکه آرامش رضایتمندی نتیجه اعتماد است. اوج آن را در اعتماد به «ولی خدا» میتوان به دست آورد. این را بیش از هر کس میشود در وجود «آخناتون»، حاکم مصر، دید؛ آرامشی که در چهره اش موج میزند، رضایتمندی که از دیده و لبانش میتراود. او ایمان آورده است به اینکه «یوزارسیف حکیم» نبی خداست.
پس با یقین کارها را به او واگذار کرده است؛ میداند «با کریمان کارها دشوار نیست»، ولی حق هم در شمار اکبر کریمان است. آنان که خود را با، ولی خدا تعریف میکنند، به معرفتی میرسند که آنان را از دروازه اعتماد به ساحل آرامش میرساند. بی تابی، عصبانیت، ناخویشتن داری و... ثمره دوری از این فهم است که «عالم محضر خداست» و همه ما در حضرت و پیشگاه حکیم و خبیر و علیم و قادری هستیم که به همه چیز اشراف دارد.
تشرف به این فهم شریف، آرامش بخش و استغنا آفرین است؛ لذاست که میبینیم نیوشندگان عرفان و خط خوانان معنوی قرآن، در بی تابترین شرایط هم آرام اند؛ هیچ گردبادی نمیتواند زلف باورشان را به هم بریزد. کسانی که از این خرمن دست خالی بیرون بروند، نسیمی نوزیده، فرو میافتند. پیش هنگام هر اتفاقی اینان به هم ریخته اند؛ آوار پیش از زلزله را مثال میشوند. هرچند «در مثل مناقشه نیست»، اما «مثال» شدن برای آوار پیش از زلزله، معنایی جز دوری از «مبدأ» و ناباوری به «معاد» نمیتواند باشد. آنان که ایمان خود را کامل میکنند، در حقیقت سهم خود را به طور کامل از زندگی میگیرند.
آرامش ایمانی شان، بستر رشد و تعالی تمام ساحتی شان میشود. هم جغرافیای اثر گذاری شان توسعه پیدا میکند و هم تاریخ و سال شمار عمرشان برکت و فزونی مییابد. فکر میکنم اگر تماشای سریال هیچ چیز دیگر نداشته باشد، همین یک دریافت میارزد تا وقتی که برای تماشای مکرر آن گذاشتیم حلال شود؛ هرچند که سوغاتهای دیگر هم دارد، از جمله اینکه تا از دیگران نبری، به دوست نمیپیوندی. عمان سامانی زیبا میگوید:
گه دلم پیش تو، گاهی پیش اوست
رو که در یک دل نمیگنجد دو دوست
این را هم در زلیخا میتوان دید، هم در یعقوب نبی. تا زلیخا دل را از خدایان گوناگون آب و جارو نکرد، صدایش به گوش یوسف نرسید. یعقوب هم تا دل نبرید از یوسف، به او دست نیافت. این هم یعنی همان که قاآنی میگوید:
رسم عاشق نیست با یک دل، دو دلبر داشتن
یا ز جانان یا ز جان بایست دل برداشتن
آنان که دل از غیر برمی دارند و به خدا دخیل میبندند از بخل زمین و زمان در امان اند. آرامش، رهین زیستنی بر مدار خدا و، ولی خداست.