این روزها بارشها آن قدر کم شده است که دیگر حتی کسی اشتباهی از پنجره، آب روی سر کس دیگری خالی نمیکند. در میان کشورهای جهان هم، کشورمان جزو کشورهایی بود که بیشترین کاهش باران را داشت و از بس خوش شانسیم، در ایران هم مشهد از شهرهایی بود که کمترین بارش را داشت.
وقتی هفته پیش هواشناسی اعلام کرد که باران نمیآید، خوش حال شدیم، چون فکر کردیم این بار هم پیش بینی اشتباه میشود، ولی متأسفانه پیش بینی درست درآمد و باران نیامد. حالت ایده آل برای مردم این بود که ابر در آسمان زیاد باشد، ولی واقعیت این است که فعلا فقط در فهرستهایی که بانکها منتشر میکنند، ابربدهکار زیاد است. به تازگی هم که برخی میگویند بقیه کشورها ابرهای ما را برمی دارند برای خودشان! به میان مردم رفتیم تا ببینیم آیا به نظرشان چنین چیزی ممکن است و چه باید کرد.
یک متولد دهه ۲۰: ابردزدی از قدیم بوده است. پدربزرگ من خودش در یک بیابان بزرگ، زیر یک ابر کوچک یک کیسه طلا پنهان میکند تا بعدا بتواند راحت پیدایش کند، ولی وقتی فردایش میآید کیسه طلایش را بردارد، میبیند آن ابر نیست و برای همین او نتوانست پول دار شود. این یعنی ابردزدی ریشه تاریخی دارد.
یک کارمند بانک: ابرها را به نخ ببندیم تا از کشور خارج نشوند. ما با همین نخ توانستیم مانع خارج شدن خودکار از بانک شویم. البته یک چندهزار میلیاردی پول اختلاس و خارج شد، ولی عوضش حتی یک خودکار هم خارج نشد.
یک آقازاده: اگر پدرم موافقت کند و بودجهای را به من اختصاص دهد که با آن هواپیمای شخصی بخرم، من با آن هواپیما به دل ابرها خواهم رفت تا ببینم چه چیزی در دلشان هست که نمیبارند. تازه بعدش هم با دود هواپیمای خودم در آسمان مینویسم هرکس به ابر ما دست بزند، ما هم به ابرش دست میزنیم.
یــــک انــــســان کــــم اشــــتــهـــا: قــبــــــلا سه چهارمیلیارد دلار ارز به ما اختصاص دادند که چای خارجی وارد کنیم که به دلیل برخی مسائل پیش پاافتاده به ما بدبین شدند. حالا هم خواهشم از مسئولان این است که اگر سر واردات چای به ما اعتماد ندارند، دست کم سر واردکردن ابر به ما اعتماد کنند و چندمیلیارد ارز اختصاص دهند تا برایتان واردات ابر انجام دهیم، آن هم از آن ابرهای پربارش و باران زا!