صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

جوانی و یک عمر زندگی

  • کد خبر: ۲۱۳۰۰۸
  • ۰۲ اسفند ۱۴۰۲ - ۰۹:۱۳
برنامه‌ریزی در دوران جوانی زمینه ساز زندگی سالم در میان سالی و کهن سالی است.

یکی از چالش‌های جدی که بیشتر ما با پا به سن گذاشتن گرفتار آن می‌شویم و هضمش برایمان دشوار است، تفاوت‌های فاحش دوره جوانی با کهن سالی یا حتی میان سالی است. جسممان دیگر توان گذشته را ندارد و خلق وخویمان هم صدوهشتاد درجه تغییر کرده است و متوجه نمی‌شویم چرا دیگر آن تحمل گذشته را نداریم و‌ نمی‌توانیم یک مسئله یا بحران را به خوبی گذشته مدیریت کنیم. معمولا بیشتر از ناتوانی جسمی، این نپذیرفتن شرایط است که ما را اذیت می‌کند. انگار یک مرتبه از یک دنیا وارد دنیای دیگری شده باشیم.

درکنار این افراد که تعدادشان کم نیست، افرادی هم هستند که با برنامه و آگاهانه از هرمرحله زندگی شان گذر می‌کنند و وارد مرحله بعدی می‌شوند و کنار آمدن و پذیرفتن خیلی اتفاق‌ها برایشان راحت‌تر از دیگران است. موضوعی که به مناسبت روز جوان دکتر نسرین موسوی نیا، درباره آن صحبت می‌کند. در ادامه مشروح گفتگو با این روان شناس بالینی و مدرس دانشگاه را با هم بخوانیم.

خودِ مطلوبمان را تعریف کنیم

تصویری که هر فرد از خود دارد یا‌ می‌خواهد داشته باشد پازلی از ارزش ها، فضیلت‌ها (اخلاق‌های پسندیده)، آرمان‌ها و اهداف است. یکی از مهم‌ترین کار‌هایی که در دوره جوانی باید انجام دهیم ارزیابی همین تصویر است. برای اینکه بدانیم خودِ مطلوبمان را چگونه ترسیم کنیم.

در واقع باید بدانیم بهترین تصویری که‌ می‌توانیم از خودمان بسازیم کدام است یا اینکه کسانی که بیشتر از همه تحسینشان می‌کنیم کدام اند تا از آن‌ها تقلید کنیم. در این راستا بهتر است فهرستی از افرادی را که دائم تحسینشان می‌کنیم تهیه و در آن روشن کنیم آن‌ها چه ارزش‌ها و فضلیت‌هایی دارند که مابه دنبالش هستیم.

پرسش‌های کارآمد

با توجه به اینکه همه ما می‌دانیم خواه ناخواه در میان سالی و پیری با بحران‌های مختلف جسمی، روحی و روانی روبه رو می‌شویم، ضروری است با دانستن کار‌هایی که باید انجام دهیم و کار‌هایی که نباید انجام دهیم، یکی از موانع موفقیت در دوره جوانی را از سر راه خود برداریم. در این خصوص پرسش‌هایی که در ادامه می‌آید یاری مان می‌کند:

  • زندگی شغلی دل خواه من چگونه است؟
  • دوست دارم به چه موقعیت‌هایی دست یابم؟
  • زندگی خانوادگی دل خواهم را چه شکلی بسازم؟
  • مایلم با چه کسانی همکاری داشته باشم؟‌
  • می‌خواهم سبک زندگی من چگونه باشد؟
  • مایلم چه شرایطی را در زندگی خودم تغییر بدهم؟

راهکار‌هایی برای رسیدن به آینده روشن

فقط ۳ درصد از بزرگ سالان اهداف و برنامه هایشان را‌ می‌نویسند درحالی که دستاورد‌های همین جمعیت اندک از دستاورد‌های ۹۷ درصد افرادی که اهداف مکتوب و مشخص ندارند بیشتر است. نوشتن اهداف و برنامه‌ها در واقع ضمانت موفقیت آن هاست و کمک می‌کند مقاومت و انگیزه افراد به وسوسه‌هایی که در مسیر پیش می‌آید کم نشود.

بهتر است بدانیم اقداماتی که در جوانی انجام می‌دهیم راهبرد‌های آینده مان را در مسیر رشد فردی، شغلی، روابط عاطفی، دوستی و زندگی زناشویی مشخص می‌کند؛ بنابراین باید خودآگاهی داشته باشیم و با رعایت این توصیه‌ها به کشف اهدافمان بپردازیم.

مدیریت زمان

من وقتم را در روزمرگی‌ها هدر نمی‌دهم و‌ می‌کوشم که ارزش‌ها (مانند تحصیل، ثروت، شهرت و ...) را برای خودم مشخص کنم تا باور‌هایی که دارم را به واقعیت تبدیل کنم. در واقع با مدیریت زمان از فردی منفعل به فردی فعال و سازنده تبدیل می‌شوم.

اولویت بندی

بر اساس اولویت هایم برنامه ریزی می‌کنم تا به اهمال کاری‌ها غلبه کنم. بهتر است فهرستی از کار‌های روزانه داشته باشم و برای کار‌های درحال انجام هم مهلت تعیین کنم.

تفریح‌های سالم

تفریح‌های سالمی که روح و روانم با انجام آن کار‌ها به آرامش می‌رسد را تعیین می‌کنم. مطالعه و تفکر، دورهمی‌های خانوادگی و دوستانه، پارک رفتن، خندیدن در فضای باز و ...

مشاوره

در هر زمینه‌ای که احساس می‌کنم نمی‌توانم متعادل پیش بروم از مشاور کمک بگیرم.

کتاب خواندن

کتاب‌هایی که کمک می‌کند در مسیر اهدافم بمانم را مطالعه کنم. کتاب‌هایی که قدرت انضباط شخصی را در من افزایش می‌دهد. همچنین با دوستانی که در مسیر اهدافم هستند و با بزرگانی که کمک می‌کنند نگاه روشن تری به آینده پیدا کنم، مشورت می‌کنم.

بحران‌های میان سالی به بعد

دوره‌های میان سالی به بعد، دوره‌هایی از زندگی هستند که خورشید عمر از نقطه اوج خودش پایین آمده و کم کم رو به افول است. از این مرحله زندگی به بعد نگرانی‌های فرد زیاد و سبب می‌شود واکنش‌های روان رنجور در او بیشتر رشد کند. از این رو کسی که جوانی را پشت سر گذاشته است اگر بخواهد همچنان انعطاف ناپذیر و متعصبانه مراقب جذابیت‌ها و چابکی‌های جسمش باشد، زندگی اش سخت می‌شود. فرد میان سال یا سال خورده اگر قرار باشد در نیمه دوم زندگی اش به ارزش‌های جوانی بچسبد دیگر قادر نیست اهداف تازه‌ای برای خودش تعیین یا معنای جدیدی در زندگی اش جست و جو کند.

منفی بافی‌هایی که درخصوص پیری بین افراد وجود دارد سبب می‌شود برخی با رسیدن به دوره پیری، احساس نا امیدی و کاهش عزت نفس داشته باشند و درگیر نشانه‌هایی از بحران میان سالی شوند. اختلالات خلقی و افسردگی و نشانه‌هایی که اجازه نمی‌دهد از دوره میان سالی و پیری لذت ببرند. از این رو با شک و شبهه به زندگی خود نگاه و دوباره گذشته شان را ارزیابی می‌کنند که آیا ما آن قدر که لازم بوده پیشرفت کرده ایم یا مولد و خلاق بوده ایم؟

یافتن حال خوب در میان سالی

بیشتر کسانی که بدون دستیابی به اهداف عالی شان از جوانی عبور می‌کنند در دوره پیری به صورت درونی خودشان را ارزیابی می‌کنند. یعنی موفقیتشان در کسب و کار، موقعیت اجتماعی و رضایت از زندگی خانوادگی را دائم بررسی و سعی می‌کنند به دیگران کمک تا با این وضعیت حال خودشان را بهتر کنند. این باعث می‌شود از اهداف برون گرایی جوانی دست بکشند و جهت گیری شان به سمت درون گرایی هوشیارشان شکل بگیرد. به صورت درونی خودشان را ارزیابی می‌کنند. موفقیتشان در کسب و کار، موقعیت اجتماعی و رضایت از زندگی خانوادگی را دائم بررسی و به دیگران کمک می‌کنند تا با این وضعیت حال خودشان را بهتر کنند.

جوانی خوب، پیری خوب‌تر

ورود به مرحله میان سالی، دست خوش مقدار زیادی آشوب درونی است. پژوهش‌هایی در زمینه بحران میان سالی انجام شده که از افراد درخصوص پشیمانی‌هایی که در زندگی داشته اند سؤال شده است. افراد میان سال شرکت کننده در این پژوهش‌ها در پاسخ به این پرسش گفته اند یکی از پشیمانی هایشان تغییر ندادن سبک زندگی در مرحله‌ای بوده است که باید آن را تغییر می‌داده اند؛ بنابراین این افراد در مقایسه با کسانی که سبک زندگی شان را تغییر داده اند از سلامت جسم و روان  کمتر و نامطلوب تری برخوردار شده اند و نتوانسته اند به ارزش‌هایی که دل خواهشان بوده است، برسند.

از طرفی تعبیر و تفسیری که افراد از پشیمانی و ندامت دوره جوانی سپری شده داشته اند اثر منفی زیادی در سلامت روانشان داشته است. درحالی که بزرگ سالانی که گذشته خود را پذیرفته اند و از آن خوشنودتر بوده اند، درد‌های کمتری را تجربه و انرژی شان را در هدف‌های جدید صرف می‌کرده اند. گروه نخست که از جوانی استفاده شایسته‌ای نکرده بودند هیچ تمرکزی روی اهداف و ارزش هایشان نداشتند و به شدت پشیمان بودند.

پس ما نمی‌توانیم در بعدازظهر عمر مطابق صبح آن زندگی کنیم. یعنی زمانی که به دوره میان سالی و پیری رسیدیم مانند جوانی زندگی کنیم. آنچه در صبح باشکوه است در بعدازظهر نیست.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.