صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

مخاطب‌داران سکولار

  • کد خبر: ۲۱۵۲۴۰
  • ۱۴ اسفند ۱۴۰۲ - ۱۱:۰۶
مشهد به‌عنوان یکی از خاستگاه‌های اندیشه‌ایِ رغبت‌نداشتن به امرسیاست شناخته می‌شده و این تعریف تاکنون نیز همچنان تسری یافته است.

مشهد به‌عنوان یکی از خاستگاه‌های (شاید مهم‌ترین خاستگاه) اندیشه‌ایِ رغبت‌نداشتن به امرسیاست شناخته می‌شده و این تعریف تاکنون نیز همچنان تسری یافته است.
شاید یکی از دلایل و علل این تصویر، صبغه وجود اتمسفر آنتی‌فلسفه و جریانات فکری تفکیکی در مشهد باشد.

اثر کارکردی این اندیشه را می‌توان در راهبرد بزرگواران اهل کنش دینی، اجتماعی، فرهنگی، تربیتی یا حتی اقتصادی در ورود‌نکردن به موضوع سیاست ردزنی کرد یا در ادبیات اهالی فعال در حوزه مخاطب‌محوری، یک گزاره به عنوان پیش‌فرض شکل می‌گیرد که حضور در ساحت سیاست را مساوی با کاهش اثرگذاری در مخاطب فرض می‌کنند.

البته ورود به ساحت سیاست یک گستره دارد که در این گستره مختصاتی برای نقطه صفر کنشگری قابل تعریف نیست!

سیاست در دیدگاه عام، دارای دستگاه نمودار است که سمت مثبت آن از ورود به گفتمان سیاسی یا تعریف نظام هنجار سیاسی تا ورود به مصداق و حتی ورود به ساختار سیاسی را شامل می‌شود و در این دستگاه نموداری ناگزیریم روی دیگر آن را که ورود‌نکردن است نیز به‌عنوان سویه دیگر کنش رسمی و علنی و فعال سیاست‌ورزی بپذیریم.

به‌عنوان‌مثال آنچه در انجمن حجتیه به‌عنوان ورود‌نکردن به ساحت سیاست و حاکمیت با استدلال تشکیل‌نشدن حکومت پیش از ظهور به‌عنوان یک ایدئولوژی عملی طرح می‌شود، خودش یک کنش سیاسی جدی و مصداقی است که این جریان آن را به‌عنوان ازاله پلشتی سیاست از دامان کنش دینی و مذهبی بازنمایی می‌کند.

آن‌چنان‌که در برهه‌هایی، باورمندان به این انجمن و نظریه، تا آنجا پیش رفتند که تشکیل‌نشدن حکومت را فقط به مشارکت‌نکردن در حکومت محدود نکردند؛ بلکه ایجاد مانع و حتی جلوگیری در تشکیل و تعالی حکومت را که به نام دین سر کار آمده است نیز بر دامنه اثر آن نظریه توسعه دادند؛ این یعنی سیاست عملی.

اکنون رشحاتی از همین باور در بین برخی فعالان فرهنگی‌اجتماعی و دینی‌و‌تربیتی در حال شکل‌گیری است که به‌نوعی آن را می‌توان تسری نظریه دین منهای سیاست در حوزه کنشگری دانست؛ به‌این‌مفهوم که این افراد که اغلب شاید به خوانش انقلابی و دینی در کارهایشان توجه دارند، در ورود به برخی ساحت‌های کنشگری سیاسی و حاکمیتی تقوا پیشه کرده و آن را ساحتی نامقدس و مخرب کارکرد تعریف‌شده برای خودشان تعبیر می‌کنند؛ و اینجا دقیقا نقطه دشوار انقلابیگری است.

معمولا افراد با برچیدن دامن رفتار خود از جریان‌های سیاسی و حکومتی، آن را امری دارای عوارض و خارج از اولویت تعریف کرده و عملکرد جاری (بدون نشانه‌گذاری‌های سیاسی) خود را به‌عنوان یک کار انقلابی مستمر و دارای ضرورت معرفی می‌کنند، این می‌شود که ناگهان در عرصه‌های خاصی مانند امر‌به‌معروفِ الگوی حکمرانی یا ورود به انتخابات و... همواره این افراد خود را از مرجعیت ساقط می‌کنند و وارد موضع‌گیری نمی‌شوند.

تربیت نیرو و رسیدگی به امور مسلمین، هیچ وقت در ادبیات امامین انقلاب منافاتی با داشتن موضعی صریح نسبت به حکمرانی دینی و سیاست دین‌پایه ندارد؛ اما در این‌گونه جریان‌ها تعریف الگوی مشارکت سیاسی طوری است که هیچ‌وقت در مسیر حرکت به تقاطع و دوراهی انتخاب درباره امر سیاست‌ورزی دینی نمی‌رسند و در این بزنگاه‌ها غایب هستند.
اما به نظر توجه به جایگاه دین و کارکرد‌های آن، خودش یک کار مهم دینی است.

حضرت آقا در باب اسلام منهای سیاست می‌فرمایند: «دشمنان دو نکته‏ اساسی را در باب دین دارند دنبال می‌کنند؛ چون دیده‏‌اند که این دو نقطه در زندگی مردم چقدر تأثیرگذار است: یکی مسئله‏ اسلام منهای روحانیت است؛ چون دیده‏‌اند که روحانیت در جامعه‏ ایرانی چه تأثیر شگرفی را بر حرکت مردم گذاشت.... یکی هم اسلام منهای سیاست است، جدایی دین از سیاست است.» (۲۷‌مهر ۱۳۸۹)

اینجاست که حوزه، هیئت، مدرسه، تشکل دانشجویی، گروه سیاسی و تیم مدیریتی و... سکولار متولد می‌شود.

در‌برابر انقلاب نمی‌توان «نُؤمِنُ بِبَعضٍ وَ نَکفُرُ بِبَعضٍ» (به بعضی ایمان می‌آوریم و بعضی را انکار می‌کنیم- آیه ۱۵۰ سوره نساء) بود.
خاصیت انقلاب اسلامی به‌عنوان یک پدیده پویا این است که در مسیر تعالی خود، باورمندان به خود را ضمن توسعه، غربالگری و متعالی می‌کند.

با همین نگاه است که ادبیات ریزش و رویش معنا پیدا می‌کند و با همین ادبیات است که گفتمان جوان مؤمن انقلابی می‌درخشد و در همین رویکرد است که سنجه ارزش، حال‌و‌روز امروز افراد را می‌سنجد.

یکی از نمونه‌های عملی این عرصه، روزگار انتخابات و بازه‌های پیشینی و پسینی آن است. امر ورود به موضوع انتخابات و پذیرش اصل و اقتضائات آن به‌عنوان یکی از عینی‌ترین مصادیق سیاست‌ورزی، به‌عنوان یکی از سنجه‌های دین‌باوری، توسط مرجع عالی‌قدر و، ولی فقیه بیان می‌شود و از‌سوی‌دیگر ورود فعال به این ساحت عیان سیاست، توسط ایشان به‌عنوان یک تکلیف عینی برای صاحبان تریبون و مخاطب‌داران تبیین می‌شود، دیگر جایی برای تفاسیر و تعابیر نمی‌ماند، اما برخی به مصداق «یُریدونَ أَن یَتَّخِذوا بَینَ ذٰلِکَ سَبیلًا» (آیه ۱۵۰ سوره نساء) رفتار می‌کنند (می‌خواهند در میان این دو، راهی برای خود انتخاب کنند).

امروز در گذر از برهه حساس انتخابات و پس از فروکش‌کردن هیجانات و رقابت‌های آن، به نظر هنگامه خوبی است برای همه اهالی فرهنگ، تربیت، تبلیغ، آموزش، رسانه، مدیران، خیران و خیریه‌ها، بچه‌های اردو‌های جهادی، مداحان و ذاکران، هیئت‌داران، مربیان ورزشی و باشگاه‌داران و... که یک‌بار چگالی باورمندی‌شان به اصل انقلاب اسلامی و اقتضائات آن و همچنین عملکرد خود را ارزیابی کنند.

انقلاب اسلامی از زبان فصیح و صریح و صادق زعیم ارزشمندش اعلام فراخوان و هل‌من‌ناصر سر داده است...
پس بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.