شکیبا افخمی راد | شهرآرانیوز؛ اصلیترین علت این اتفاق را میتوان تمرکز بر استفاده از محبوبیت قسمت اول و تکرار ماجراها به جای درنظرگرفتن ظرفیت داستان و بیان روایتهای نو در دنباله سازی بیان کرد. به باور برخی از منتقدان سینما، فیلم سازان کشورمان هنوز نتوانسته اند در سری سازی به استانداردهای روز دنیا نزدیک شوند و شکل وشمایل حرفهای به کارشان بدهند.
اگر به دوگانهها و سه گانههای سینمای ایران نگاهی بیندازیم، میبینیم که بیشتر آنها در دسته کمدیهای عامه پسند قرار میگیرند؛ آثاری که هدفشان فقط سودآوری برای سازندگانشان بوده است. در ادامه روند دنباله سازی در سینمای ایران این روزها، قسمت سوم «تگزاس» و قسمت دوم «خجالت نکش» روی پرده سینماهای کشور رفته است. همین اتفاق نیز بهانهای شد تا تجربههای دنباله سازی در سینمای ایران را در گزارش پیش رو به صورتی جزئیتر مرور کنیم.
«خجالت نکش» به کارگردانی رضا مقصودی که اولین بار در سی وششمین دوره جشنواره فیلم فجر اکران شد، نتوانست از لحاظ فنی منتقدان را راضی کند، ولی به دلیل روایت شیرین و نگاه متفاوتش به سیاست فرزندآوری در کشور لحظاتی سرگرم کننده را برای مخاطبان جشنواره رقم زد. این فیلم زمانی که به اکران عمومی رسید، چندان موردتوجه قرار نگرفت، اما بعد از توزیع در شبکه نمایش خانگی و پخش از تلویزیون بارها دیده شد و توانست مردم بسیاری را با خودش همراه کند.
با استقبال از این فیلم، رضا مقصودی تصمیم گرفت یک مینی سریال از ادامه ماجراهای قنبر و صنم، دو شخصیت اصلی «خجالت نکش» بسازد. مقصودی از دل این مینی سریال یک نسخه سینمایی خارج کرده که از ۱۶ خرداد روی پرده سینماهای کشور رفته است. این فیلم در حضور رقیبی قدر مانند «تگزاس ۳» کار سختی در جذب مخاطب دارد، اما براساس فروش روزهای ابتدایی این فیلم میتوان پیش بینی کرد که «خجالت نکش ۲» با عنوان «جدایی قنبر از صنم» دست کم در جذب مخاطب از قسمت اولش موفقتر عمل کند.
مسعود اطیابی که سابقه خوبی در ساخت آثار گیشه پسند دارد، یک سال پس از درخشش زوج پژمان جمشیدی و سام درخشانی در فیلم «خوب، بد، جلف» به سراغ این دو بازیگر رفت و ایفای نقشهای اصلی فیلم جدیدش به نام «تگزاس» را برعهده آنها گذاشت. «تگزاس» با وجود آنکه فیلم نامهای قوی نداشت، به دلیل استفاده از فرمول آثار گیشه پسند توانست مخاطبان زیادی را با خودش همراه کند و به یکی از آثار پرفروش سال ۱۳۹۷ تبدیل شود. اطیابی که در «تگزاس» ماجراها و دردسرهای دو دوست در برزیل را به تصویر کشیده بود، تصمیم گرفت داستانش را ادامه دهد و قسمت دوم «تگزاس» را با محوریت بازگشت این دو دوست به ایران بسازد.
به این ترتیب، یک سال بعد «تگزاس ۲» با بهره گیری از همان فرمول تکراری آثار اطیابی روی پرده رفت و توانست تعداد مخاطبان بیشتری نسبت به قسمت یک جذب کند. این روزها قسمت سوم این فیلم هم روی پرده سینماها رفته که با استقبال خوب مردم روبه رو شده، به طوری که توانسته است فیلمهایی مانند «مست عشق» و «تمساح خونی» را در جدول فروش هفتگی سینماها پشت سر بگذارد.
پیمان قاسم خانی که سالها به عنوان نویسنده در سینمای ایران فعالیت میکرد، سال ۱۳۹۴ تصمیم گرفت اولین تجربه اش در عرصه کارگردانی را با «خوب، بد، جلف» پشت سر بگذارد؛ فیلمی که در سی وپنجمین دوره جشنواره فیلم فجر موردتوجه داوران قرار نگرفت، اما در اکران عمومی به یکی از آثار پرفروش سال ۱۳۹۶ تبدیل شد.
برگ برنده این فیلم کمدی بازی پژمان جمشیدی و سام درخشانی بود که پیش از آن همکاری شان در سریال «پژمان» بسیار موردتوجه قرار گرفته بود. قاسم خانی برخلاف بسیاری از کارگردانان که بعد از دیدن استقبال از فیلمشان به سراغ ساخت قسمتهای بعدی میروند، از همان ابتدا طرح یک سه گانه سینمایی را در ذهن داشت.
ازاین رو، میتوانیم بگوییم او کمی حرفه ایتر از سایر کارگردانان سینمایی در مسیر دنباله سازی قدم برداشت. این کارگردان سال ۱۳۹۸ قسمت دوم فیلمش را با نام «خوب، بد، جلف؛ ارتش سری» جلو دوربین برد که پیش بینی میشد فروش زیادی در گیشه کسب کند، اما آغاز همه گیری کرونا همه معادلات اکران قسمت دوم فیلم را به هم زد. در ادامه، قاسم خانی تصمیم گرفت قسمت سوم را به جای فیلم سینمایی، در قالب سریالی برای شبکه نمایش خانگی بسازد.
تا امروز سه فیلم سینمایی با محوریت عروسک محبوب کلاه قرمزی ساخته شده است. «کلاه قرمزی و پسرخاله» به کارگردانی ایرج طهماسب اولین فیلم از این سه گانه است که سال ۱۳۷۳ روی پرده سینماها رفت؛ فیلمی که نه تنها توانست مخاطب کودک و نوجوان را با خودش همراه کند، بلکه توجه بزرگ سالان را نیز جلب کرد و به دلیل محبوبیت شخصیت کلاه قرمزی، با استقبال بسیار زیادی روبه رو شد.
این فیلم در زمان اکرانش با همراه کردن بیش از ۶ میلیون مخاطب، حدود ۴۱۸ میلیون تومان فروخت که رقمی قابل توجه برای دهه هفتاد محسوب میشود. طهماسب بعد از «کلاه قرمزی و پسرخاله»، دو فیلم «یکی بود، یکی نبود» و «دختر شیرینی فروش» را جلو دوربین برد، سپس در سال ۱۳۸۱ تصمیم گرفت بار دیگر فیلمی با محوریت کلاه قرمزی بسازد.
این فیلم که «کلاه قرمزی و سروناز» نام داشت، نتوانست مانند قسمت اول در یادها ماندگار شود. قسمت دوم «کلاه قرمزی» حدود یک میلیون و ۵۰۰ هزار مخاطب را با خودش همراه کرد و عنوان پرفروشترین اثر در سال ۱۳۸۱ را به دست آورد. طهماسب ۱۰ سال بعد، «کلاه قرمزی و بچه ننه» را جلو دوربین برد که از لحاظ داستانی و فنی بسیار ضعیفتر از دو قسمت قبلی اش بود. البته به واسطه برند محبوب کلاه قرمزی، این فیلم هم توانست عنوان پرفروشترین اثر سال ۱۳۹۱ را به دست بیاورد.
«نهنگ عنبر» به کارگردانی سامان مقدم را میتوان اولین فیلم در تاریخ سینمای ایران دانست که به دوران دهه شصت در قالب فضایی کمدی پرداخت و توانست با روایتهای خلاقانه اش مخاطبان زیادی را با خودش همراه کند. «نهنگ عنبر» سال ۱۳۹۴ با حضور بازیگرانی مانند رضا عطاران و مهناز افشار به فروش ۷ میلیارد تومانی در گیشه دست پیدا کرد و عنوان دومین فیلم پرفروش سال را بعد از «محمد رسول ا... (ص)» به دست آورد.
دو سال بعد سامان مقدم تصمیم گرفت «نهنگ عنبر؛ سلکشن رؤیا» را با همان ترکیب بازیگران قسمت اول و بازهم با محوریت فضای دهه شصت تولید کند. سرنوشت این فیلم متفاوت از دیگر قسمتهای دومی که در سینمای ایران ساخته شده است، نبود. درواقع «نهنگ عنبر؛ سلکشن رؤیا» هم توانست با بهره گیری از محبوبیت قسمت اولش مخاطبان زیادی را با خود همراه کند، اما از لحاظ داستانی و سینمایی فراتر از «نهنگ عنبر» نرفت و فقط همان فرمولهای قبلی را تکرار کرد.
تهمینه میلانی تنها کارگردان زن کشور محسوب میشود که دنباله سازی را تجربه کرده است. او سال ۱۳۸۵ فیلمی به نام «آتش بس» را جلو دوربین برد که به دلیل ساختار متفاوتش و به تصویرکشیدن دعواها و رقابت یک زن و شوهر در قالب فضایی کمدی، مخاطبان زیادی را با خود همراه کرد و عنوان پرفروشترین اثر سال را به دست آورد. میلانی بعد از موفقیت «آتش بس»، سه فیلم دیگر را کارگردانی کرد و سرانجام در سال ۱۳۹۲ تصمیم گرفت قسمت دوم «آتش بس» را تولید کند.
مهمترین چالش او برای ساخت «آتش بس ۲» به توافق نرسیدن با دو بازیگر اصلی اش بود. ازاین رو، میلانی مجبور شد به جای محمدرضا گلزار و مهناز افشار با بهرام رادان و میترا حجار همکاری کند. «آتش بس ۲» بدون هیچ خلاقیتی همان داستان «آتش بس ۱» را پیش روی مخاطب قرار داد، البته با این تفاوت که از بار کمدی فیلم کاسته و به فضای شعاری افزوده شده بود. ازاین رو «آتش بس ۲» نتوانست موفقیت قسمت اولش را در جذب مخاطب تکرار کند.
مسعود ده نمکی بعد از ساخت سه گانه اخراجیها به سراغ ساخت فیلم «رسوایی» رفت؛ فیلمی با بازی اکبر عبدی و الناز شاکردوست که سعی داشت به مضامینی مانند امربه معروف و نهی ازمنکر بپردازد. «رسوایی» نتوانست به موفقیت سه گانه «اخراجی ها» نزدیک شود و حتی در جذب مخاطب به پای «اخراجیها ۳» هم نرسید.
با وجود این، در سالی که اکران شد، عنوان پرفروشترین فیلم را از آن خود کرد. ده نمکی سه سال بعد تصمیم گرفت قسمت دوم «رسوایی» را بسازد؛ فیلمی که تنها وجه اشتراکش با قسمت اول حضور شخصیت روحانی با بازی اکبر عبدی بود. «رسوایی ۲» نتوانست اتفاقی ویژه را در گیشه رقم بزند و فروشش به نصف فروش «رسوایی ۱» هم نرسید.
محمدحسین مهدویان سال ۱۳۹۵ با ساخت فیلم «ماجرای نیمروز» علاوه بر اینکه توانست نظرات بسیاری را جلب کند، موفق شد مسیر جدیدی را در ژانر سینمای سیاسی و امنیتی ایران باز کند. استقبال از «ماجرای نیمروز» در سی وپنجمین دوره جشنواره فیلم فجر و همچنین اکران عمومی باعث شد تا مهدویان به سراغ ساخت قسمت دوم آن با نام «ماجرای نیمروز؛ رد خون» برود.
او در این قسمت از حضور بازیگران اصلی قسمت یک بهره گرفت و تلاش کرد تا آینده شخصیتها را به تصویر بکشد. «ماجرای نیمروز؛ رد خون» گرچه نتوانست چه در جذب مخاطب، چه از لحاظ کیفیت سینمایی موفقیت قسمت اول را تکرار کند، اتفاقی ویژه در سینمای ایران محسوب میشود؛ چون زمانی ساخته شده است که فقط آثار کمدی گیشه پسند برای کسب سود بیشتر به قسمت دوم و سوم میرسند.
«گشت ۲» زمان اکرانش جنجالهای فراوانی به پا کرد. این فیلم به دلیل شوخی با گشت ارشاد با اعتراضات برخی گروهها روبه رو شد و خیلی زود از پرده سینماها کنار رفت. با وجود این، استقبال از فیلم «گشت ارشاد» در همان مدت کوتاه به گونهای بود که سعید سهیلی را ترغیب کرد پنج سال بعد قسمت دوم فیلمش را با نام «گشت ۲» جلو دوربین ببرد.
در قسمت دوم تلاش شده بود ادامه ماجراهای سه شخصیت محوری فیلم با بازی حمید فرخ نژاد، ساعد سهیلی و پولاد کیمیایی روایت شود، اما داستان فیلم از یکپارچگی برخوردار نبود و ضعفهای بسیاری نسبت به قسمت اول داشت.
با وجود این، «گشت ۲» بیش از ۲۰ میلیارد تومان فروخت و به یکی از موفقترین فیلمهای سال در گیشه تبدیل شد. ازاین رو، سهیلی تصمیم گرفت تا سال ۱۳۹۹ قسمت سوم این فیلم را هم جلو دوربین ببرد. «گشت ۳» نه از منظر سینمایی و نه در جذب مخاطب چندان موفق نبود. این فیلم به واسطه افزایش قیمت بلیت سینماها فروش ۴۲ میلیارد تومانی را برای خودش ثبت کرد، ولی تعداد مخاطبانش حدود ۴۰۰ هزار نفر از «گشت ۲» کمتر بود.
مسعود ده نمکی یکی از پیش گامان عرصه دنباله سازی در سینمای ایران محسوب میشود. او سال ۱۳۸۵ فیلم «اخراجی ها» را ساخت که به دلیل نگاه متفاوتش به جنگ، هم در جشنواره بیست وپنجم و هم در اکران عمومی با استقبال مردم روبه رو شد. ده نمکی دو سال بعد قسمت دوم «اخراجی ها» را ساخت و سرنوشت شخصیتهای قسمت اول را برای مخاطبان به تصویر کشید.
او در این قسمت از قصه گویی فاصله گرفت و به سراغ بیان شعارهای مختلف رفت که بخشهایی از فیلم را تصنعی کرد. با وجود این، موفقیت قسمت اول فیلم بسیاری را ترغیب کرد تا به تماشای «اخراجیها ۲» بنشینند. این فیلم در سال ۱۳۸۸ اکران شد و توانست با همراه کردن بیش از ۵ میلیون مخاطب، به جمع پرتماشاگرترین آثار تاریخ سینما اضافه شود.
استقبال فوق العاده از «اخراجیها ۲» ده نمکی را وسوسه میکرد که برای ساخت قسمت سوم فیلم اقدام کند، اما این قسمت به شکستی تمام عیار برای ده نمکی تبدیل شد. او در «اخراجیها ۳» نه تنها به فضای قصه گویی قسمت اول برنگشت، بلکه شعارزدهتر از قسمت دوم عمل کرد. همین موضوع نیز باعث شد تا مخاطب «اخراجیها ۳» را پس بزند و مانند دو قسمت قبلی از فیلم استقبال نکند.