همواره، با آمدن صنایع تازه، آنچه در گذشته وجود داشته به مرور منسوخ میشود، تا جایی که دیگر نه تنها کسی نیست که صناعت قدیم را اجرا کند، بلکه دیگر کسی هم نمیماند که از آن فن و صنعت نمونهای دیده و به یاد داشته باشد. یکی از صنایع ازیادرفته خراسانیان ساخت جلدهایی است که با سنبههای نقش دار تهیه میشد.
فنون ساخت جلد در خراسان قرن پنجم هجری (هزار سال قبل) به اندازهای پیشرفت کرده بود که برای نقش زدن روی جلد کتاب از سنبههایی فلزی استفاده میکردند. این سنبهها هریک نقشی ساده داشتند که بر اثر تکرارشان روی جلد نقوش پیچیده تری موسوم به «گره و زنجیر» ایجاد میشد.
اما اوج این هنر زمانی است که جلدساز به فلزکاران سفارش ساخت سنبههایی متفاوت داده است. او از فلزکاران درخواست کرده تا برایش سوره توحید را به صورت برعکس (چپ نویسی) بر سر سخت یک سنبه نقش بزنند. حاصل این کار نقش سوره توحید به صورت بسیار ریز (به اندازه یک عدس) بر پوست دباغی شدهای است که به عنوان جلد قرآن کریم ساخته میشد. نمونهای از این جلدها را میتوان در قرآنی دید که محمد بن عثمان بن حسین ورّاق غزنوی کتابت کرده است.
جلد این قرآن در دوره خود اوج هنر پیشرو خراسانیان بوده است؛ هنری که امروز از آن، به جز این قرآن محفوظ در موزه آستان قدس رضوی، نمونههای بسیار نادری وجود دارد. از دیگر نمونههای آن قرآن دیگری است که صحاف نام ائمه (ع) را با همین تکنیک روی جلد آن اجرا کرده است. این تکنیک به مرور وسیلهای شده بود برای بیان گرایش صحافان یا سفارش دهندگان نسخههای قرآنی. از آنجا که خاندانهای شیعه به اداره حرم رضوی میپرداختند، هم ایشان نیز به تولید یا سفارش چنین جلدهایی اقدام میکردند.
در نتیجه، در اواخر قرن پنجم و اوایل قرن ششم هجری، شاهد ظهور جلد قرآنهایی هستیم که اسمای ائمه شیعه را بر جلدهای خود دارند. از این منظر میتوان ادعا کرد که قدیمی ترینِ انواعِ جلد که چنین صناعتی در آن به کار رفته، متعلق به خراسانیان است. اینها میراثی است که هریک از ملل مترقی جهان آن را میداشتند، نه تنها به آن مباهات میکردند، بلکه درصدد احیا و معرفی آن برمی آمدند، میراثی که امروز ما از آن بی اطلاعیم و به آن بی اعتنا.