بشر در تاریخ برای نوشتن به دو وسیله نیاز داشته، یکی سنگ یا گِل یا چوب یا کاغذ یا صفحه مانیتور و دیگر وسیلهای برای نگارش. اولین وسیلهای که از آن استفاده کرد سنگ بود؛ او برای رسم تصاویر بر دیواره غارها از سنگهای سختتر بهره برد. اما با پیشرفت ابزارهای فلزی به مرور از ابزارهایی مانند سُنبه و قلمهای فلزی که سنگ را عمیقتر نقش میزدند، بهره گرفت.
ولی سطح سخت سنگ و قلمهای فلزی سنگین، صرفا به کار پادشاهان و نوشتن وقایع تاریخی مهم و افتخارات آنها میآمد و برای نوشتن امور روزمره تکهای میخ یا چوب وسیله مناسبی بود که میشد با آنها بر روی گِل نوشت.
به مرور، با پیشرفت بومها و دست یافتن به پاپیروس، یا با استفاده از پوست، بشر از زغال هم برای نقش بر روی سطوح مختلف بهره برد. اما نقش زغال چندان ماندگار نبود و با گذشت زمان، بر اثر رطوبت و عوامل دیگر، از میان میرفت. ظاهرا از این پس است که بشر به این فکر میافتد که باید از گرد سیاه زغال یا سایر غبارهای سیاه رنگ بر سطحی روشنتر استفاده کند.
او برای حفظ انسجام این غبار سیاه و تبدیل آن به نوعی رنگ، از چسبهای مختلف طبیعی مانند صمغ برخی درختان بهره گرفت و به مرور توانست فراوری مُرکب را بهبود بخشد و وسیلهای مناسب برای نوشتن بر سطح پوست و کاغذ ابداع کند، همان وسیلهای که چندان بی ارتباط با ابزارهای فلزی مورداستفاده در سنگ تراشی نبود، یعنی همان قلم ها.
قلم با آغشته شدن به مرکب، میتوانست افکار آدمی را بسیار سریعتر و جزئیتر به روی پوست و کاغذ منتقل کند. باید این مرحله از تاریخ پیدایش پوست، قلم و مرکب را از دورههای تحول تاریخ علم و کتاب دانست. از این پس، تا چندین هزار سال، بشر این راه را ترک نکرد. به مرور، او به این فکر افتاد که به جای استفاده از قلم، وسیلهای ابداع کند که نقش حروف را به روی کاغذ منتقل سازد. در این مرحله است که کُره ایها هر حرفی را با چوب میسازند و آن را به مرکب آغشته میکنند و بر کاغذ میزنند.
به مرور، این فن به اروپا میرسد و گوتنبرگ این عمل را با تراش قطعات سرب به شکل حروف انجام میدهد و ابزاری سختتر برای درج اثر حروف بر کاغذ ابداع میکند. همین حروف است که بعدها، با اختراع ماشینهای تحریر و ــ پس از آن ــ با آغاز عصر دیجیتال، در کیبورد/ صفحه کلید رایانهها استفاده میشود و اندک اندک کیبوردهای مکانیکی جای خود را به کیبوردهای لمسی گوشیهای هوشمند میدهند.
دیگر خبری از نَقر سنگ و زغال و مرکب و تراش قلم نیست؛ دیگر نیازی به حروف سربی و فلزی نیست. امروزه، در سرزمینهای مختلف، بسیاری از کودکان وسیلهای جز کیبورد رایانهها برای نوشتن نمیشناسند و صاحب خطی متمایز از دیگران نیستند! اکنون، با افزوده شدن نرم افزارهایی که گفتار را به متن و نوشته تبدیل میکنند، آرزوی بسیاری از کسانی که سواد نوشتن نداشتند برآورده شده است!
اما بشر، در هر مرحله از پیشرفت و تغییر ابزارهایش برای نوشتن، داشتههای خود را فدا کرده است و امروزه در حال فداکردن قلم، دوات، مرکب و کاغذ هستیم. به مرور، به پلهای از پیشرفت خواهیم رسید که باسوادهای جامعه نمیتوانند بنویسند و اگر رایانه یا برق نباشد، بی سواد خواهند بود!