به گزارش شهرآرانیوز، خیلی از مادرها عادت دارند بچهها را دست کم برای چند ساعتی هم که شده، درهفته به کسی بسپارند، میخواهد این مادرها شاغل باشند یا خانه دار. البته برخی از این مادران هم با این تصور که دوست و فامیل و آشنا بهتر از یک غریبه میتوانند از فرزندشان نگهداری کنند، هرروز بچهها را روانه خانه این فامیل و آن فامیل میکنند. غافل از اینکه آسیب تربیتی و روحی این کار بسیار بیشتر از داشتن یک پرستار ثابت است. اگر میخواهید بدانید، چگونه و چرا؟ پیشنهاد میکنیم حتما گزارش امروز ما را که چکیدهای از گفت وگوی ما با دینا جانعلی پور، روان شناس و روان درمانگر کودک است، بخوانید.
اگر برایتان این پرسش ایجاد شده است که از چه سنی میتوان بچهها را به مراقب دیگری سپرد، باید بدانید که ازنظر علمی پس از سه سالگی کودک، زمان مناسب برای این کار است، چون تا پیش از این سن حس وابستگی بین او و مادر شکل میگیرد و کودک میتواند به این درک برسد که آیا محیط و افراد اطراف او اعتمادپذیر هستند یا نه؟ با این همه، توصیه اکید میشود مادران تا دوسالگی با همه سختی و محدودیتهایی که دارند، بچهها را به کس دیگری نسپارند.
از آنجایی که نمودار رشد در هر کودکی با دیگری متفاوت است، سن مناسب برای سپردن بچهها به مراقب دیگر را باید سنی دانست که کودک توانایی حرف زدن و بیان نیازهایش را داشته باشد، همچنین بتواند از خودش مراقبت جنسی کند.
اصول تربیت بچهها در کشور ما بیشتر براساس تجربه است تا پیروی کردن از روشهای علمی، برای همین شاهد استفاده از روشهای تربیتی متفاوتی حتی بین دوخواهر با تربیت یکسان هستیم، یعنی هرکسی براساس تجربههای کودکی خودش از روش تربیتی ویژه استفاده میکند. موضوعی که سبب چندتربیتی شدن بچهها درصورت سپردن آنها به دیگران میشود و تأثیر مستقیمی بر سلامت روان آنها دارد.
محیط تربیتی بچهها و واکنشهایی که آنها از بزرگ ترها دریافت میکنند باید همیشه ثبات داشته باشد، وگرنه این متفاوت بودن قوانین سبب سردرگمی بچهها و نافرمانی وسرپیچی آنها در آینده خواهد شد.
برخلاف تصور خیلی از والدین ۹۰ درصد کودک آزاریها از سوی آشنایان رقم میخورد، بنابراین نباید با تصور امن بودن آغوش نزدیکان، بچهها را به مخاطره انداخت.
والدینی که بچه هایشان را به پدربزرگ و مادربزرگ میسپارند، باید بدانند با بالارفتن سن بخشی از مغز که مسئول تصمیمهای منطقی و آگاهانه و قضاوت و ارزیابی است، کم کم رو به زوال میرود و سبب میشود تا ما شاهد رفتارها یا اخلاقهایی از پدربزرگها و مادربزرگها باشیم که در کودکی خودمان از آنها ندیده ایم، موضوعی که میتواند تربیت بچهها را با مشکل روبه رو کند.
سپردن بچهها به دیگران به ویژه پدربزرگ و مادربزرگ معمولا تربیت مقتدرانه والدین را زیرسؤال میبرد. بی حوصلگی برای سروکله زدن با بچهها یا جبران کم کاریهای تربیتی این افراد در حق بچههای خودشان، معمولا سبب میشود تا آنها بیش از اندازه به بچههایی که موقتی به آنها سپرده شده اند، لطف و مهربانی کنند و به آنها باج بدهند.
شخصیت بچهها در سن پایین و براساس تجربههای حسی آنها شکل میگیرد، چون قدرت پردازش ندارند، برای نمونه کودکی که خانواده فرصت کافی برای رسیدگی به او را ندارد و همیشه به کس دیگری برای مراقبت سپرده میشود، این طرح واره ذهنی در او شکل میگیرد که تنهاست و بقیه او را رها میکنند. این کودک زمانی که وارد اجتماع میشود به خاطر طرح وارهای که در ذهنش شکل گرفته، رفتاری ناسازگارانه با دیگران خواهد داشت و اضطراب و استرس دائمی کمترین دستاورد آن خواهد بود.
اگر به هردلیلی ناچار به سپردن فرزندتان به یک فامیل و آشنا هستید حتما این نکات را مدنظر داشته باشید:
سعی کنید فرزندتان را همیشه به یک مراقب ثابت بسپارید. این کار کمک میکند تا هماهنگی بین شما و او راحتتر اتفاق بیفتد و استفاده از روشها و اصول تربیتی ثبات بیشتری داشته باشد.
قانونهای ثابتی را برای مراقب فرزندتان وضع کنید تا او بداند در هرشرایطی چه واکنشی در برابر کودک داشته باشد.
بچهها پیش از اینکه به کسی سپرده شوند باید خودمراقبتیهای لازم جنسی را آموزش ببینند تا بتوانند در مواقع خطر با هوشیاری بیشتراز خود مراقبت کنند.
ارتباطتان را با فرزندتان آن قدر خوب تقویت کنید که او شما را تنها حامی و پشتیبان خود بداند و هراتفاقی میافتد شما نخستین کسی باشید که درجریان قرار میگیرید.
در زمانی که کودک را به کسی سپرده اید، چندبار با کودک و مراقبش تماس بگیرید و درجریان امور قرار بگیرید. بهتر است هرچندوقت یک بار با بهانههای مختلف ناگهانی به آنها سری بزنید و اوضاع را از نزدیک بررسی و کنترل کنید.
اگر کودکتان توانایی کلامی لازم برای بیان خواستهها و مشکلاتش را ندارد، حتما به نشانههای ظاهری و تغییر رفتار و اخلاق او توجه داشته باشید. رفتارهایی مانند گوشه گیری، پرخاشگری، مقاومت برای جداشدن از شما و تب و عفونت ناگهانی میتواند نشانهای از وقوع اتفاقی پنهان باشد.
مراقب باید آموزشهای لازم را برای ارتباط گیری با کودک دیده باشد، حتی گاهی لازم است که شما همراه با مراقب به سراغ یک روان شناس کودک بروید و او برخی آموزشهای لازم را به مراقب بدهد. همچنین مراقب نباید همه وقت کودک را با تلویزیون و گوشی همراه پر کند.
وقتی مراقبی برای فرزندتان انتخاب میکنید باید به او اقتدار لازم برای برخورد با کودک را هم بدهید و حتی اگر او اشتباه کرد، جلو کودک با او مخالفت نکنید. برای نمونه به کودک بگویید: «قوانین خونه مادربزرگ با خونه خودمون متفاوت است و تو باید آنها را رعایت کنی.» سپس میتوانید در فضایی خصوصی به مراقب نسبت به رفتار اشتباهش تذکر بدهید.
در سپردن بچهها به فامیل و بستگان باید به این نکته که تفاوت سنی و جنسی بچههای آن خانواده با فرزند شما چگونه است هم، توجه ویژهای داشته باشید. دراین باره چند قانون کلی وجود دارد که باید همیشه براساس آنها تصمیم گیری کنید.
سه تا شش و یازده تا دوازده سالگی سن کنجکاویهای جنسی در بچه هاست. اگرچه نوع این کنجکاویها در این دو فاصله سنی متفاوت از یکدیگر است، باید خیلی مراقب بود.
سپردن کودکان به خانوادههایی که فرزندانی هم سن با فرزند شما و در این فاصله سنی حساس دارند، کار درستی نیست.
اگر کودکتان در این فاصله سنی حساس به سر میبرد و خانواده مراقب کودکی کوچکتر دارد یا برعکس، آنها کودکی در این فاصله سنی حساس دارند و فرزند شما کوچکتر است، بازهم نباید فرزندتان را به آنها بسپارید.
اختلاف سنی زیاد بین فرزند شما و فرزند خانواده مراقب یا داشتن اختلاف جنسیتی به ویژه وقتی بچهها در فاصله سنی حساس نیز به سر میبرند میتواند زنگ هشدار دیگری برای شما باشد.