ظریفیان | شهرآرانیوز؛ حسین عصمتی هنرمند و پژوهشگر تاریخ تحلیلی و تطبیقی هنر اسلامی از دانشگاه شاهد است. او کارشناسی نقاشی را از دانشگاه هنرهای زیبای تهران و کارشناسی ارشد این رشته را از دانشگاه تربیت مدرس دریافت کرده است. این هنرمند که در رشتههای مجسمه سازی، نقاشی و نگارگری فعال است، عمده وقتش را به پژوهش، تألیف و تدریس نگارگری و نقاشی در دانشگاه شاهد اختصاص داده است. با این هنرمند درباره ظرفیتهای نقاشی عاشورایی و تاریخچه نقاشی قهوه خانهای گفت وگوی کوتاهی کردیم که ماحصل آن در ادامه پیش روی شماست.
در نقاشی اولین و مستقیمترین آثاری که به موضوع عاشورا میپردازند، آثار قهوه خانهای یا خیالی نگاری هستند. این نوع آثار را هنرمندانی در اواخر دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی خلق کردند و گسترش دادند که خودآموخته بودند و آموزش تخصصی ندیده بودند. بعضی از آنها کاشی کار بودند یا در هنرهای سنتی تبحر داشتند. دوره اوج این هنر دوره پهلوی بود. بیشتر آثار فاخر قهوه خانهای که اکنون به عنوان گنجینههای هنری از آنها یاد میشود و مجموعه داران به آنها علاقه دارند، مربوط به دوره پهلوی است.
البته این آثار کارکرد داشته اند؛ یعنی به صورت پرده تولید میشدند تا راوی آن را در شهر بچرخاند و با استفاده از تصاویر آن به نقالی عاشورا بپردازد. بعد از آن شاید بتوان گفت پس از انقلاب اسلامی است که استقبال زیادی از موضوع عاشورا در آثار هنرمندان نقاش، نگارگر و حتی حجم ساز میشود.
آثار قهوه خانهای که بیشترین آثار عاشورایی در این سبک کار شده، ممکن است برای یک هنرمند کلاسیک کار رئالیست قابل قبول نباشند. این آثار، آثاری هستند که از دل هنرمند برآمده اند. هنرمندان این آثار حتی اگر سفارش گرفته باشند، برای دل خودشان و به دلیل دل بستگیای که به این موضوعات داشته اند، کار کرده اند.
با ورود مدرنیسم به ایران، موضوعات مذهبی در حاشیه قرار گرفتند. شاید برای فرار از تسلط هنر مدرن بود که هنرمندان قهوه خانهای سعی کردند با متریال سادهای مانند رنگ روغن کیلویی که برای ساختمان استفاده میشود، شروع به تولید آثار کنند. این کار از نظر هنری خیلی حرفهای نیست، ولی آنها براساس دیدگاه و موقعیت خودشان کار کرده اند و کارهای زیبایی هم هستند.
در این آثار نوع طراحیها به هنر ایرانی و نگارگری نزدیک است. مثلا در آموزههای دینی نشان دادن چهره معصومان (ع) جایز نیست؛ ولی در آثار قهوه خانهای تصویر آنها را به صورت تمثال میبینیم. تمثال چیزی است که بر خیال هنرمند نازل میشود و او آن را میکشد. خیلی جالب است که در این آثار، چهره معصوم (ع) آرام و نگاهش رو به مخاطب است. مثلا میبینید درگیری شدیدی بین امام حسین (ع) با اشقیا اتفاق افتاده، امام حسین (ع) طرف مقابل را از وسط نصف کرده است، ولی اصلا به او نگاه نمیکند و به مخاطب نگاه میکند.
این برای من به عنوان هنرمندی که آناتومی و حالتهای روان شناسانه چهره را میشناسم، سؤال ایجاد میکند. از یکی از هنرمندان قهوه خانهای این سؤال را پرسیده بودند و در جواب گفته بود: مخاطب من میآید که چهره حضرت حسین (ع) را ببیند و از آن تمتع بگیرد، نه اینکه جنگ را نگاه کند. خیلی وقتها مردم میآمدند روی چهره حضرت دست میکشیدند که برکتی برایشان داشته باشد.
این ویژگی خاص، این صداقت و لطافتی را که در آثار قهوه خانهای وجود دارد، در دیگر آثار نمیبینیم، حتی در آثار رئال که تکنیک قوی دارند. در آثار قهوه خانهای با وجود درگیری شدید در تصویر، زیبایی در فرم و رنگ را مشاهده میکنیم. شاید بتوان گفت ویژگی اصلی عاشورا هم همین است، یعنی با وجود اینکه واقعه عاشورا جنگ و خون ریزی بوده و انسانهای شریفی در آن کشته شده اند، در آن زیبایی وجود دارد. به همین دلیل آدم دوست دارد بنشیند این آثار را نگاه کند.