شبانه روز درس میخوانند. سالها از همه تفریحات و لذتهای خود گذر میکنند، از هوش و استعداد متفاوتی نسبت به میانگین جامعه برخوردارند و کلی تلاش میکنند تا به هدف ارزشمندشان که هم باعث سلامت جامعه است و هم برای خودشان ارزشمندی و جایگاه اجتماعی به دنبال دارد، برسند.
وقتی به هدف خود رسیدند و به اصطلاح در کنکور پزشکی قبول شدند، بعد از گذراندن یک چالش سخت، تازه به اول راه میرسند و پیش روی خود، راهی دراز و کوهی عظیم میبینند که علاوه بر مسائل قبلی حالا بی خوابی ها، استرس ها، مسئولیت ها، شیفت ها، طرحهای متفاوت در نقاط دور و نزدیک، توقعات اطرافیان و... نیز به آن اضافه میشود. جوانی شان را در درمانگاه ها، بیمارستان ها، دانشگاهها و... میگذرانند، دوره عمومی را طی میکنند و از خیلی از تفریحات هم سن وسال هایشان، خود را محروم میسازند تا بتوانند در زمینه خاصی تخصص کسب کنند و توانایی خدمت به مردم در سطحی بالاتر را بیابند.
به امروز برخی پزشکان قدیمی و مشهور نگاه نکنید که به اصطلاح پولشان از پارو بالا میرود و برای یک ویزیت ساده آن ها، باید هفتهها و شاید ماهها در انتظار و نوبت بمانید. بسیاری از پزشکان امروز دغدغههایی دارند که گاهی باورتان نمیشود.
این مقدمه نسبتاطولانی را گفتم تا اشارهای کنم به واقعیت تلخی که این روزها گریبان جامعه را گرفته است و اگر فکری به حال آن نکنیم، ممکن است در زمانی نه چندان دور برای کشور مشکلات زیادی ایجاد کند.
طبق دیدهها و شنیدهها و آمارهای رسمی و غیررسمی، این روزها مهاجرت پزشکان به کشورهای دیگر بسیار افزایش یافته است. از امارات، قطر، عمان و ترکیه بگیرید تا استرالیا، کانادا و کشورهای غربی. به راستی چه اتفاقی میافتد که جوان این مملکت بعد از سالها تلاش و خون دل خوردن به بالاترین سطح علمی و توانایی در درمان جامعه میرسد و سپس وطن خود را رها و احساس میکند جای دیگری، بهتر قدر او را میدانند و خدماتش را ارج مینهند؟ قبول کنیم که جامعه پزشکی تحت فشارهای زیادی قرار دارد.
از یک بیمار ساده که در مطب دکتر قبل از هر چیزی تعداد بیماران را میشمارد و درآمد ماهیانه آقای دکتر را چرتکه میاندازد تا محدودیتهای فراوان و قوانین ریزودرشتی که از دوران دانشجویی تا دوران مطب داری و جراحی، عرصه را برای پزشکان تنگ میکند و حال خوب آنها را میگیرد. این درست است که برخی پزشکان دریافتیهای غیرمجاز دارند و به اصطلاح زیرمیزی میگیرند، فرار مالیاتی دارند، قوانین را نقض میکنند، جراحیهای نامتعارف انجام میدهند و خلاصه کارهایی میکنند که در شأن جامعه پزشکی نیست، اما باور کنید این همه ماجرا نیست.
بیشتر پزشکان، انسانهای محترمی هستند که جایگاه واقعی آنها شناخته نشده است. افرادی را که در نوجوانی و جوانی از لذتهای عادی خود برای رسیدن به یک هدف ارزشمند گذر کرده اند و اکنون در خدمت سلامت مردم هستند، باید قدر بدانیم و در صدر نشانیم. پزشکان ما نسبت به کل دنیا جایگاه و توانایی بسیار زیادی دارند که در برخی مواقع از شهرت جهانی برخوردارند، ولی ما، چون به این نعمت عادت کرده ایم، از اهمیت آن غافل شده ایم.
این نعمت و اهمیت آن شاید در دوران همه گیری کرونا کمی به چشم آمد. مسئولان و دست اندرکاران وظیفه دارند در برابر این مهاجرت و نارضایتی از خود، واکنش مناسبی نشان دهند و با اصلاح قوانین و درنظر گرفتن شرایط خاص آن ها، آرامش و آسایش این صنف مهم را برای خدمت به همه ارکان جامعه فراهم آورند؛ البته حساب اندک افرادی هم که قانون را نقض میکنند، جداست و کسی مخالف برخورد با آنها نیست. اما بدون شک، پزشکها شایسته برخورد، احترام و حمایتی بسیار بیشتر از آن چیزی هستند که امروز در جامعه ما دیده میشود.