با توجه به اینکه امروزه فضای مجازی و رسانهها با استفاده از تبلیغات در مقوله خرید و انتخاب و استفاده از لوازم و مایحتاج زندگی بسیار تأثیرگذار هستند، میتوان نتیجه گرفت بیشتر اقلام و تجهیزاتی که یک خانواده در سبد کالایی خود مورد استفاده قرار میدهند به وسیله تبلیغات، فرهنگسازی و نیاز استفاده از آن میتواند رایج شود.
فرد آر دیوید، نویسنده کتاب مدیریت استراتژیک، بحثی درباره تبلیغات دارد که چگونه میتوانیم مخاطب را تشویق کنیم که از یک کالا استفاده کند. در این قسمت بیان میکند که هیچ وقت تبلیغ مستقیم کالای مورد نظر را نکنیم، به عنوان مثال برای تبلیغ یک ضبط صوت بیان نمیکنند یک ضبط صوت با تکنولوژی روز و با این نشانهها برای خرید موجود است، بلکه میگویند اگر این ضبط را بخرید میتوانید از آرامش موسیقی در منزل استفاده کنید و فضای خانه را با طنین موسیقی باطراوت کنید. یا برای یک کفش نمیگویند این کفش با ویژگیهایی از جمله کفی چرم، با رویه چرم و... در بازار موجود است، بلکه میگویند آرامش در راه رفتن را با خرید این کفش دارید. همچنین برای یک جاروبرقی یا لباسشویی از بیان ویژگیها خودداری میکنند بلکه میگویند با خرید این کالا رفاه بیشتری در خانه خواهید داشت، در بحث کتاب هم اینگونه است خوب است که در معرفی کتاب بگویند این کتاب چه نتایج، عواقب و تأثیراتی برای انسان در زندگی دارد.
متأسفانه روزانه تبلیغاتی را در کشورمان مشاهده میکنیم که هیچ سود و منفعتی برای مخاطب ندارد بلکه دارای مضراتی نیز هست به عنوان مثال روغنهای نباتی یا نوشابهها یا برخی مواد خوراکی که هیچ تأثیر مثبتی ندارند. به همین موضوع در بحث کتاب و کتابخوانی نباید منتظر باشیم که فقط یک رسانه یک کتاب را معرفی کند، بلکه باید شاهد این باشیم که گفته شود اگر این کتاب خوانده شود چه تأثیراتی در فرد ایجاد خواهد شد یا بازخوردهای افرادی که آن را مطالعه کردند ذکر شود.
متأسفانه تبلیغات کنونی که اکثرا به عنوان معرفی کتاب نامیده میشود به نام کتاب و سال انتشار و قیمت بسنده میکنند، اما اینکه چه نتیجه الهامبخشی و چه تأثیری، چه مثبت یا منفی دارد اشارهای نمیشود. همچنین نباید منتظر باشیم که یک رسانه تبلیغات به این شیوه را برای یک کتاب شروع کند. همه ما به وسیله گوشیها و فضای مجازی (کانالها، گروهها و پیامرسانها) که در اختیار داریم صاحب یک شبکه تبلیغاتی هستیم و میتوانیم هر کتابی را که میخوانیم با بیان تأثیرات مثبت و منفی در زندگی به دیگران معرفی کنیم که خیلی مفیدتر از تبلیغ عادی و تکراری که شامل معرفی عنوان، قیمت و... است. امید است با یک رویه بهتر که صدا و سیما و فضای مجازی میتواند داشته باشد، معرفی کتابها به سمت عملگرایی و نتیجهگرایی برود نه اینکه با یک معرفی خام ذهن مخاطب خسته شود. در بحث استراتژیک کتابخوانی همین پیام نهفته است و میگوید در چند سال اخیر هیچ استراتژیای برای معرفی کتاب و کتابخوانی نداشتهایم. جدای از نقش جشنوارهها و مسابقات که در جای خود تأثیرگذار هستند، ما بدون برنامه و یک چشمانداز که به ما بگوید به طور مثال در ۵ سال آینده به این سرانه مطالعه خواهیم رسید، نمیتوانیم قدم مؤثری برداریم. چشمانداز یعنی یک تعریف از یک بحث فرهنگی یا اقتصادی که زمان رسیدن به هدف مشخص باشد و اینکه موضوع مد نظر طی چند سال به این نقطه خواهد رسید. آرزومندیم تمامی مسئولان فرهنگی ما برنامه استراتژیک و چشماندازی در بحث کتابخوانی داشته باشند و طبق همین چشماندازها و برنامهها به سوی آینده برویم.