صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

کرونا و آینده مبهم اقتصاد آمریکا

  • کد خبر: ۲۶۰۱۸
  • ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۱۰:۰۵
سید اسماعیل هاشمی‌رکاوندی - عضو هیئت‌ علمی دانشگاه آزاد مشهد
ابعاد ویروس کرونا همانند حادثه ۱۱ سپتامبر بسیار گسترده‌تر از آن است که بتوانیم درباره آن زودهنگام به‌بررسی و تحلیل بپردازیم، زیرا هرچه زمان بیشتری می‌گذرد، تأثیرات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در حوزه جمعی و فردی ابعاد تازه‌ای پیدا می‌کند؛ به‌نحوی‌که درباره هریک می‌توان بحث‌ها و تحلیل‌های جداگانه‌ای نوشت. شاید کمتر کسی اقتصاد نظام سرمایه‌داری آمریکا را این‌قدر آسیب‌پذیر می‌دانست که در عرض کمتر از ۲ ماه در اثر ویروس کرونا کاملا فلج گردد و به‌شکل بی‌سابقه‌ای سقوط کند. چنانچه به‌فرض اگر شیوع کرونا مرتفع گردد، بازسازی اقتصاد این کشور مسلما ماه‌ها بلکه سال‌ها طول خواهد کشید. البته مسئله افت اقتصادی برای همه کشور‌ها کم‌وبیش رخ داده است، ولیکن به‌نسبت بزرگی اقتصاد و گستردگی آن و نفوذ دلار در جهان، میزان آسیب‌پذیری به‌همان اندازه وسیع‌تر است و اگر این آثار را در موضوع نفت به‌عنوان مهم‌ترین منبع انرژی اقتصادی جهان بررسی کنیم، شاهد هستیم که سقوط قیمت آن به عدد منفی شرایط غیرقابل‌جبرانی را فراهم آورده است. آمریکا که به‌صفررساندن صادرات انرژی ایران را در سر می‌پروراند، ناگهان ارزش نفت خود را کمتر از صفر دیده است؛ کاری که نه از روی مقابله به‌مثل ایران، بلکه توسط یک ویروس تلسکوپی صورت گرفته که اصلا نمی‌دانند از کجا این ضربه فرود آمده است. حال جدای از تفاسیر فوق، آیا آمریکا می‌تواند دوباره این سقوط اقتصادی را جبران کند؟ کرونا با آلوده‌کردن اغلب انسان‌ها در همه سطوح شخصیتی، حتی نظامیان و اقشار مرفه که امور صنعتی و نظامی را برعهده دارند، این کشور را ناتوان‌تر از قبل ساخته است، زیرا قدرت نظامی و فکری آمریکا اکنون در بهت، اضطراب و شرایط فلج‌کننده‌ای قرار دارد که هرگونه تفکر منطقی و سالم را از آنان سلب کرده است. موضوع کاهش قیمت نفت حوزه‌هایی نظیر صنعت انرژی، کارخانه‌ها، صنعت هوانوردی و بسیاری از شرکت‌ها و کمپانی‌های بین‌المللی را آسیب‌پذیر کرده است. در نتیجه مسلما قیمت دلار و فلزات گران‌بها نیز در اثر آن سقوط خواهد کرد، زیرا این‌گونه فلزات نمی‌توانند نیاز‌های حیاتی انسان‌ها را تأمین کنند. موضوع گرسنگی مسئله وسیع‌تری است که اکنون میلیون‌ها آمریکایی را وارد این میدان ساخته است. از سوی دیگر قانون نظام سرمایه‌داری و آزادی اقتصاد زمینه را برای هر گونه چپاول، دزدی و غارت فراهم می‌کند. نکته دیگر آزادی حمل و نگهداری سلاح فردی است که شیوع کرونا همه آمریکایی‌ها را به خریداری آن مجاب ساخته است؛ معضل و جریانی پنهانی که در صورت بروز ناآرامی‌های اجتماعی، امکان تشنج و درگیری جمعیتی را افزایش می‌دهد. مسئله دیگر سیاست خارجی آمریکاست؛ آمریکا با درگیرکردن خود با اغلب کشور‌های تأثیرگذار بین‌المللی، وارد معرکه گسترده‌ای شده است که بیرون‌آمدن از آن دشوار است. خروج از پیمان‌های بین‌المللی و تهدید کشور‌های جهان به تحریم‌ها و پشت‌گرم‌کردن خود به برخی کشور‌های ضعیف نظیر دولت‌های حاشیه خلیج فارس و عربستان و دیکتاتور‌های منطقه و پشت‌پازدن به قوانین و آداب بین‌المللی به‌خودی‌خود میزان این آسیب‌پذیری را بیشتر کرده است. به‌نظر می‌رسد در آمریکای کنونی، اگر افراد آگاه و انسان‌های منطقی برای نجات این کشور چاره‌جویی نکنند و راهی‌منطقی در پیش نگیرند، این دولت در وضعیت ناگواری قرار می‌گیرد که جبران آن بسی دشوار است. اگر در جریان حادثه ۱۱ سپتامبر آمریکا توانست اوضاع را به‌دست گیرد، صرف‌نظر از پیش‌فرض‌های آن، دلیل آن کشاندن افکار عمومی به‌سمت خارج از آمریکا و خاورمیانه و دشمنان آمریکا (القاعده) بود؛ درحالی‌که اکنون این دشمن درون و در دل و جان آمریکایی‌ها نفوذ و آن‌ها را آسیب‌پذیر کرده است؛ به‌گونه‌ای‌که دیگر نمی‌توان کسی را مقصر دانست یا از او انتقام گرفت. در چنین وضعی اگر خوش‌بینانه نیز بنگریم، دیگر ابرقدرتی آمریکا به این آسانی قابل ترمیم نخواهد بود و در آینده شاهد تحولات بیشتری در عرصه معادلات بین‌المللی خواهیم بود.
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.