پیوند سخنان و کلمات قصار امام علی (ع) با اشعار و سرودههای شاعران پارسیگو پیشینهای درخشان و کارنامهای پر برگ و بار دارد. یکی از وجوه این پیوند، قرار دادن کلمات امام (ع) در کنار بیت یا ابیاتی از شاعران است. در این میان پیوند سخنان امام علی (ع) با سرودههای فردوسی که سابقه آن به سدههای پنجم و ششم هجری میرسد، اهمیت و ارزشی دو چندان دارد،
سلمان ساکت * | شهرآرانیوز - پیوند سخنان و کلمات قصار امام علی (ع) با اشعار و سرودههای شاعران پارسیگو پیشینهای درخشان و کارنامهای پر برگ و بار دارد. یکی از وجوه این پیوند، قرار دادن کلمات امام (ع) در کنار بیت یا ابیاتی از شاعران است. باید توجه داشت که هدف اغلب نویسندگان از نقل اشعار در کنار سخنان امام (ع)، بهدستدادن ترجمه منظوم کلمه یا کلمات حضرت نبوده است، بلکه از یک سو بهدلیل شباهت یا تأکید و تعمیم معنا، آنها را کنار هم قرار میدادهاند و از سوی دیگر برای فهم بهتر و ژرفتر کلمات حضرت، از شعر که با روح ایرانیان و پارسیگویان عجین شده است، بهره میبردهاند. در این میان پیوند سخنان امام علی (ع) با سرودههای فردوسی که سابقه آن به سدههای پنجم و ششم هجری میرسد، اهمیت و ارزشی دو چندان دارد، زیرا نشان میدهد از دیرباز تطبیق و پیوند میان اندیشههای ایرانی و اسلامی دست کم در میان شماری از نویسندگان رایج بوده است. تا آنجا که میدانم کهنترین اثری که در آن بیتی از فردوسی با سخن امام علی (ع) همراه شده است، نامههای عینالقضات همدانی است. او در بحثی که درباره تفسیر ظاهر و باطن قرآن دارد، از سخن امام (ع) یاد میکند که به ابنعباس فرمودند: «اگر بخواهی از تفسیر فاتحهالکتاب [بخوانی و بشنوی]، هفتاد شتر پر بار کردمی» و بلافاصله شعر فردوسی را آورده است: «از این راز جان تو آگاه نیست / بدین پرده اندر تو را راه نیست!» از این دست حتما نمونههای دیگری هم یافت میشود، اما این همه بیتردید بهصورت اتفاقی و احتمالا از اندیشهای گذرا سرچشمه گرفته است. به سخن دیگر، نویسنده بههنگام نگارش، بهیکباره ذهنش متوجه بیتی از فردوسی شده و آن را بهترین وسیله برای تأکید و تعمیم سخن امام (ع) یافته است. حال آنکه نویسندهای خوشذوق از سده ششم یا هفتم، کتابی مستقل به نام «خردنامه» یا «خردنمای جانافروز» به منظور کنار هم قراردادن سخنان امام علی (ع) و ابیات فردوسی ترتیب داده که در نوع خود بینظیر است و نمونهای برای آن نمیتوان در نظر گرفت. این کتاب که نویسندهاش ابوالفضل یوسف بن علی مستوفی است، ساختاری سه بخشی دارد، بدین صورت که ذیل صد عنوان برگزیده، ابتدا سخنی از بزرگان و نامداران یونانی، ایرانی و اسلامی آورده، سپس کلامی از امام علی (ع) نقل کرده و در پایان ابیاتی از حکیم توس بر آنها افزوده است؛ بنابراین گذشته از بخش نخست این صد عنوان که در آن سه اندیشه یونانی و ایرانی و اسلامی با یکدیگر پیوند یافته، در دو بخش دیگر، صد بار سخنان امام علی (ع) و سرودههای فردوسی کنار هم قرار گرفته است. جالب آنکه عنوان نخست کتاب «در خرد ورزیدن» است، بنابراین همانند شاهنامه با «خرد» آغاز شده است. مؤلف از قول لقمان نوشته است: «غایت بزرگی و شرف در دنیا و آخرت خرد و دانش است، و هرکه خردمند و دانا باشد، معایب وی پوشیده ماند».
سپس در ادامه سخن امام علی (ع) را آورده که فرمودهاند: «العاقل یسعی فیما یبقی جماله و یفنی (/ ینفی) عنه وباله»، یعنی خردمند در آن کوشد که جمالش با او بماند و وبالش از او ببرد. سپس از زبان فردوسی میگوید:
خرد همچو آب است و دانش زمین
بدان کاین جدا و آن جدا نیست زین
فروغ است جان و روان را خرد
انوشه کسی کو خرد پرورد
خرد مرد را خلعت ایزدی است
سزاوار خلعت نگه کن که کیست
مؤلف ذیل عنوان «در زیادت طلب ناکردن» به نقل از احنف بن قیس آورده است: «هر آن کس که فکرت بر مال جمع کردن نگمارد و تن خویش در طلب زیادتی نرنجاند ... روزگار او به سلامت گذرد و آنچه او را مقدر است، بدو میرسد.»، سپس سخن امام علی (ع) را نوشته که فرمودهاند: «من اجمل فی الطلب، اتاه رزقه من حیث لا یحتسب»، یعنی هرکس آرزو کوتاه کند، رزقش میرسد از جایی که انتظارش را ندارد. مولف در ادامه از قول فردوسی آورده است:
کسی کو به گنج و درم ننگرد
همه روز او بر خوشی بگذرد
هر آن روز کان از وی اندرگذشت
تنش از بد گیتی آزاد گشت
بدین ترتیب کنار هم قرار گرفتن سخنان بلند و پر معنای امام علی (ع) با نثری زیبا و سخته به تازی و نظم شیوا و دلانگیز فردوسی به پارسی، به تفهیم مضامین مورد نظر مؤلف یاری رسانده است و چه بسا در به خاطر سپردن و تشویق مخاطب در به کار بستن آنها موثر افتاده باشد.
ابتکار مؤلف این کتاب در پیوند «حکمتهای علوی و سرودههای فردوسی» که در این حد در نوع خود بینظیر و بیسابقه است، نشان میدهد در روزگاری که برخی بر جدایی ایران و اسلام پای میفشردند و تمام کوشش خود را به کار میبستند که یا اسلام و آثار گرانسنگ آن را از میان بردارند و یا شاهنامه و هویت ایرانی را مهجور سازند، برخی با اندیشهای روشن و تفکری هدفمند، همراهی و همگامی این دو، یعنی ایران و اسلام را همچون دو بال پرنده برای سربلندی و سعادت این سرزمین بایسته و ضروری میدانستهاند. این مهم همان است که در شعر مولوی نیز دیده میشود:
زین همرهان سست عناصر دلم گرفت
شیر خدا و رستم دستانم آرزوست
* عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد