سلمان ساکت | شهرآرانیوز - جواد حدیدی دوران کودکی را در مشقت فراوان و مشکلات بسیار پشت سر گذاشت. پدرش به سبب تعصبات مذهبیِ رایج در آن روزگار فرزندش را به جای مدرسه، به مکتبخانه فرستاد، حال آنکه او اصرار داشت تا به مدرسه برود. سرانجام پدرش به وساطت یکی از روحانیون محله که مورد وثوقش بود، به تحصیل او در مدرسه رضایت داد. او البته به موازات تحصیل در مدرسه، دروس حوزوی را هم میخواند و بدینگونه از دو آبشخور، عطش یادگیری خود را فرو مینشاند.
او در این سالها با دشواریها و تنگناهای زیادی روبهرو بود، اما با غلبه بر آنها بالأخره در سال ۱۳۲۸ موفق به اخذ دیپلم شد. او دوست میداشت تا در یکی از دو رشته پزشکی یا فلسفه ادامه تحصیل دهد، اما شرایط و امکانات برای دستیابی به این آرزو فراهم نبود، از این رو از سال ۱۳۳۰ تحصیل در رشته زبان و ادبیات فرانسه و دبیری فرانسه را به طور همزمان در دانشگاه تهران و دانشسرای عالی آغاز کرد. او ضمن تحصیل، مجبور بود برای گذران زندگی در کلاسهای شبانه آموزشگاههای خصوصی و مدارس دولتی به تدریس بپردازد.
در سال ۱۳۳۱ پدرش را از دست داد و بدین ترتیب باری بر مشکلاتش افزوده شد، اما از پای ننشست و با کوشش و همّتی وصفناپذیر، با احراز رتبه نخست در سال ۱۳۳۳ فارغالتحصیل شد و به مشهد رفت و در دبیرستانهای این شهر به تدریس فرانسه پرداخت. دو سال بعد، با استفاده از بورس دولتی عازم بلژیک شد و از آنجا به سوئیس و بعد از مدتی به پاریس رفت و در دانشگاه سوربن مشغول به تحصیل شد و در سال ۱۹۶۰ میلادی از رساله خود با نام «اسلام از نظر ولتر» دفاع کرد. او هرچند میتوانست در فرانسه بماند، مراجعت به وطن را ترجیح داد و به مشهد بازگشت و در سال ۱۳۳۹ با سمت دانشیار در گروه زبان و ادبیات فرانسه دانشگاه مشهد (فردوسی مشهد) مشغول به کار شد. او در مدت حضور خود در دانشگاه مشهد، یکی از برجستهترین استادان فرانسه و یکی از بنامترین پژوهشگران حوزه ادبیات تطبیقی بود. دکتر حدیدی در سال ۱۳۶۳ به درخواست خود بازنشسته شد و به تهران نقل مکان کرد.
او با اتکا به دانش گسترده و عمیق خود و تجربههای گرانبهایی که اندوخته بود، در تهران شکوفاتر از گذشته به تحقیق و تألیف پرداخت و ضمن همکاری با مرکز نشر دانشگاهی به ویژه در انتشار مجله فرانسوی زبان «لقمان»، مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، انتشارات سروش و مرکز ترجمه قرآن به زبانهای خارجی، از سال ۱۳۷۵ به عضویت فرهنگستان زبان و ادب فارسی درآمد و مدیریت گروه ادبیات تطبیقی را بر عهده گرفت.
آثار دکتر حدیدی را میتوان در دو حوزه کلی «اسلام، قرآن و مسلمانان» و «ادبیات فارسی، فرهنگ ایرانی و ادبیات تطبیقی» جای داد که مهمترین آنها عبارت هستند از:
اسلام از نظر ولتر، که در اصل رساله دکتری او در دانشگاه سوربن بوده و نخستین بار در سال ۱۳۴۳ در سلسله انتشارات دانشگاه مشهد منتشر شد.
ایران در ادبیات فرانسه، که در سال ۱۳۴۶ در مشهد منتشر شد و به توصیف تصور فرانسویان از ایرانیان میپردازد. این کتاب در نوع خود در زمره نخستین آثار در حوزه ادبیات تطبیقی به شمار میرود.
برخورد اندیشهها، که در سال ۱۳۵۶ در تهران انتشار یافت و مجموعهای است از مقالات درباره مجادلات کلامی و نیز ادبیات تطبیقی.
حدیث عشق در شرق، که ترجمه اثری ارزنده از ژان کلود واده است و در سال ۱۳۷۲ در تهران منتشر شد. نویسنده در این کتاب کوشیده است تا نشان دهد که پیشینه ادبیات درباری در سده ۱۲ میلادی در فرانسه با واسطه ادبیات اندلس و اعراب مسلمانِ راه یافته به اسپانیا، به ایرانیان و فرهنگ ایرانی بازمیگردد.
از سعدی تا آراگون (تأثیر ادبیات فارسی در ادبیات فرانسه)، که در سال ۱۳۷۳ در سلسله کتابهای مرکز نشر دانشگاهی در تهران انتشار یافت. دکتر حدیدی در این کتاب، «مراحل تحول تبادلات فرهنگی میان ایران و فرانسه» را در مدت چهار سده، یعنی از اوایل سده ۱۷ تا اواخر سده ۲۰ میلادی، بهخوبی بررسی و توصیف کرده است. سخنی گزاف نخواهد بود اگر این کتاب را ثمره عمر او و حاصل سی سال تدریس و تحقیق وی در حوزه ادبیات تطبیقی به شمار آوریم.
رهروان حقیقت، که مجموعه هفده مقاله از او درباره ترجمه قرآن و ادبیات تطبیقی است و در سال ۱۳۸۰ در تهران منتشر شد. مقالات قرآنی این اثر که پیشتر در نشریات مختلف به ویژه «ترجمان وحی» منتشر شده بود، نشاندهنده تسلط او به دو زبان عربی و فرانسه است و دقت و موشکافیاش را در انتخاب و گزینشِ برابرنهادهای لازم نشان میدهد. همچنین از علاقه و عمق دانش و بینش وی در حوزه مطالعات قرآنی، بهویژه ترجمههای قرآن به زبان فرانسه حکایت دارد.
نگاهی در آینه، زندگینامه خودنوشت اوست که به روایت سوم شخص و به صورت داستانی فراهم آمده است و خاطرات و حوادث زندگی او را در فاصله سالهای ۱۳۱۷ تا ۱۳۵۴ در بر میگیرد.
حدیدی ترجمه فرانسوی قرآن را هم آغاز کرده بود که سوگمندانه اجل مهلتش نداد، که اگر میتوانست آن را به پایان برد، بیتردید اثری ممتاز و یگانه به شمار میآمد.
او در طول حیات خود جوایز متعددی را کسب کرد که مهمترین آنها جایزه کتاب سال از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دو دوره (سالهای ۱۳۷۳ و ۱۳۷۴) و عنوان «شوالیه در افتخارات فرهنگی» از وزارت فرهنگ فرانسه (۱۳۷۲ / ۱۹۹۳) از آن جمله بوده است.
او که جانش از کودکی با درد و رنج عجین شده بود، در اواخر عمر هم گرفتار بیماری سرطان شد و سرانجام در ۲۸ مرداد ۱۳۸۱ در تهران چشم از جهان فروبست.
دکتر حدیدی جامع فضل و فروتنی بود، پشتکاری شگفت و همّتی بلند داشت، از شخصیتی مقاوم و خودساخته برخوردار بود، در کار علمی جدیت و سختگیری به خرج میداد و در پایبندی به نظم و انضباط میکوشید.
بیتردید اگر او عمری طولانیتر مییافت، میتوانست آثار بیشتر و تاثیرگذارتری در زمینه ادبیات تطبیقی و ترجمه قرآن از خود باقی بگذارد. روحش شاد و روانش در مینو جاودان باد.