گفتوگو با اردشیر کامکار درباره همکاریاش با همایون شجریان و آلبوم "ناشکیبا"
غلامرضا زوزنی/شهرآرانیوز - همایون فرزند استاد محمدرضا شجریان امروز چهلوپنج ساله میشود. فرزندی که خواسته یا نخواسته میراث خسرو آواز ایران به او رسیده است و همه با نگاهی که به پدر مینگریستند به او مینگرند.
همایون میتوانست به یک مدیر برنامه برای پدرش تبدیل شود. میتوانست کلا دنیای موسیقی را رها کند و به زندگی عادی خود برسد و از نسبتش با شجریان بزرگ لذت ببرد. میتوانست راههای سادهتری را برای زندگی کردن انتخاب کند، اما به نظر میرسد شجریانِ پسر دشوارترین کار را برای خود انتخاب کرده است.
او الان بعد از گذشت نزدیک به ۳۰ سال در میانه راهی ایستاده که پدرش در آن به منزل رسیده است. دشواری کار برای او از این نظر است که همگان شجریان جوان را با پدرش مقایسه میکنند. با این حال به نظر میرسد همایون میداند چه کاری انجام میدهد. از سال ۱۳۷۰ که در کنسرتهای پدرش تنبک میزد تا همین چند سال پیش که حال محمدرضا شجریان رو به وخامت گذاشت، همایون از نظر بسیاری پسر سربهراهی بود، اما چندی است که در انتشار آلبومهایی که چندان شباهتی با کارهای پدرش و حتی آثار پیشین خودش هم ندارد، منتقدانش را افزوده و نگاهها را به فعالیتهای موسیقاییاش دقیقتر کرده است.
به هر حال او که از کودکی با ساز و آواز رشد کرده و از همان کودکی به فراگیری نواختن سازهایی همچون تنبک، کمانچه، تار، سنتور و ... همت گمارده الان بعد از گذشت چهار دهه از مجاورتش با موسیقی به دنبال کسب تجربههای جدید است.
همایون از اوایل دهه ۷۰ که محمدرضا شجریان را به عنوان نوازنده در کنسرتهای داخلی و خارجیاش همراهی میکرد، در مقام خواننده کنار او نشست تا هر آنچه که از خوانندگی و آواز از شجریان بزرگ آموخته را آشکار کند. چندی بعد خوانندگی را مستقل از پدرش پی گرفت و تا کنون چندین آلبوم با صدای او منتشر شده است.
«ناشکیبا»، دومین آلبوم مستقل همایون است که آن را استاد کمانچهاش، اردشیر کامکار، در سال ۱۳۸۳ آهنگسازی کرده است. هرچند «ناشکیبا» اولین و آخرین همکاری این دو هنرمند با هم بوده است، اما نقطه عطفی در کارنامه همایون شجریان محسوب میشود به همین دلیل و به مناسبت سالروز تولد همایون شجریان، سراغی از کامکار گرفتهایم و قدری درباره چند و، چون فعالیت این هنرمند گپ و گفت کردیم.
از آشنایی و ارتباطتان با خاندان شجریان و همایون بگویید؟
با شجریانها ارتباط خانوادگی داشتم. همایون را هم از همانجا میشناسم.
۷، ۸ سال بیشتر نداشت که من او را میدیدم. در خانوادهای بزرگ شده که بزرگش استاد محمدرضا شجریان بوده است. در خانواده موسیقی بزرگ شده و بسیار آدم بااستعداد و هنرمندی است. در همان سنین نوجوانی بود که برای فراگیری نوازندگی کمانچه پیش من میآمد. او استعداد ویژهای داشت.
شنیدهاید میگویند: «تا میگوییم ف، میگوید فرحزاد»، همایون اینچنین بود. کلام تا از دهانم خارج میشد فورا مطلب را میگرفت. نهتنها در فراگیری نوازندگی کمانچه که در سازهای دیگر هم همینطور بود. مثلا تنبک کار میکرد که بسیار ریتم سریع دارد. با سازهای دیگر هم آشناست. پیانو میزند. تار مینوازد. سه تار میزند. خیلی در موسیقی متبحر است و کارش را بلد است.
او صدای بسیار قدرتمندی دارد. به هر حال کسی که زیر نظر پدری، چون استاد شجریان آواز و خوانندگی را بیاموزد ظرافتها و تکنیکهای خوانندگی را به خوبی یاد خواهد گرفت که همایون همینطور بوده است.
ظهور و بروز همایون در موسیقی بیشتر به دلیل استعداد و توانمندی خدادادی خودش بوده یا تأثیر محیط خانوادگی و شخص استاد شجریان است که او را همایون کرده؟
بالأخره از لحاظ ژنی هم ژن خوبی دارد. یعنی برای آن کار ساخته شده است. ولی تأثیر خانوادهاش را هم نمیتوان نادیده گرفت. بالأخره آن زمانهایی که من با این خانواده در رفت و آمد بودم، اکثر هنرمندان بزرگ ایران هم به خانه آنها در آمد و رفت بودند. همایون هم همه اینها را دیده است.
استاد شهناز، استاد کسایی، محمدرضا لطفی، پرویز مشکاتیان و دوستان و هنرمندان دیگری که آن موقع و الان اسم و رسمی داشته و دارند را همایون دیده و از نزدیک با آنها حشر و نشر داشته است. این بیتأثیر نیست. مضاف بر این، همایون در خانوادهای موسیقایی متولد و بزرگ شده است.
اساسا آیا ورود هنرمندان به موسیقی به صورت موروثی (که البته خاندان کامکار نیز در این باره سرآمد و زبان زد است) تضمینی برای بقایشان هست؟
(میخندد) هنر عشق است. کسی که عاشق نباشد نمیتواند این راه را ادامه بدهد. من هنرجویانی از چابهار دارم که برای فراگیری هنر به تهران میآیند و مثلا شب را کنار خیابان سپری میکنند که صبح به کلاسشان برسند. هیچکس هم نیست آنها را تشویق کند، ولی عشق دارند. اینها به جایی میرسند.
به شما بگویم خیلی از این بچههای موزیسینها اگر برایشان منفعت نداشته باشد به سراغ موسیقی نمیآیند. به دلیل منافع واسم و رسمی که بهشان رسیده دنبال این کار افتادهاند. اما کسی میتواند موسیقی را ادامه دهد که عشق داشته باشد. باید از همه چیزش بگذرد و از پس سختیهای این راه برآید. من نمیگویم هنرمند نباید دنبال مادیات و پول باشد؛ بالأخره هنرمند هم زندگی دارد که باید از پس مخارجش برآید. میگویم پول نباید اولویت داشته باشد. اول باید به کار فکر کرد.
آدمی مثل همایون کار خیلی سختی را انجام داده است. هم باید از کار خودش دفاع کند و هم باید مراقب باشد به نام استاد شجریان گزندی وارد نشود. البته همایون کار خودش را به خوبی انجام داده است.
درباره آلبوم «ناشکیبا» که همایون آن را خوانده است و شما آن را آهنگسازی کردهاید هم قدری صحبت کنید.
آن موقعها همایون خیلی پیش من میآمد. شاید هفتهای دو سه روز با هم ارتباط داشتیم. سوای اینکه فراگیری کمانچه را دنبال میکرد، ما با هم دوست هم بودیم. گروهی تشکیل دادیم که همه جوان بودند. اردوان کامکار بود. صیفیزاده بود. تهمورس و سهراب پور ناظری بودند. شروین مهاجر بود. کلا بچههایی که مستعد بودند دور هم جمع شدیم و این آلبوم را منتشر کردیم.
در آن آلبوم تصنیفی را کار کرده بودم که روی شعر ملکالشعرای بهار تنظیم شده بود و به لهجه خراسانی بود. آن را خاطرم هست، چون استاد محمدرضا شجریان شعرش را خوانده بود و اخیرا در آلبوم خراسانیات هم منتشر شد. یک شعر از حافظ هم بود. گل در بر و میدر کف و معشوق به کام است. بخش شور آوازها را هم قرار گذاشتیم اردوان کامکار همراهش بنوازد و بخش دشتی را هم خودم نواختم.
چرا ارتباطتان کم شد و همکاریتان با همایون ادامه نیافت؟
کارهای زیادی برای آن آلبوم قرار بود انجام بدهیم. قرار بود کنسرتش را برگزار کنیم که یادم نیست چرا انجام نشد. ما هم ارتباطمان با هم کمتر شد. سر همایون خیلی شلوغ بود و او رفت سراغ کارهای خودش و من هم گرفتار کارهای خودم بودم. امیدوارم در آینده دوباره همکاری مشترکی بین من و همایون رخ دهد.
نظرتان درباره سبک کاری که الان همایون شجریان پیش گرفته چیست؟
به هر حال این هم یک سبکی است. همایون به عنوان خواننده کار خودش را خوب انجام داده است. حالا اینکه کار را بنده میپسندم یا نه مقوله جدایی است. ممکن است من سبکی یا اثری را نپسندم. این دلیل بر رد آن اثر و سبک نیست. سلیقه است. اما همایون از نظر خوانندگی توانمندی زیادی دارد و کارهایش را خوب انجام میدهد.
بعضی که طرفدار موسیقی اصیل ایرانی هستند و کارهای استاد شجریان را دنبال میکنند، توقعاتی از همایون دارند که شاید در کارهای آخر همایون برآورده نشد. از طرفی بعضی هم آن کارهای همایون را تأیید میکنند.
بعضی از کارهایش زیباست. ملودیهای خوبی دارد. ولی نوع اجرا بستگی به سلیقه خودش دارد. این را باید از خودش پرسید چرا کاری که خیلی سنتی نیست را اجرا میکند. ممکن است نتواند صددرصد راه پدرش را ادامه بدهد. یا اصلا ممکن است به راه دیگری اعتقاد داشته باشد.
ولی من خیلی این سبک کارها را نمیپسندم. باز هم میگویم سلیقهای است. رد هم نمیکنم. ولی سلیقه خودم چیز دیگری است. طبیعی هم هست؛ کسی مجبور نیست سبک خاصی را کار کند.
با این حال خیلی از هواداران استاد شجریان و همایون توقع دارند او هم ادامه دهنده راه پدرش باشد.
این حکم نیست که حتما باید همایون هم مثل پدرش بخواند.
اولا اینکه کار دشوار و بسیار سختی است کسی بخواهد راه شجریان بزرگ را ادامه بدهد. راهی که محمدرضا شجریان رفت خیلی راه سختی است. حتی اگر این دنباله روی همایون، پسرش باشد. به این سادگیها نیست. کارهایی که استاد شجریان انجام داد در تاریخ ماندگار است. سبک خوانندگیاش، نحوه اجرایش و تبحرش در کار بینظیر است. او تمامکننده بود و خیلی سخت است کسی بتواند جا پای او بگذارد. حتی اگر پسرش باشد.
گفتید تمایل دارید دوباره با همایون همکاری کنید و از طرفی سبک کاریاش را نمیپسندید؟
برای من فرقی ندارد. من آهنگسازیام را انجام میدهم. ضمن اینکه آدم از فردای خودش بیخبر است. ممکن است با این شرایط اصلا ساز را کنار بگذارم و کار دیگری بکنم.
کدام شرایط؟
الان موسیقی به جایی رسیده است که کنترلش از دست موزیسین خارج شده است. باندهای مافیایی، بها ندادن به موسیقی و ... باعث نابسامانی اوضاع موسیقی شده است. ما سنتی مینوازیم میگویند چرا اینطور میزنی! مدرن میزنیم میگویند چرا اینطور میزنی! البته همانطور که گفتم من کار خودم را انجام میدهم و به این کارها کاری ندارم و روی عشق و علاقهام جلو میروم. ولی فضای عمومی موسیقی به این طرف رفته است. فضا سنگین شده است. برای بهبود اوضاع موسیقی باید موزیسینها دست به دست هم دهند.
الان همه متفرق شدند و هر کسی برای خودش کار میکند. تنهایی هم در این فضای موسیقی نمیشود کاری کرد. فضای مجازی همهگیر را استاد و موزیسن کرده است. من از اینکه به فردی استاد میگویند ناراحت نمیشوم، از این ناراحت میشوم که آن فرد واقعا استاد نیست. وقتی کسی در یک جایگاهی قرار میگیرد باید واقعا لیاقتش را داشته باشد.
فضای مجازی و باندهایی که موسیقی را در دست گرفتهاند فضای کار را متلاطم کرده که من به کنارگذاشتن ساز فکر میکنم.
گاهی این چیزهایی که گفتید، به مخاطب موسیقی هم آسیبزده است.
کاری که من و هم دورهایهایم باید انجام میدادیم را انجام دادیم و خوب هم نتیجه گرفتیم. سال ۵۸ که من برای کار به تهران آمدم نوازندهای در سن و سال من و حتی بالاتر هم نبود. الان همه کمانچه مینوازند و خیلیها هم خوب میزنند. ولی چون جایی برای مطرح شدن و عرضه کردن هنرشان ندارند مجبورند به راههای دیگر بروند که این به مخاطب نیز آسیب میزند. فضای مجازی هم باید ساماندهی شود. نهادهای متولی موسیقی در کشور باید این کارها را انجام دهند، اما متاسفانه تا کنون این اتفاق نیافتاده است.