صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

ازدست‌رفتن پیام و ازدست‌دادن مخاطب!

  • کد خبر: ۲۷۹۴۹
  • ۰۶ خرداد ۱۳۹۹ - ۱۰:۴۸
حجت الاسلام محمدرضا زائری - پژوهشگر دینی
شیوع بیماری کرونا و اثر گسترده‌ای که در همه ابعاد زندگی مردم جهان گذاشت، بیش از هر چیزی به‌تحولات سبک زندگی سرعت بخشید و فراگیری کاربرد رسانه‌های نوین را در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی افزایش داد. شاید تاریخ زندگی بشر تا کنون چنین رویداد فراگیر و گسترده‌ای را تجربه نکرده باشد که این اندازه سریع و پرشتاب در تغییر و دگرگونی رفتار‌های انسانی اثر بگذارد و به‌ویژه در حوزه فناوری‌های ارتباطی تحول ایجاد کند. در کشور ما نیز اگرچه از مدت‌ها پیش نقش و کارکرد فضای مجازی در انتقال اطلاعات و هدایت مخاطب عام پررنگ و برجسته شده بود، اما این دوران کرونایی به‌طور خاص به آن اهمیت دوچندان بخشید و شتاب بسیار بیشتری به فراگیری و گستردگی دامنه آن داد. حاکمیت و نهاد‌های رسمی اکنون بسیار بیشتر از گذشته با چالش‌های جدید و نوبه‌نو مواجه می‌شوند و شکاف جدی میان ادبیات گفتمان رسمی و ادبیات گفتمان عمومی را درک می‌کنند. نسل جوان و نوجوان که جای نسل‌های گذشته را گرفته‌اند و حضور قدرتمند‌تری در فضای مجازی دارند، اکنون مهم‌ترین مخاطب حاکمیت هستند و مهم‌ترین مسئله ارتباطی نظام و کشور را شکل می‌دهند. اگر تا کنون به‌هر بهانه‌ای می‌شد از کنار این موضوع گذشت، دیگر پس از این نمی‌توان به جامعه گسترده مخاطب عام و قشر خاکستری بی‌تفاوت ماند و آن را نادیده گرفت. متأسفانه در سال‌های اخیر غالبا شاهد افراط و تفریط در این زمینه بوده‌ایم و به‌همین سبب هنوز به‌ثبات و استقرار مطلوب در ارتباط پایدار با این مخاطب نرسیده‌ایم. گاه ادبیات رسمی و گفتمان حاکم اساسا این مخاطب را نادیده گرفته و به علایق و گرایش‌ها و پسندهایش بی‌اعتنایی کرده و در نتیجه مخاطب به‌دنبال گریزگاه‌های مختلف قانونی و غیرقانونی بوده است. گاهی هم برخی مسئولان یا نهاد‌های حقیقی یا حقوقی برای امتیازگرفتن از این مخاطب، به‌دلایل مختلف از اهداف سیاسی تا غیر آن، کوتاه آمده‌اند و نقشه راه و برنامه مأموریت خود را فراموش کرده‌اند. در نتیجه یا اصل محتوای پیامی که قرار بوده به این مخاطب منتقل کنند از دست رفته یا بر قالب پیام اصرار کرده‌اند و مخاطب را از دست داده‌اند و در هر دو حال البته نتیجه یکی است؛ پیام به مخاطب منتقل نشده است!
اگر این واقعیت انکارنشدنی یعنی جایگاه اثرگذار و تعیین‌کننده مخاطب عام را بپذیریم و اهمیت نقش قشر خاکستری را باور کنیم، آن وقت به دو نکته گردن خواهیم نهاد؛ نخست اینکه به‌جای اصرار بر شکل و قالب پیام برای انتقال مضمون و محتوای آن بکوشیم، زیرا هر نسلی زبان و ادبیات و نشانه‌ها و نماد‌های خود را دارد و دیگر اینکه مخاطب را به‌رسمیت بشناسیم و او را بپذیریم. اگر به‌مخاطب احترام نگذاریم و توقع داشته باشیم مثل برده‌ای مطیع فقط سر فروبیندازد و اطاعت کند، هرگز پیامی به او نخواهیم رساند و نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم که چیزی از ما بشنود و بفهمد و بپذیرد. در ارتباط دوسویه با مخاطب ما تنها در نیمی از این تعامل سهم داریم، پس باید به‌اندازه ۵۰ درصد به او مجال بدهیم تا بتوانیم به‌اندازه سهم خود برداشت کنیم. تعامل ارتباطی با مخاطب نوعی دادوستد است که فقط وقتی برای آن سرمایه‌گذاری کنیم، می‌توانیم توقع سود و درآمد داشته باشیم. به‌عبارت دیگر، هر قدر برای مخاطب و علایق و خواسته‌هایش ارزش و اهمیت قائل شویم، به‌همان اندازه هم می‌توانیم نتیجه و بازخورد دریافت کنیم.
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.