همه پروازها در تمامی فرودگاه‌های کشور تا اطلاع ثانوی انجام نخواهد شد مرخصی روسای ادارت شهرستان نیشابور تا اطلاع ثانوی لغو شد هیچ حمله جدیدی به مراکز نظامی و هسته‌ای اصفهان نشده است آیا امتحانات دانشگاه آزاد اسلامی خراسان رضوی برگزار خواهد شد؟ تغییر زمان برگزاری آزمون و لغو مصاحبه‌های دکتری دانشگاه پیام نور در روز یکشنبه ۲۵ خرداد ۱۴۰۴ اعلام آمادگی پرستاران برای حضور در خطوط پدافند درمانی دستگیری ۵ متخلف انتشار اخبار مرتبط با اقدام تروریستی رژیم صهیونیستی در یزد هشدار پلیس فتا: به تماس تلفن‌های خارجی پاسخ ندهید آگهی فروش F-۳۵ اسراییلی در سایت دیوار قطار فوق العاده مشهد-تهران برقرار شد (۲۳ خرداد ۱۴۰۴) چطور به سوالات کودکان درباره جنگ و درگیری پاسخ دهیم؟ درب خوابگاه‌های دانشگاه تهران تا اطلاع ثانویه باز می‌ماند دانشگاه شهید بهشتی: امتحانات نیمسال دوم با یک هفته تاخیر برگزار می‌شود اطلاعیه وزارت علوم و وزارت بهداشت درباره نحوه فعالیت دانشگاه‌ها و مؤسسات آموزش عالی دقایقی قبل صدای چند انفجار در شهر کرمانشاه شنیده شد دانشگاه شهید بهشتی: به‌زودی قدرت هسته‌ای ایران را به نمایش خواهیم گذاشت آمار غیررسمی شهدای حمله تروریستی اسرائیل به ایران پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی امروز (جمعه، ۲۳ خرداد ۱۴۰۴) | تداوم روند افزایش دما تا اواسط هفته آینده وزارت آموزش و پرورش: امتحانات باقی‌مانده خرداد ماه طبق روال برگزار می‌شود رئیس اورژانس کشور: نیازی به حضور مردم در پایگاه‌های انتقال خون نیست لغو پرواز‌های بازگشت حجاج تا اطلاع ثانوی ستاد بحران وزارت بهداشت به ریاست وزیر بهداشت تشکیل شد (۲۳ خرداد ۱۴۰۴) آماده‌باش عملیاتی تمامی نیروهای هلال احمر در سطح کشور در پی حمله اسرائیل به ایران جزئیات حادثه آتش‌سوزی خارک اعلام شد (۲۲ خرداد ۱۴۰۴) اتفاق معجزه آسا | یک مسافر از هواپیمای سقوط کرده هند نجات یافت جان باختن یک نفر در آتش‌سوزی پتروشیمی خارک | آتش مهار شد افزایش رشته‌های مجاز برای آزمون استخدامی آموزش‌وپرورش جشن عید غدیر خم ویژه مددجویان کمیته امداد با حضور استاندار خراسان رضوی برگزار شد (۲۲ خرداد ۱۴۰۴)
سرخط خبرها
روزنوشت‌های شهری (۵۰)

عمو! کرونا جدیه؟

  • کد خبر: ۱۹۹۴۲
  • ۱۵ اسفند ۱۳۹۸ - ۱۰:۵۹
عمو! کرونا جدیه؟
حجت الاسلام محمدرضا زائری کارشناس مسائل فرهنگی
شنبه 
کنار خیابان منتظر تاکسی هستم. ماشینی از جلو من رد می‌شود، ولی سرعتش را کم می‌کند و دنده‌عقب می‌گیرد. با مهربانی در را باز می‌کند و تعارف می‌زند که بفرما. سلام و علیکی می‌کنیم و بعد که قدری حرف می‌زنیم می‌گوید: مدتی قبل تو را سوار بر ترک یک موتور دیدم. خیلی لذت بردم. می‌خندم که: من ترک موتور از سرما می‌لرزیدم. شما لذت می‌بردی؟ حسابی می‌خندد و بعد توضیح می‌دهد: منظورم این است که خوشحال بودم شما مثل بقیه مردم هستی!
 
یکشنبه
پشت چراغ قرمز، روی صندلی عقب تاکسی کنار پنجره نشسته‌ام. یک موتور‌سوار کنار تاکسی توقف می‌کند. همان موقع گوشی موبایلش  زنگ می‌خورد. سر و روی راننده موتور رنگی و گچی است و پشت سرش هم اسباب کار و جعبه ابزار بسته است. با مهربانی می‌گوید: آره عزیزم، توی راهم. ناهار رو بذار. دارم میام. این‌قدر توی این مکالمه کوتاه محبت و زیبایی و امید هست که خستگی و افسردگی و ناراحتی این روز‌های کرونایی را برای چند لحظه فراموش می‌کنم.
 
 دوشنبه
موقع ورود به محل کار یک نفر از همکاران حراست با دستگاه تب‌سنج جلو‌م را می‌گیرد و از من می‌خواهد با دستمال کاغذی پیشانی‌ام را تمیز کنم. بعد دستگاه را روبه‌روی پیشانی‌ام می‌گیرد و می‌گوید: ۵/۳۵، خوب است! وقتی دارم وارد ساختمان می‌شوم احساس یک شهروند ویژه را دارم و با خودم می‌گویم چه باید کرد تا چنین وسواس‌ها و مراقبت‌ها و حساسیت‌هایی نسبت به بهداشت بیشتر و همیشگی بشود.
 
سه‌شنبه
توی شعبه بانک منتظر رسیدن نوبتم هستم که مردی کهن‌سال جلو می‌آید. حاج آقا، اوضاع بهتر می‌شه؟ جواب می‌دهم: من هم مثل شما. از کجا بدانم؟ می‌گوید: بالأخره شما دستت توی کار است و اهل فکر و کتابی و ارتباط و اطلاع داری! می‌گویم: هنوز درسم به اون جا نرسیده!
 
چهارشنبه
سرم توی گوشی موبایل است و دارم از پله برقی ایستگاه مترو پایین می‌آیم که مردی بدون مقدمه می‌پرسد: حاج‌آقا، داری روزنوشت می‌نویسی؟ سرم را بالا می‌آورم و چهره‌اش را به خاطر می‌سپارم تا برای روز چهارشنبه بنویسم. مردی که لبخند شیرین و مهربانش از پشت ماسک سفید هم پیدا بود!
 
پنجشنبه
۲ پسر دست‌فروش از کنارم می‌گذرند و سلام می‌کنند. با صدای بلند جوابشان را می‌دهم. ناگهان برمی‌گردند و یکی‌شان می‌پرسد: عمو، کرونا جدیه؟ می‌ایستم و نگاهشان می‌کنم.
ده دوازده سالی دارند، با چهره‌هایی باهوش و بانشاط. هردو فال می‌فروشند و یکی‌شان جاسوئیچی‌هایی هم برای فروش در دست دارد. می‌گویم: بله عزیزم، کرونا جدی است! می‌گوید: آخه بعضی‌ها می‌گن نباید ترسید! مشغول توضیح دادن هستم که قوطی‌های کوچک ضدعفونی‌کننده را توی پلاستیکی در دست من می‌بینند. تا به خودم بیایم، هم ۲ تا فال خریده ام و هم ۲ تا از قوطی‌های مواد ضدعفونی‌کننده را به آن‌ها داده‌ام و گفته‌ام که چگونه باید از آن استفاده کنند، هر‌چند نمی‌دانم برای کسانی با سبک زندگی و شرایط آن‌ها چقدر فایده خواهد داشت!
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->