صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

مروری بر سرگذشت خانه تاریخی «الستی» | خبری از عطر اطلسی‌های «الستی» نیست!

  • کد خبر: ۲۹۴۱۷۹
  • ۲۲ مهر ۱۴۰۳ - ۱۴:۰۰
مروری بر تاریخ خانه الستی، از خانه‌های تاریخی مشهد در خیابان جم که این روز‌ها دیگر به خاطره تبدیل شده است.

به گزارش شهرآرانیوز؛ خانه‌های تاریخی با قامت بلند خشت و گلی و سایه پیچک‌های کز‌کرده در گوشه اُرسی‌ها و مقرنس‌ها، این روز‌ها اندک خاطره روشنی هستند از تاریخی که در کوچه‌پس‌کوچه‌های مشهد گم مانده‌اند یا در حصار برج‌های سیمانی از یاد‌ها رفته‌اند. بسیاری از این خانه‌ها حالا به‌نامی در گوشه کتابی یا یادی در ذهن موسپیدکرده‌ای تبدیل شده‌اند، آن‌چنان که رد‌ونشان یا تصویری هم از آنها باقی نمانده است.

خانه تاریخی «الستی» یکی از همین خانه‌های تاریخی است که متأسفانه با اینکه ثبت‌ملی بوده، تخریب شده و به خاطره‌ها پیوسته است؛ خانه‌ای در خیابان جم که هر صبح آفتاب از نردبان دیوارهایش پاورچین پایین می‌آمده و خودش را پهن می‌کرده است روی چمن‌های به‌شبنم‌نشسته و گلبرگ گل‌های اطلسی. توی شیار خشت‌هایش یاکریم‌ها خانه داشته‌اند و قمری‌ها کنار شاخه معطر سیبش می‌خوانده‌اند. مالک این خانه «حاج‌کاظم‌الستی» بوده است؛ نخستین رئیس اتاق بازرگانی و یکی از بزرگ‌ترین تجار مشهد در دوران پهلوی اول و دوم. 

قدمت این خانه را در پرونده ثبتی سازمان میراث‌فرهنگی پهلوی دوم درج کرده‌اند، اما خاطرات فرزندان حاج‌کاظم‌الستی نشان می‌دهد که عمری برابر با ابتدای پهلوی اول داشته است. گزارش پیش‌رو نقبی است بر روزگار ازسرگذشته این خانه که دیگر نیست. ناگفته نماند که اطلاعات این گزارش در گفتگو با زهرا‌الستی، فرزند حاج کاظم‌الستی، به دست آمده است.

پدرم مالک پیشین بیت آیت‌ا... شیرازی بود

پدرم، حاج‌کاظم‌الستی، ابتدا در محدوده باغ‌نادری زندگی می‌کرد، در خانه‌ای که حالا آن را به نام بیت‌آیت‌ا... شیرازی می‌شناسند. در‌واقع پدر‌من مالک پیشین خانه آیت‌ا... شیرازی بود. سال‌۱۳۲۶‌خورشیدی وقتی دو‌ساله بودم، آنجا را فروختیم و به عمارتی در خیابان جم که خانه خیلی تازه‌سازی نبود و احتمالا در سال‌های ابتدایی قرن‌١٤ ساخته شده بود، نقل مکان کردیم. 

پدرم این خانه را از مردی یهودی به اسم «مرتضی‌زاده» به مبلغ ۱۰۵هزار تومان خرید. اصلا خیابان جم اوایل شکل‌گیری یک محله یهودی‌نشین بود و خاطرم هست که پدرم تعریف می‌کرد در آن دوران روی همه دیوارها، نماد‌های یهود و علامت ستاره هشت‌پر نقش خورده بود که البته پیش از نقل مکان ما، همه آنها را پاک کرده بودند.

آن دورانی هم که ما به آن خیابان رفتیم، دیگر‌یهودی‌ها رفته بودند. اینجا ردیف به ردیف خانه‌های دو‌تا‌سه‌هزار‌متری قرار داشت که متعلق به متمولان و نامداران مشهدی بود؛ مثلا ما در نزدیکی خانه آقای محمود فرخ (۱) بودیم ولی حالا همه آنها خراب شده‌اند. متراژ خانه الستى ۲هزارو۳۰۰ مترمربع با چند مغازه تجاری در حاشیه خیابان بود. توی حیاط هم چند ساختمان ساخته بودند، اما عمارت اصلی در وسط حیاط قرار داشت.

سمتِ در پشتی خانه هم یک بنای سه‌طبقه دیگر بود که اوایل افراد غریب و بی‌خانه، مثل دانشجویان یا کارمندان اتاق تجارت و‌... در آن زندگی می‌کردند؛ البته بعد‌ها وقتی پسران حاج‌کاظم ازدواج کردند، هر‌کدام تا زمانی که خودشان صاحب‌خانه می‌شدند، در آن سکونت داشتند. برای همین تقریبا همیشه، به‌ویژه در ماه مبارک رمضان، وقت سحر و افطار همه دور هم جمع بودند.

سند ثبت ملی منزل الستی
در ۱۹ بهمن سال ۱۳۸۴

این خانه مثل یک قلعه مجهز بود

این خانه در حقیقت مثل یک قلعه بود، در‌های دو‌قابه و دیوار‌های بلندی داشت و به نظر می‌رسید طوری ساخته شده است که در وقت حمله یا هجوم دشمن و غارتگر (۲) از فضای داخل محافظت کند؛ چون وقتی در‌ها بسته می‌شد، دسترسی به اندرونی اصلا وجود نداشت. تا پیش از اینکه مشهد لوله‌کشی شهری بشود هم خانه یک آب‌انبار بزرگ داشت که آب مصرفی اهل آن را تأمین می‌کرد. چند تانکر آب هم روی پشت‌بام تعبیه کرده بودند و در کل می‌شود گفت خانه مجهزی بود با سه انبار بزرگ. 

یکی زیر ساختمان، یکی بیرون از ساختمان و دیگری هم روی طبقه بالا و زیر شیروانی بود که می‌شد در آنها برای چند‌ماه آذوقه و مواد غذایی ذخیره کرد. ما هم از برنج و گندم تا میوه و هر چیزی که می‌رسید توی این انبار‌ها نگهداری می‌کردیم که البته زیاد نمی‌ماند، چون خانه ما همیشه شلوغ و پر از مهمان بود.

سوای این، خانه الستی چند مکان مخفی داشت؛ مثلا یک صندوق‌خانه که این صندوق‌خانه هم دارای یک اتاق مخفی بود، به‌طوری‌که اگر به آن حمله می‌شد، اهل خانه می‌توانستند پنهان شوند، آن‌چنان که کسی متوجه حضورشان نشود. خود صندوق‌خانه هم در انتهای خانه قرار داشت که باید برای ورود به آن از چند‌پله بالا می‌رفتیم. کلید صندوق‌خانه را دست هر کسی نمی‌‍‌دادند، چون همه اشیای با‌ارزش و گران‌بها را در آنجا نگهداری می‌کردند.


ورودی منزل الستی در ضلع جنوبی خیابان جم یا پاسداران

اتاق‌هایی با نقاشی «ادریس روسی»

در کنار همه اینها، یکی از چشم نوازترین بخش‌های تزیینی خانه که نگاه هرکسی را در بدو ورود خیره می‌کرد، نقاشی‌های ادریس روسی بود که روی دیوار تا سقف را گرفته بودند. همه اتاق‌ها، براساس کاربری و مدل چیدمانشان نقاشی و طراحی شده بودند؛ مثلا قالی‌هایی که توی اتاق مهمان‌خانه و نهارخوری پهن بود هم‌تراز با نقاشی‌های کشیده‌شده بر روی سقف بودند.

خانه الستی شش اتاق داشت که در میانشان، دو فضای نهارخوری و مهمان‌خانه خیلی وسیع بودند ولی با این همه یک در چوبی بین این دو قرار داشت که هنگام برگزاری مهمانی‌های بزرگ برداشته می‌شد و آن را سراسری می‌کرد. خارج از فضای ساختمان اصلی هم یک آشپزخانه وجود داشت که معمولا آشپز‌ها و خدمه در آنجا هم کار می‌کردند، هم استراحت. سمت چپ خانه یک حیاط بزرگ و یک ساختمان بود که مادربزرگم آنجا سکونت داشت.

باغی غرق در عطر اطلسی‌ها

حیاط خانه همیشه پر از گل و گیاه بود و بهترین باغبان‌ها به آنها رسیدگی می‌کردند. اصلا پدرم به باغبان‌ها سپرده بود بسته به فصل و آب‌و‌هوا گل‌کاری کنند. بااین همه خودش به گل یاس علاقه زیادی داشت. توی حیاط درخت‌های زیادی داشتیم که نهالشان معمولا از شهر‌های مختلفی هدیه می‌آمد؛ مثلا خاطرم هست توی حیاط خانه هفت نوع گیلاس بود که به‌مرور در تابستان به بار می‌آمدند. درخت سیب فرنگی و انگور فرنگی هم بود که مادرم معمولا با آنها مربا درست می‌کرد.

یادم هست اطلسی‌ها که به گل می‌نشستند، عطرشان نه‌تن‌ها کل خانه را پُر می‌کرد، تا خیابان هم می‌رفت و می‌نشست زیر دماغ عابران و رهگذران. خانه الستی اصلا به داشتن اطلسی معروف بود، آن‌قدر که خیلی وقت‌ها تاکسی‌هایی که از خیابان رد می‌شدند درِ خانه را می‌زدند و یک شاخه اطلسی می‌گرفتند.

سوای همه اینها یک فضای زیر‌خانه گربه‌رو هم داشت که بیشتر محل قایم‌باشک‌بازی بچه‌ها بود. این خانه سال‌۱۳۸۴ در فهرست آثار‌ملی قرار گرفت، اما چون میان ورثه بود، یک سال بعد فروخته شد و با اینکه مالک بعدی هم قول داده بود خانه را حفظ کند، متأسفانه بعد از مدتی متوجه شدیم که تخریب شده است.

توضیح:
(۱) محمود فرخ، شاعر نامدار مشهدی، مسئول جلسات شعر انجمن فرخ که از دوره پهلوی تا دهه‌۷۰ بزرگ‌ترین انجمن شعر در شرق کشور محسوب می‌شد.
(۲) خراسان و به‌ویژه مشهد، چون در سرحدات شرقی کشور قرار داشته، همیشه مورد‌هجوم و غارت اقوام بیگانه (از جمله ازبک‌ها و ترکمن‌ها) بوده است.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.