تحولاتی که در منطقه در خلال ماههای گذشته در درگیری بین رژیم صهیونیستی و ایران رخ داد، درواقع از هفتم اکتبر سال گذشته در غزه شروع شد. با اقداماتی که رژیم صهیونیستی در هدفقراردادن مراکز ایرانی ازجمله کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در سوریه و ترور هدفمند فرماندهان نظامی در سوریه و ترور فرماندهان مقاومت در تهران و در بیروت انجام داد، به این رژیم با پرتاب موشکهای جمهوری اسلامی ایران به داخل اراضی اشغالی پاسخ داده شد.
تأکید اسرائیلیها در سالهای گذشته همواره به برتری نظامی و موشکی در دنیا بوده است؛ بنابراین طبیعی بود که بهخاطر تبلیغاتی که طی سالهای گذشته داشتند، عقب نمانند و از طرفی بتوانند جنگ را در غزه و جنوب لبنان مدیریت کنند؛ لذا اقدام به پاسخگویی در داخل خاک ایران کردند.
اظهارات برخی کارشناسان صهیونیستی و برخی از مقامات غیررسمی رژیم صهیونیستی بر این موضوع تأکید دارد که بیشازاین تنشها و تبادل ضربات هوایی و موشکی و ادامه درگیریهای نظامی ادامه پیدا نکند و البته دیدگاه رسمی آمریکاییها هم همین موضوع را تأیید میکند.
آمریکاییها به دو دلیل موافق توسعه جنگ و تبادل آتش نیستند؛ اول آنکه انتخابات آمریکا نزدیک است و بهویژه تیم بایدن معتقد است اگر منطقه بهسمت تنش بیشتر پیش برود، به احتمال زیاد، رقیب برنده خواهد شد؛ بنابراین دنبال کاهش تنش است. دوم اینکه آمریکا نگران است که منافع منطقهای در خطر قرار بگیرد؛ بنابراین هم فشارهای سیاسی آمریکا بر رژیم صهیونیستی و هم مباحث نظامی و سیاسی مطرح است؛ اما این تهاجم به ایران در این حد نشان داد که اسرائیلیها به همین اقداماتی که دوشب گذشته انجام دادند، راضی هستند و بههمینمقدار بسنده کردند و اعلام هم میکنند که همینجا ما باید درگیریها را پایان دهیم.
با توجه به اینکه این اولین تهاجم رژیم صهیونیستی به خاک جمهوری اسلامی است، قاعدتا باید شاهد مواضعی از طرف مقامات ایران در پاسخ به اسرائیلیها طی روزهای آینده باشیم. پاسخ ایران به این تهاجم رژیم صهیونیستی، منطقی و بهجا خواهد بود؛ زیرا اسرائیل نباید احساس کند که در منطقه حرف آخر را میزند و در این جنگ برتری نظامی دارد و بههیچوجه به نفع دشمن تمام نشود.