سمیرا منشادی/ شهرآرانیوز - عسگر ناجی از قدیمیها و پیشکسوتان کشتی فرنگی مشهد است. پیشکسوتی که این روزها ساکن محله باهنر است و بر خلاف میل باطنی دور کشتی را خط کشیده و از بیتوجهی به قدیمیهای این رشته گلایهمند است. ناجی در خانواده علاقهمند به کشتی به دنیا آمده است. عمویش از کشتیگیران قدیمی و پدرش از آن عشق به کشتیها و باستانیکاران قدیمی محسوب میشود. بیشک در چنین خانوادهای دور از ذهن نیست که پسر هم از پدر و عمویش تبعیت کند. علاوه بر اینکه او فرنگیکاری قدیمی و پیشکسوت است، نکته دیگری که ناجی را از سایر کشتیگیران، مربیها و حتی بهجرئت میتوان گفت از گزارشگران ورزشی متمایز میکند، حافظه بسیار عالی او در یادآوری تاریخچه کشتی ایران است.
شاید باورتان نشود او حتی از جستوجوی گوگل هم زودتر پاسخ سؤالهای شما را در زمینه کشتی میدهد. خودش در این باره میگوید: «میتوانم بهجرئت بگویم جزو چهار کارشناس کشتی هستم که تاریخچه کشتی ایران را بهطور جزئی میدانم.»
او در سالهای ۵۵، ۵۶، ۵۷ قهرمان آموزشگاههای استان خراسان شده، در سال ۵۹ قهرمان جوانان ایران و قهرمان بزرگسالان استان و قهرمان مسابقههای ارتش ایران را در کارنامهاش دارد. علاوه بر این مدالهای رنگارنگ ناجی ۳ سال در لیگ برتر کشتی آزاد به عنوان سرپرست تیم راهآهن، از سال ۹۰ تا ۹۲ مربی کشتی فرنگی استان خراسان، از سال ۹۴ تا ۹۶ به عنوان نائب رئیس کشتی استان خراسان رضوی فعالیت داشته و در حال حاضر بازنشسته راه آهن است. ناجی در گفتگو با ما از فراز و فرودهای کشتی شهرمان میگوید و خاطراتش در این سالها ورق میزند.
روزی که خادم کشتی میگرفت
به روال همه گفتگوهایی که داریم ابتدا از سن و سالش میپرسیم. با خنده میگوید: تاریخ تولدم در شناسنامه ۱۳۳۹ ثبت شده است، اما این تاریخ درست نیست، چون من و خواهر بزرگترم در یک روز و یکسال برایمان شناسنامه گرفته شده است.
اما تاریخ دقیق شناسنامه ناجی با یک واقعه بزرگ کشتی پیوند خورده است. او میگوید: بعدها که بزرگ شدم و به این موضوع پی بردم از پدرم پرسیدم که چه سال و روزی به دنیا آمدهام؟ او برایم تعریف کرد، روزی که به دنیا آمدی داخل مغازه سلمانی نشسته بودم و آرایشگر داشت اصلاحم میکرد. رادیو داشت گزارش کشتی محمد خادم در المپیک رم را پخش میکرد که خبر تولدت را به من دادند. بدین شکل من در شهریور ۱۳۴۰ در چهارراه زرینه یکی از محلههای قدیمی شهر به دنیا آمدهام.
دوران کودکیام با کشتی گذشت
زندگی خانواده ناجی با کشتی گره خورده است و آنها در هر جمعی صحبت از کشتی و مسابقهها میکنند. ناجی هم در همان عالم کودکی این صحبتها را میشنیده و به این ورزش علاقهمند شده است. در همان کودکی اسمهایی دائم از زبان پدر و عمویش میشنید که آرزو میکرد روزی مانند آن کشتیگیران شده و برای کشورش افتخارآفرینی کند. او میگوید: هر زمان که پدر و عمویم با هم صحبت میکردند بحث کشتی، فن، مسابقه و... بود. در همان عالم کودکی که بزرگترها از کشتیگیرها صحبت میکردند دوست داشتم مانند عبدا... موحد و ابراهیم جوادی باشم. این دو فرد حس خاصی را برایم تداعی میکنند.
با عمویم به سالن تمرین میرفتم
از بین تمام پسرهای فامیل او بیشترین علاقه را به کشتی و دیدن مسابقهها داشته است. با همه این علاقهمندی، اما در خانه با بچههای کوچکتر تمرین نمیکرده است. خودش در اینباره برایمان توضیح میدهد: با آنکه عشق کشتی بودم، اما در خانه آنچه یاد گرفته بودم با خواهر و برادرهایم اجرا نمیکردم. همه تمرین مختص بود به سالن و روزهایی که تمرین داشتیم.
او شوقش را برای دیدن سالن تمرین اینگونه تعریف میکند: هر روز که عمویم تمرین داشت، از قبل بدون اینکه او حرفی بزند ساک ورزشیاش را آماده میکردم. او در خواب بود و من بالای سرش بدون صدا مینشستم تا استراحت کند و از خواب بیدار شود و همراهش برای تمرین به سالن بروم.
اینکار همیشه عسگر نوجوان بوده که همراه عمویش در سالن حضور پیدا کند و به همین هوا بزرگان کشتی را از نزدیک ببیند.
داوری را بلدم
ناجی بهواسطه حضورش در سالن کشتی مسابقههای بسیاری را شاهد بوده و به همین دلیل با اصول داوری و امتیاز دادن و... به خوبی آشنا شده است. او در این زمینه برایمان میگوید: دیدن مسابقهها و شیوه داوریها به طور ناخودآگاه مرا با اصول داوری، امتیاز دادن و خطاها آشنا کرد. در این زمینه بدون اینکه کلاسی رفته باشم به اصول داوری کردن بهخوبی اشراف دارم. ز دادن را از خود داورها بهتر میداند. البته این موضوع سبب میشود تا در کسوت مربی، او بیشتر به داوری و نحوه اداره بازی حساسیت پیدا کند.
یک آرشیو بزرگ
علاقه به مطالعه و خواندن هم یکی دیگر از سرگرمیهای این کشتیگیر قدیمی و باسابقه شهرمان است. او برایمان از آن روزهایی تعریف میکند که بیشتر پول توجیبیاش را خرج خرید روزنامه کیهان ورزشی میکرده است و میگوید: سیزدهساله بودم که اولین روزنامه کیهان ورزشی را خریدم. دو نسخه میخریدم، یک نسخه برای آرشیو کنار میگذاشتم که آن را به هیچ عنوان تا نمیکردم و نمیخواندم. تمام مطالب نسخه دوم را تا هفته آینده با دقت و حتی چند بار میخواندم.
این خرید روزنامه تا حالا ادامه پیدا کرده و او حالا صاحب یک آرشیو قدیمی و قوی از روزنامه ورزشی کیهان است.
مایه تعجب بزرگان کشتی بودم
اطلاعاتش آنقدر زیاد بوده که همه از دانشش تعجب میکردند. ناجی در این زمینه میگوید: بابت علاقهای که دارم همه آنچه به کشتی مرتبط است در ذهن میسپارم. هنگامی که با بزرگترها در جمع مینشستیم و صحبت از کشتیگیران و مدالهایشان یا المپیکها میشد و آنها اطلاعات اشتباه داشتند، تصحیح میکردم. در تعجب میماندند که بچهای با این سن و سال چطور این همه اطلاعات دارد.
اما این حافظه فقط در حوزه کشتی خوب است و در سایر موارد شاید این همه ذهن، ناجی را یاری نکند.
قهرمان آموزشگاههای خراسان
او در دوران دبیرستان هم کشتی گرفته و توانسته در سه سال پیاپی مقام قهرمانی استان خراسان را به دست آورد. ناجی از آن روزها تعریف میکند: در دوران دبیرستان از سال ۵۵ تا ۵۷ هر سال قهرمان آموزشگاههای خراسان شدم.
او در این دوران هم بهجز کشتی به سایر رشتههای ورزشی علاقه نشان داده و آنها را دنبال کرده است، اما کشتی عشق دیگری در دل او داشته و این رشته به رشته محبوبش تبدیل شده است.
خاطرههای تلخ و شیرین کشتی
خاطرههایش را که مرور میکند یادش میآید از روزی که ابراهیم جوادی با حریف بلغاریاش مسابقه داده بود. او در آن سالها نوجوانی یازدهساله بوده، اما هنوز این خاطره در ذهنش آنقدر زنده و جاندار است که گویی همین دیروز اتفاق افتاده است. او از این خاطرهاش به عنوان تلخترین خاطره ورزشیاش یاد میکند و میگوید: فینال مسابقات صوفیه بلغارستان بود. همه اهل خانه خواب بودند. برای اینکه آنها را از خواب بیدار نکنم رادیو کوچکمان را زیر لحاف بردم و صدایش را کم کردم و نزدیک گوشم گرفتم. عطاا... بهمنش بازی را گزارش میکرد. آن شب برایم تلخترین شب کشتی بود. چون جوادی از نیکولف بلغاریاش در المپیک مونیخ شکست خورد و این تنها شکست این کشتیگیر در مسابقات جهانی و المپیک بود. آن شب جوادی گریه کرد به خاطر آبروی کشورش که نتوانسته بود مدال بیاورد. من هم در این سوی دنیا در خانهمان گریه میکردم و به خاطر آبروی کشورمان اشک میریختم.
اشک شوق برای سلیمانی
خاطرههایش هم رنگ و بوی کشتی دارد حتی شیرینترین خاطراتش به کشتی برمیگردد. ناجی درباره شیرینترین خاطرهاش میگوید: علیرضا سلیمانی تنها کشتیگیر ایرانی است که قهرمانی جهان در دسته فوق سنگین را به دست آورده و نخستین قهرمان جهان کشتی ایران پس از انقلاب ۱۳۵۷ هم هست که با قهرمانی او در سال ۱۹۸۹در مارتینی سوئیس به دست آمد. او در فینال آن مسابقات بروس بومگارتنر، کشتیگیر آمریکایی، را ۴–۵ شکست داد. بیرون از منزل بودم و کلی خرید کرده بودم. همسرم در را که باز کرد همزمان شد با قهرمانی سلیمانی که مدال جهانی را بعد از ۱۶ سال برای کشورم به ارمغان آورده بود. از شدت هیجان و شوق دم در خانه نشستم و گریه کردم.
اینبار هم ناجی اشک ریخت، اما به خاطر یک پیروزی شیرین و خاطرهانگیز برای کشورش.
اولین مربی
ناجی به طور رسمی از سیزدهسالگی تمرینکردن در کشتی را شروع میکند. عمویش اولین مربیاش بوده و بعد از آن با سایر مربیها تمرین کرده است. او میگوید: اولین تمرینهایم زیر نظر عمویم بود، اما بعد از آن زیر نظر استاد علی معرف و کریم ازغندی در باشگاه صحرایی و راهآهن تمرین میکردم. امکانات خوب بود هر چند مانند امروز نبود، اما ما آنقدر عاشق این ورزش بودیم که بیشترین تمرکزمان را روی تمرین میگذاشتیم.
او در آن دوران تمام هوش و حواسش را به کشتی داده تا بتواند در آن رشتهای که به آن عشق داشته است پیشرفت کند.
قهرمان ایران شدم
عسگر ناجی بالأخره جواب تمرینهایش را میگیرد و هنگامی که در دبیرستان بوده در مسابقههای دانشآموزی استان در سالهای ۵۵، ۵۶ و ۵۷ مقام قهرمانی استان را کسب میکند. او به آن روزهای اوجش برمیگردد و برایمان میگوید: در اوج آمادگی بودم و قهرمانی برایم امری دستیافتنی بود. آن سال، سال من بود و روی دور قهرمانی بودم. در این سال، در مسابقههای کشتی قهرمانی جوانان ایران مقام اول کشور را به دست آوردم همچنین در مسابقه ارتشهای ایران هم قهرمان شدم. بعد از این قهرمانی بود که به عضویت تیم ملی کشورمان درآمدم، اما بخت یارم نبود و به دلیل جنگ، تیمی از ایران برای مسابقهها اعزام نشد.
البته این روند قهرمانی چندان دوام نداشته و او بعد یک ماه از این مسابقهها به مدت ۱۹ ماه راهی جبهه جنگ حق علیه باطل میشود و در جبهه جنوب به مبارزه علیه دشمن میپردازد. او خاطرات زمانی را که خرمشهر آزاد شده است به خوبی در ذهن دارد.
رقابت سالم بین کشتیگیران
رقابت در هر کاری خوب است و سبب پیشرفتکردن انسان میشود. این جمله را ناجی میگوید و ادامه میدهد: در آن زمان که کشتی میگرفتم رقابت سالمی بین کشتیگیرها بود.
هر چند امکانات آن زمان کمتر بود، اما سعی میکردیم که خودمان را در رقابت سالم به آنهایی که بالاتر بودند برسانیم این فضای سالم سبب میشد تا پیشرفت کنیم.
قدیر نخودچی، چنگیز عامل، محمود قشنگ، حسین مهرافروزیان و... از جمله کشتیگیران همدوره با وی هستند.
تمرین و نگاه کردن
در ورزش تمرین کردن اصل مهمی است، اما ناجی میگوید در کنار تمرین کردن، دقت کردن و وقت گذاشتن برای تماشای بازی سایر کشتیگیران هم مهم است. او توضیح میدهد: همان طور که تمرین کردن رکن مهمی است و ۵۰ درصد تمرین باعث پیشرفتم بود و ۵۰ درصد دیگر دقت در نوع تمرین دیگران، دیدن بازی رقیبان و... یادگیری از آن بود. همان طور که گفتم زیاد به دیدن مسابقههای کشتی بزرگان میرفتم در این سالها برخی فنون کشتی را با دیدن و اجراکردنش روی تشک یاد گرفتم.
او از آمادگی و تمرین بزرگان کشتی الگو گرفته است و این را رمزی برای موفقیتش میداند.
دلزدگی از کشتی
ناجی از این روزهای کشتی چندان راضی نیست و از اینکه خراسان جایگاهی که باید را ندارد دلگیر است. او میگوید: کشتی مشهد جوانان زیادی به خود دیده که پشت قهرمانهای دنیا را با خاک آشنا کردهاند. ما در سرزمین خراسان آنقدر ستارگان بزرگ داریم که شمارش آنها ساعتها طول میکشد. اما بیتوجهی به ورزش کشتی خراسان سبب میشود تا کشتیگیران دلزده از این ورزش شوند. به همین دلیل بسیاری با آنکه مقامهای المپیک و جهانی دارند هنگامی که میبینند توجهی که باید به آنها و کشتی نمیشود از این ورزش کناره میگیرند. نامهای زیادی هستند که در حال حاضر که کشتی نمیگیرند، حتی برای دیدنش هم به سالن کشتی نمیآیند.
خراسان باید پایتخت کشتی شود
ناجی از جایگاهی که خراسان بزرگ در کشتی دارد راضی نیست و در این باره میگوید: همانطور که گفتم خراسان ستارگان بسیاری دارد، اما آن جایگاهی که باید را ندارد. در دیداری که با رسول خادم به هنگام ریاستش در فدراسیون داشتم، گفتم یکی از دلایل افت کشتی خراسان تکقطبی شدن این ورزش در کشور است. در حال حاضر به برخی استانها، چون مازندران و خوزستان بهای بیشتری داده میشود در حالی که به خراسان چنین بهایی داده نمیشود. اگر به شهرهای شمالی خراسان مانند چناران، قوچان و... برویم، دست هر پسربچه را که بگیریم و تمرینش بدهیم بیشک او در آینده یک کشتیگیر عالی میشود.
او در لابهلای صحبتهایش اشاره میکند که تلاش و پشتکار در کنار حمایت مسئولان، کشتیگیر را به ادامه کارش تشویق میکند. در غیر این صورت جوان زود خسته و دلزده میشود.
کشتی تنها عشق است
ناجی عاشق کشتی است و این را میتوان از لابهلای صحبتهایش متوجه شد. او در اینباره میگوید: این ورزش را بسیار دوست دارم، تمام زندگیام خلاصه میشود در کشتی. دیگر خانوادهام بعد از سالها زندگی میدانند که تا خواندن روزنامه ورزشیام تمام نشود نمیخوابم. مهمانی اگر باشد به خاطر دیدن مسابقه آن را لغو میکنم و... همه و همه از عشق به کشتی است. این ورزش مانند فوتبال نیست که درآمد زیادی داشته باشد و کشتیگیر یا مربی بابت آن درآمد کلانی مانند سایر رشتهها داشته باشند. در این ورزش کشتیگیر به دلیل عشقی که دارد حتی اگر مبلغ قراردادش را ندهند به روی تشک میرود و مسابقهاش را به پایان میرساند.
آرزوهای بزرگی برای مشهد داشتم
وقتی از او میپرسیم که چرا این روزها دیگر مانند گذشته در این رشته فعالیت ندارد، در پاسخ میگوید: آرزوهای بزرگی برای کشتی فرنگی استان داشتم که نتوانستم هیچ کدامشان را عملی کنم برای همین کمی از خودم ناراحتم.
از او میخواهم کمی بیشتر از آرزوهایی که داشته برایمان بگوید و او بیان میکند: میخواستم و دوست داشتم خراسان را قطب ورزش کشتی کنم و همه شهر و استانمان را به عنوان قطب بزرگ کشتی فرنگی بشناسند. در این حال آرزویم به دلیل همکارینکردن مسئولان محقق نشد.
ناجی از این میگوید که باید کشتیگیران فرنگی شهرمان آنقدر در این زمینه قوی شوند که دیگر کشتیگیران فرنگی خوزستان و اندیمشک در نظرشان بزرگ جلوه نکنند.
استعدادهای زیادی را معرفی کردم
صحبت از استعدادهای کشتی استان میشود و ناجی میگوید: زمانی که مسئولیت داشتم، در سالن هنگام تمرین، کشتیگیران را ارزیابی میکردم. آنهایی را که بهواقع استعداد داشتند انتخاب میکردم. یادم میآید کشتیگیری را در سالن دیدم و با اصرار به امیر توکلیان معرفی کردم، افرادی مخالفت کردند، اما این کشتیگیر توانست اعتمادی را که به او کردم جواب بدهد و به مقام سوم جوانان ایران برسد.
او در این سالها با تیزبینیای که دارد نوجوانان و جوانان بسیاری را به دنیای کشتی معرفی کرده است.
استرس مربی بیشتر از کشتیگیر است
ناجی، هم کشتی گرفته و هم خارج از گود به عنوان مربی سالها فعالیت داشته است. او استرس مربیها را بیشتر میداند و توضیح میدهد: بهعنوان مربی که در کنار تشک میایستی مسئولیتت بیشتر از کشتیگیر است. گاهی یک مربی برای بازیکنش زحمت زیاد میکشد تا او را به وزن برساند، اما درست لحظه آخر زمان وزنکشی برای ۲۰۰ گرم کشتیگیر از دور مسابقهها کنار گذاشته میشود. این یعنی تمام امیدی که به کشتیگیر و مدالش بستهای در لحظهای نابود میشود.
او از ناداوریها هم گله کرده و تعریف میکند: در مسابقات قهرمانی اردبیل، کشتیگیرم روی تشک داشت مسابقه میداد. از آنجا که امتیازات را میدانستم و دیدم به ناحق امتیاز داده شد در یک لحظه خودم را به داور روی تشک رساندم و اعتراض کردم. اما داور به بازیکن من اخطار داد.
پهلوانی با کشتی در هم آمیخته است
از دیرباز هر زمان که اسمی از کشتی به میان میآید مرام و مسلک پهلوانی را در ذهن تداعی میکند. ناجی هم این موضوع را تأیید میکند و میگوید: نوجوانی که وارد این وادی میشود، اولین چیزی که به او آموزش داده میشود احترام، اخلاق، افتادگی، روحیه، مرام، معرفت، فروتنی و... است. به طور معمول کشتیگیران اخلاق، مرام و منش پهلوانی را در زمین میبینند و به طور عملی با آن عجین میشوند.
او در ادامه صحبتهایش اشاره میکند مردم بازیکنان محبوبشان را رصد میکنند و در صورتی که آنها اخلاق خوبی نداشته باشند، آنها را کنار میگذارند و فراموششان میکنند.