صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

بازسازی صحنه قتل عسل، دختر ۱۰ساله مشهدی توسط نامادری‌اش + تصاویر

  • کد خبر: ۳۱۵۰۲
  • ۰۳ تير ۱۳۹۹ - ۱۲:۲۳
  • ۲۹
زن جوانی که در پی مرگ دخترخوانده ۱۰ ساله‌اش بازداشت شده بود، صحنه جنایت هولناک خود را در حضور قاضی ویژه قتل عمد مشهد بازسازی کرد.

به گزارش شهرآرانیوز، صبح پنج‌شنبه هفته گذشته، خودروهای پلیس آگاهی در یکی از خیابان های حاشیه بزرگراه شهید بابانظر مشهد توقف کردند. قرار بود «نامادری سنگدل» صحنه جنایت هولناک خود را در حضور قاضی ویژه قتل عمد مشهد بازسازی کند.

 

اهالی محل با دیدن خودروهای پلیس به تکاپو افتادند و هرکسی درباره «عسل کوچولو» خاطره ای بازگو می کرد اما در این میان اظهارات صاحبخانه «محمد» (پدر عسل) بسیار تکان دهنده بود. او می گفت: بارها عسل را در سرمای سوزناک زمستان در حال تمیزکردن موزائیک های حیاط دیده است که فقط لباس زیر کودکانه به تن داشت.

 

او که مقابل دوربین قوه قضاییه ایستاده بود، ادامه داد: روزی به پدر عسل اعتراض کردم که نگذارد این طفل معصوم با این حال و در سرمای سحرگاهی به داخل حیاط بیاید! به او گفتم: من خودم حاضرم هر روز حیاط منزل را جارو کنم! اما نمی توانم این کودک بی گناه را در این شرایط نظاره گر باشم!... ولی پدر او گفت: «عسل» به تمیزکاری علاقه زیادی دارد! به همین خاطر هم دوست دارد حیاط را تمیز کند!

 

 

یکی دیگر از اهالی منزلی که «عسل» در آن به قتل رسیده بود، با چشمانی اشکبار ادامه داد: ما نمی دانستیم زن ۲۷ ساله، نامادری «عسل» است ولی از دیدن اوضاع موجود زجر می کشیدیم!

 

آن زن حتی در گرم ترین روزهای فصل بهار و تابستان هم ژاکت های ضخیمی تن «عسل» می کرد به گونه ای که روز مرگش هم ژاکت قرمز رنگ کاموایی به تن داشت. ما از این که آن دختر کوچک کتک می خورد ناراحت بودیم وقتی به طور پنهانی با بهزیستی تماس گرفتیم، آن ها گفتند باید خود دختر اعتراف کند! اما «عسل» خیلی از نامادری اش وحشت داشت وحاضر نبود درباره زخم های وحشتناک روی پیکرش به کسی چیزی بگوید! یک بار که من از او درباره آثار یک زخم پرسیدم گفت: «زنبور نیش زده است!»

 

دقایقی بعد از اظهارات اهالی محل و به دستور قاضی ، زن جوان با تفهیم اتهام قتل عمدی مقابل دوربین قوه قضاییه قرار گرفت تا جزئیات این جنایت وحشتناک را بازگو کند.

 

در همین حال، کارآگاه عظیمی مقدم (افسر پرونده) به تشریح خلاصه ای از محتویات پرونده جنایی پرداخت و توضیحاتی درباره اظهارات متهم در بازجویی های تخصصی ارائه داد.

 

سپس «منیره- ن» با بیان این که از پنج سال قبل بیماری عصبی دارد درباره قصه تلخ«عسل» گفت:پدرم اهل کرکوک عراق است که با زنی از اهالی خراسان شمالی ازدواج کرد.من هم زمانی که ۱۴ سال بیشتر نداشتم با یکی از بستگان مادرم ازدواج کردم اما او مردی معتاد بود و به من سوءظن داشت. کتکم می زد و هیچ مسئولیتی را در قبال خانواده اش احساس نمی‌کرد. بالاخره بعد از هفت سال زندگی و در حالی که فرزندی نیز داشتم طلاق گرفتم تا به دنبال سرنوشت خودم بروم اما این سرنوشت به گونه دیگری رقم خورد زمانی که در کشاکش طلاق به دادگاه رفت و آمد داشتم با «محمد» (همسر فعلی ام) آشنا شدم او نیز با همسرش اختلاف داشت و در حال جداشدن از یکدیگر بودند.دراین شرایط من و«محمد» با هم آشنا شدیم و چند ماه بعد درحالی ازدواج کردیم که او نیز دختری به نام «عسل» داشت . اگرچه من نگهداری و مراقبت از «عسل» را نیز پذیرفتم ولی او هیچ وقت به حرف من گوش نمی کرد!

 

در این لحظه قاضی پرسید مثلا در چه امور مهمی به حرف هایت توجهی نمی کرد؟ که متهم به قتل پاسخ داد: همین طوری گوش نمی‌کرد وقتی می گفتم: برو داخل اتاق! نمی‌رفت! ... تا این که روز حادثه نیز همین اتفاق افتاد. روز جمعه بود که من و فرزندانم منزل مادرم در شهرک شهید باهنر مهمان بودیم. عصر حدود ساعت ۶ بعدازظهر وقتی به منزل بازگشتم به «عسل» گفتم تو به داخل اتاق خواب برو! یک لحظه نگاه کردم دیدم هنوز درون پذیرایی است! دیگر عصبانی شدم. چون باشگاه می‌روم و ورزش می کنم از چارچوب در اتاق گرفتم و با کف پا لگد محکمی به شکم «عسل» کوبیدم طوری که روی تختخواب داخل اتاق افتاد! ولی بلند شد و در حالی که گریه می‌کرد قصد داشت از چنگم فرار کند دوباره لگد دیگری به او زدم که این بار از زیردستم گریخت و به داخل اتاق دیگر فرار کرد. دنبالش رفتم و با مشت و لگد ضربات دیگری زدم! التماس می کرد که رهایش کنم ولی من خیلی عصبانی بودم او روی دو زانویش بلند شد و درحالی که با چشمانی اشک آلود و ملتمسانه نگاهم می کرد، اشک ریزان گفت: مادر؛ مرا ببخش!

 

این آخرین جمله ای بود که از زبان عسل شنیدم چرا که بعد در پشت سرش قرار گرفتم و زانویم را به کمرش تکیه دادم. سپس سرش را محکم به عقب کشیدم طوری که صدای شکستن چیزی را حس کردم وقتی دستم را از روی سرو گردن عسل برداشتم، سرش با صدای مهیبی به موکت‌های کف اتاق خورد به گونه ای که با خودم گفتم «او ضربه مغزی شد!» می دانستم مرده است! ترسیدم، وسایلم را جمع کردم که فرار کنم ولی باز با مادرم تماس گرفتم و او به سرعت خودش را به منزلم رساند و گفت: او هنوز زنده است! گوشم را روی قلبش گذاشتم و صدای ضربان قلب او را شنیدم به همین دلیل هم با اورژانس تماس گرفتیم اما وقتی او را به بیمارستان ۲۲بهمن رساندند که چند صدمتر بیشتر با منزل ما فاصله ندارد دیگر جانی در بدن نداشت. بعد هم فهمیدم که پزشکان گفته‌اند، مهره های کمر «عسل» شکسته است!

 

 

در ادامه بازسازی صحنه جنایت، دکتر مقیمان (پزشک قانونی خراسان رضوی) سوالات تخصصی ویژه ای را از زن جوان در مقابل دوربین قوه قضاییه پرسید. دکتر مقیمان که لحظه به لحظه چگونگی وقوع این جنایت را موشکافی می کرد سوالاتی را از وارد آوردن ضربات وحشتناک بر پیکر نحیف عسل کوچولو می پرسید که زن جوان در مخمصه تناقض گویی هایش دست و پا می زد و هر بار مجبور می شد دروغی را اصلاح کند! دکتر مقیمان که به جای «عسل» مقابل زن جوان ایستاده بود، تاکید داشت همان گونه ضربه ای را که بر پیکر عسل زده است به طور نمایشی در حضور قاضی ویژه قتل عمد تکرار کند!

 

بنابراین گزارش، در نهایت نیز دکتر مقیمان با تاکید بر این که نوعا عمل و ضربات متهم کشنده است! به بازسازی صحنه این جنایت فجیع پایان داد و بدین ترتیب به دستور قاضی احمدی‌نژاد، نامادری قاتل روانه زندان شد تا این پرونده جنایی نیز دیگر مراحل دادرسی را طی کند.

 

شب بیست و سوم خرداد، کارکنان بیمارستان ۲۲ بهمن مشهد در تماس با پلیس ۱۱۰، از مرگ دلخراش کودک ۱۰ساله ای خبر دادند که آثار کودک آزاری هولناکی روی پیکرش نمایان بود. دقایقی بعد با حضور قاضی ویژه قتل عمد و عوامل بررسی صحنه جرم در مرکز درمانی، تحقیقات گسترده ای آغاز و مشخص شد که دختر بچه ۱۰ ساله بر اثر شکستگی مهره های کمر و خون ریزی داخلی به قتل رسیده است. به همین دلیل، قاضی علی اکبر احمدی نژاد، دستور بازداشت «منیره» (نامادری عسل) را صادر کرد. به گزارش خراسان، بازجویی از نامادری در اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی به سرپرستی سرهنگ علی بهرامزاده (رئیس دایره قتل عمد) در حالی ادامه یافت که وی دقایقی بعد به قتل دختر شوهرش اعتراف کرد و گفت: از پنج سال قبل تحت نظر پزشک بودم اما از حدود ۱۵ روز گذشته دیگر داروهایم را مصرف نکردم که این ماجرا رخ داد.

 

در همین حال ،قاضی احمدی نژاد از متهم پرسید، اگر به خاطر مصرف نکردن دارو این حادثه رخ داد پس چرا هیچ گاه به دختر خودت آسیب نرساندی؟ و تنها «عسل» قربانی کودک آزاری هایت بود؟ ولی زن جوان فقط با سکوتی مرموز که هیچ احساس نگرانی نیز در چهره اش دیده نمی‌شد به سوال قاضی پاسخ می داد.

 

منبع: خراسان


اینجا ببینید:

 

اعترافات وحشتناک نامادری عسل، دختر ۱۰ ساله مشهدی + عکس

 

قتل فجیع در مشهد/ پسری سر پدرش‌ را‌ برید و درون تشت گذاشت

 

پیرمرد ۸۰ ساله رودباری همسر ۲۲ ساله خود را با سیخ داغ شکنجه کرد

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۲۹
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۵
ناشناس
۱۶:۲۷ - ۱۴۰۲/۰۳/۰۸
اعدام شد ۷خرداد ۴۰۲
ناشناس
۱۴:۴۸ - ۱۴۰۱/۰۷/۱۸
خدا لعنتت کنه
ناشناس
۱۳:۵۲ - ۱۴۰۱/۰۶/۲۳
,باهمون‌شرایت‌‌بایدمجازات‌شود
امیرعلی
۲۱:۴۴ - ۱۴۰۱/۰۵/۲۰
سلام من بعد یک سال از این موضوع با خبر شدم از اون موقعی که این داستان رو فهمیدم حالم خیلی خراب شده گریم گرفت چرا باید یه انسان اینقدر بی رحم باشه خدایا
دکتر رخشنده السادات جبارپور سیرجانی
۰۱:۱۷ - ۱۴۰۱/۰۲/۲۴
واقعا افسوس
ستایش
۰۰:۳۸ - ۱۴۰۰/۱۱/۲۹
ای خدا لعنت کنه کسی رو که کودکشو ازار میده منم خودم هم سن این طفل معصومم ولی یکم بزرگترم خلاصه بعضی وقت ها میام توی گوگل این جور چیز هارو سرچ میکنم و شب خواب ندارم اصلا این جور فکر ها برام زندگی نمیزاره
بهار
۰۱:۱۸ - ۱۴۰۰/۱۱/۰۱
آخه چجوری دلت امد
حسینی
۲۰:۴۸ - ۱۴۰۰/۱۰/۱۳
فقد میتانم بگویم خدالعنت شان کنه هم این زن ره وهم او پدر بی ایمانشه
چی دولت اعدام کنه یا نکنه
بزودی در دادگاه خداوند(ج ) به جزای عمل پست شان میرسن هر دویشان وبیشتر از همه پدره که ظلمه میدیده اما خاموش میمانده
مادر حقیقیشم جداازین هردو نیست گناه کار است چون بوقتشاوهم شیطان بوده وظلم کرده به این دختر
چی مظلوم زنده گی کرد
علی
۱۱:۳۳ - ۱۴۰۰/۰۱/۱۰
این زن خودش میدونه اشتباه کرده و پشیمان هست به نظرم بهتره بخشیده بشه تا فرزندخودش رو تربیت کنه
ناشناس
۰۳:۰۱ - ۱۳۹۹/۰۴/۲۲
همیشه دلم میخواست همچین حیوانات کثیفی رو دست من میدادن ای کاش هیتلر بودم زنده زنده میسوزوندمشون
ناشناس
۲۱:۳۷ - ۱۳۹۹/۰۴/۲۱
معلوم نیست اخرش چی میشه ولی هر وقت یاد عسل میاد جلوی چشام اون لحظه برام زنده میشه هرچی بگی نفرین کردم باعث وبانیاشو زندگی برام میشه مثله خوردن قهوه ی قجری
ناشناس
۰۹:۰۵ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۹
باید قوه قضائیه جلوی چنین اعمال خبیثانه ای را بگیرد هر طور که می داند برای آنها اشد مجازات را در نظر بگیرد ، خدای نکرده باب نشود.چرا بچه ی خودش رو کاری نداشته معلومه مرضی داشته خدا لعنتش کنه .
علی همایون
۱۶:۳۱ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۷
بایدحتماحتمابره بالای چوب دارتاآدم بشه یعنیی تاگفت که بازانوکمرشوزدوکله اش محکم،خوردزمین ،قلبم،ازجادراومد
ناشناس
۱۰:۴۰ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۷
خدالعنتت کنه نامادری حروم لقمه،اعدام کمترین حکمه برات
ساجدی
۰۳:۵۴ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۵
باید انتقام خون این طفل بیگناه گرفته شود.با اعدام این زن ملعون، ومجازات وزندانی کردن پدر بی غیرت عسل. نمیدانم چرا پدر عسل را محاکمه نکردند.چون مقصر اصلی اون بوده که این بچه اینگونه توسط این زن ازخدا بی خبر شکنجه واذیت میشده.هر چند که خود پدره هم بویی از انسانیت نبرده بوده که به گفته همسایگان در سرمای زمستان بچه را وادار میکرده که حیاط را تمیز کنه.پس خود پدر عسل هم در اینگونه شکنجه ها دخالت داشته.وقانونمندان نباید از سر تقصیرات پدرش بگذرند.انشاالله که هر دو بزودی مجازات بشوند تا باامانت الهی اینگونه رفتار نکنند.
طیبی
۰۳:۴۲ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۵
ازقاضی محترم پرونده خواستارم که پدر عسل را هم مجازات کند.چون اون هم در شکنجه عسل دخیل بوده ودخالت داشته.چون همسایه ها شاهد ظلمهای او به عسل بوده اند.همچنین پدر عسل صد درصد آگاه بوده که زن عفریته اش عسل را اذیت وشکنجه میکرده.وهمچنین جای زخم و شکنجه های قدیمی روی پیکر این طفل دیده شده، چون اگر مانع این شکنجه ها میشد کار به اینجا نمیرسید.پس پدر عسل بعنوان معاونت در جرم وهمچنین بعنوان مطلع از آزار وشکنجه وهمچنین آزار دادن عسل باید مجازات شود.چون این بچه بی پناه وبی دفاع ومظلوم بوده.وپناهی جز خدا نداشته.پس آقای قاضی ازشما خواهشمندیم هم پدر بی غیرت وهم نامادری شیطان صفت عسل را مجازات کنید.وازحق این کودک مظلوم دفاع کنید.واشد مجازات را برای هر دو در نظر بگیرید.
محمد
۱۲:۰۲ - ۱۳۹۹/۰۴/۰۸
خدا پدر بچه رو لعنت کنه ان شاءالله
چون مقصر اصلی اونه
مگه میشه کتک زدن و بدرفتاری با بچه و متوجه نشده باشه
شایدم میخواسته از زن اولش انتقام بگیره
به هر حال باید میذاشتن بچه تو بهزیستی بمونه
من نمیدونم چرا قانون بچه رو به پدر پس داد بدون تعهد گرفتن
ناشناس
۰۵:۲۵ - ۱۳۹۹/۰۴/۰۵
این زن باید زنده زنده مثله بشه خیلی حروم لقمه بوده
ناشناس
۰۲:۴۶ - ۱۳۹۹/۰۴/۰۵
من خودم دختر ده ساله دارم.از روزی که شنیدم فقط اشک میریزم.انسانم آرزوست
Ppp
۰۲:۱۴ - ۱۳۹۹/۰۴/۰۵
همچین حیوونایی رو فقط باید اعدام کنن
مژگان
۰۲:۰۲ - ۱۳۹۹/۰۴/۰۵
باید مثل خودعسل کمرش روبشکنن تابفهمه اون بچه چی کشیده الهی بمیرم اون لحظه روکه چی کشیده این بچه .خدایی حالم خراب شد
مریم
۰۰:۲۲ - ۱۳۹۹/۰۴/۰۵
پدرش اگه ببخشش خیلی بی غیرته مادرعسل باید حکم اعدام بخاد
مریم
۲۲:۲۵ - ۱۳۹۹/۰۴/۰۴
من جای پدر عسل بودم خودم بادستهام اون زن روخفه میکردم چطورتونست این بلاروسرطفل معصوم بیاره بایداعدام شه حتما
ناشناس
۱۲:۰۳ - ۱۳۹۹/۰۴/۰۸
مقصر اصلی اون پدرش هست
مگه میشه متوجه نشده باشه این بار اولش نبوده قطعا
اون زته باید اعدام بشه پدره هم قطعا باید مجازات بشه
ننن
۱۱:۰۵ - ۱۳۹۹/۰۶/۰۸
اون پدر عسل هم ابلیسی مثه اون نامادریه والا کدام پدر اجازه بده با دخترش با ناموسش چنین زخمی بزنن،کثافت هوس ران اون پدر باید ده بار دار بزنن و تکه تکه ش کنن،چون پدر نامادری اهل کرکوک هستش بعید نیست این نامادری از داعشی ها باشه والا کدام ادمی پیدا میشه دختر خوانده رو بکشه و بچه خودش اشیبی نزنه اون به گفته خودش دیوانه باشع
ناشناس
۲۲:۱۷ - ۱۳۹۹/۰۴/۰۴
خدالعنتش کنه که توسینه اش قلب نیست چطوراینکارو بابچه ۱۰ ساله کرد بایدحتما اعدام شه تا درس عبرتی بشه اگه اعدامش نکنن قانونی وجودنداره اونوقت همه قتل انجام میدن باخیال اینکه قصاصی نیست
بابک علیزاده
۱۸:۵۴ - ۱۳۹۹/۰۴/۰۴
این نامادری نیست ابلیس است باید اعدام بشه، من نامادری دیدم مادرم را نامادری بزرگش کرد برای ما مادربزرگی بسیار عزیز و برای مادرمان ازمادر واقعی فداکارتر بود خدا رحمتش کند، این ابلیس را اعدام کنید، آقای قاضی اگر وجدان داری اگر انسان هستی این ابلیس پلید رو تو ملأ عام دار بزن
ندا
۲۲:۰۴ - ۱۳۹۹/۰۴/۰۴
اره باید اعدام بشه حقشه تا مثل این نامادریها حساب کار دستشون بیاد
علی
۱۸:۱۴ - ۱۳۹۹/۰۴/۰۴
م با اعدام مخالف هسم ولی خداییش بعضیا لیاقت زندگی کردن رو ندارن خدا لعنتت کنه نامادری ملعون