روایت برخی داستانها و روایتهای معتبر که در مسیر حرکت امامرضا (ع) از مدینه به مرو نقل میشود.
هما سعادتمند/ شهرآرانیوز - وقتی حرف از کرامات امام رئوف به میان میآید، مشهورترین روایتی که به خاطر میآوریم، «ضامن آهو» شدن حضرت رضا (ع) است، اما مسیر ششماهه حرکت کاروان هشتمین امام (ع) که بین مدینه تا مرو ادامه داشتهاست، با داستانها، افسانهها و روایتهای فراوانی آمیخته است که بسیاری از آنان بهدلیل نقلقولهای شفاهی با تحریفهایی روبهرو شدهاند. البته در این میان داستانهایی هم هستند که سندیت دارند و از نظر علما و محدثان، معتبر شناخته میشوند. گزارش پیشرو نقبی است بر تعدادی از معتبرترین این داستانها و معرفی برخی از قدمگاههای حضرت رضا (ع) در ایران.
از شلمچه تا مشهد
مامون همراهیِ کاروان امام (ع) را به رجاءبنابیضحاک سپرد و به او دستور داد حضرت را از مسیرهای کمجمعیت و دشوار حرکت دهد تا به این شیوه مانع تماس و سخن گفتن ایشان با مردم شود؛ برای همین است که نیمِ بیشتر مسیرِ کاروان از کویر و کورهراهها میگذرد، با این همه وقتی کاروان حضرت (ع) ۲۵ ذیالقعده سال ۲۰۰ هجری قمری با گذر از معدن نقره و بصره ازطریق شلمچه وارد کشور شد، برخلاف پیشبینیها و برنامهریزیهای مامون، با استقبال بسیار زیاد شیعیان مواجه شد. این شوق از دیاری به دیار دیگر امتداد مییابد و سبب میشود که دیدار امام (ع) و مردم هربار به قصه و حکایتی شنیدنی تبدیل شود، آنچنانکه برای قرنها آن را سینهبهسینه حکایت کنند و آن را، چون گنجی نگاه دارند.
نرگسزار ارجان و عطری که یادگار رضاست
یکی از این داستانهای معروف در «ارجان بهبهان» رخ میدهد؛ جایی در دیار رامهرمز که دشتهای گل نرگسش تا هنوز به سراسر جهان عطر میپراکند. روایت است مردم این دیار که پیشهشان کشت و پرورش گل بوده است، برای استقبال از امامرضا (ع) دستهگلی از نرگس میبندند و به ایشان تقدیم میکنند. امام (ع) پس از بوییدن گل، در حق مردم و برای پربرکت بودن محصول این اقلیم دعا میکنند. گل نرگسِ این خطه تا امروز یکی از دشتهای پرگل نرگس جهان است و هرساله به سراسر دنیا صادر میشود، آنچنان که «اعتمادالسلطنه» در کتاب خاطراتش، گل نرگس را ارمغان این دیار میداند که به شیراز راه مییابد. او در مطلعالشمس مینویسد: «حاکم شیراز با دیدن نرگسزارهای بهبهان، از این گل خوشش آمد و دستور داد آن را به شیراز بیاورند و در آنجا کشت کنند.» رشد گیاهان دارویی در این نقطه، یکی دیگر از برکاتی است که محلیها آن را یادگار عبور امام (ع) از اینجا میدانند.
چشمه جوشان سده
ثامنالحجج (ع) پس از رامهرمز وارد تنگه تکاب شده، بعد از عبور از دهدشت و یاسوج، وارد سده فارس میشوند. سده یکی از قدمگاههای معروف امامهشتم (ع) در ایران است. در پشت این قدمگاه که امروزه مسجد است، چشمهای جوشان وجود دارد که طبق مکتوبات تاریخی به دست امام (ع) حفر شده است. روایت است که امام (ع) خود این چشمه را جاری میکنند و وضو میگیرند. این چشمه تا هنوز هم جاری است و چند درخت کهنسال چندصدساله در اطراف آن چتر باز کردهاند.
حمام و گلخن ابرکوه
کاروان امام (ع) پس از سده به ابرکوه میرسد. حکایتهای محلی ابرکوه، داستان پیرمردی را نقل میکنند که سالها گلخندار خزینه این منطقه بوده است. وقتی کاروان امام (ع) از این منطقه عبور میکرده، پیرمرد بر سر راه او قرار میگیرد و از کهولت سنش مینالد و میگوید که دیگر توانایی آن را ندارد تا هر روز هیمه در آتش بیندازد و حمام را گرم کند. امامرضا (ع) به پیرمرد امر میکند که آتشخانه حمام را مسدود کند و دیگر هیزمی در آن نریزد. روایت است که این حمام از آن زمان تا روزی که پیرمرد نفس داشته، همواره گرم بوده است. این حمام در سدههای بعدی، تخریب میشود و این روزها دیگر نشانی از آن باقی نیست.
روایت حدیث سلسلهالذهب.
اما خراسان سرزمین قصههایی است که از طبس تا مشهد در هر قدم تکرار میشوند و هنوز دهان گویندگان برای روایتشان گرم است. خاستگاه بیشتر این حکایتها، نیشابور است. پژوهشگران معروفترین این روایتها را «حدیث سلسلهالذهب» میدانند. البته درمورد مکان حضور امامرضا (ع) در نیشابور و قرائت حدیث سلسلهالذهب، منابع از چند مکان نام میبرند. برخی از این مکانها اکنون بهدرستی مشخص است و برخی دیگر بهدلیل تخریب نیشابور قدیم در اثر زلزلهها و تهاجم مغولان، یا از بین رفته یا تغییر نام داده است.
روایت است که کاروان وقتی به نیشابور میرسد، با انبوه علما و دانشمندانی روبهرو میشود که روزها در انتظار رسیدن امامهشتم (ع) بودند. ضامن آهو حدیث سلسلهالذهب را درمیان این جمع قرائت میکند. جمعیت به امام (ع) چنین میگویند: «ای پسر پیامبر خدا! از پیش ما میروی و برایمان حدیثی نمیگویی تا از محضرتان فیضی ببریم؟ حضرت که در کجاوه نشسته بود، سرش را بیرون آورده، میفرماید: از پدرم، موسیبنجعفر شنیدم که میفرماید، از پدرم، جعفربنمحمد شنیدم که میفرماید، از پدرم، محمدبنعلی شنیدم که میفرماید، از پدرم، علیبنالحسین شنیدم که میفرماید، از پدرم، حسینبنعلیبنابیطالب، شنیدم که میفرماید، از پدرم، امیرالمؤمنین علیبنابیطالب شنیدم که میفرماید، از رسول خدا (ص) شنیدم که میفرماید، از جبرئیل شنیدم که میفرماید، از خداوند جلجلاله شنیدم که میفرماید: «لاالهالّاا... حصار من است و هرکس وارد حصار من شود، از عذاب من در امان است.» اسحاق راهویهمروزی که پیرترین فرد این جمع بوده است، مینویسد: «چون شتر به راه افتاد، حضرت با صدای بلند به ما فرمود، اما این شرطهایی دارد و من از شرطهای آن هستم.» رجبی دوانی نیز چنین مینگارد: «حضرت امامرضا (ع) با نقل حدیث سلسلهالذهب، اعتقاد به امامت را شرط توحید کامل میداند.» درواقع این حدیث، فلسفه سیاسی تشیع را تبیین میکند و نقل است که در زمان ذکر آن، ۲۰ هزار نفر آن را مکتوب کردهاند.
حمامالرضا و چشمه کهلان در محله فز
پس از روستای «مویدیه» که نخستین منزلگاه حضرت رضا (ع) در نیشابور است، مکان دیگری که امام (ع) در نیشابور قدم بر آن نهادند، «محله فز» است که بهاشتباه «غز» یا «قز» یا «فرد» یا «فوزا» یا «فروینی» نیز در منابع آمده است. شیخ صدوق میگوید: «چون امامرضا (ع) به نیشابور وارد شد، در محلهای که آن را «فروینی» گویند، به حمام رفت و در آن محل حمامی بود که به همین نام معروف است و آن را در این زمان «حمامالرضا» میگویند و درکنار آن محل، چاهی بود که رو به خشکیدن نهاده بود. حضرت کسی را گماشت که آن چاه را لایروبی کرد و آبش فراوان گشت و در بیرون درب چاه، حوضی ساخت که با پله به آن وارد میشدند و آن را از آب آن چاه پر کردند و حضرت در آن حوض، غسل کرد و بیرون آمد و در پشت آن حوض، نماز گزارد و مردم بهنوبت در آن داخل شده، غسل میکردند و بیرون آمده، نماز میخواندند و از آن آب به قصد تبرک، قطرهای چند مینوشیدند و خداوند عزوجل را ستایش مینمودند و از درگاه کرمش حاجت میخواستند و آن همین چشمهای است که امروزه معروف به چشمه «کهلان» است و مردم از هر طرف به سوی آن میآیند.»
درخت بادام خانه پسنده
روایت است که در نیشابور مردم بسیاری، از معینالضعفا میخواهند میهمان خانه آنان شوند، اما امام (ع) خانه پیرزنی مستضعف در محله بلاشآباد یا لاشاباذ را برمیگزینند و برای مدتی در آنجا اقامت میکنند. این خانه ازآنجاکه مورد پسند امام (ع) واقع شده بود، در نزد اهالی نیشابور به «خانه پسنده» معروف میشود. حکایتها نقل میکنند که ایشان در حیاط آن خانه، درخت بادامی میکارد. این درخت بادام به سال نکشیده، قامت میگیرد و برگوبار میدهد. این درخت در نزد مردم آن دیار، متبرک بوده است و بیماران بسیاری برای شفا از آن میخوردهاند. موضوع کاشت نهال بادام که شیخصدوق آن را مربوطبه منزل پسنده دانسته، حاکم نیشابوری برای محوطه کهلان ذکر کرده است.
دیدار در رباط سعد
مکان دیگری که امامرضا (ع) در سرزمین نیشابور قدم بر آن نهادند، «رباط سعد» است. «ابواحمد عبدا... بنعبدالرحمن» معروف به «صفوان»، داستانی را از این اقلیم نقل میکند که چنین است: «قافلهای از خراسان بیرون شد و روی به کرمان (نهاد). دزدهایی که در کوه کرمان ساکن بودند (کوه قفص) بر قافله زدند و مردی را که به بسیاری مال متهم کرده بودند، نگاه داشتند و مدتی در دست ایشان باقی بود. او را به انواع صدمات عذاب کردند تا بلکه خود را ایشان به مال بخرد. او را درمیان برف واداشتند، دهان او را پر از برف کردند و (دست و پای او را) بستند. درمیان کاروان زنی از زنان ایشان بر او رحم کرد و او را از بند رها ساخت. او فرار کرد، لیکن دهان و زبان او فاسد شد، بهطوریکه قدرت تکلم نداشت. (هنگامی که) به خراسان رفت، شنید حضرت رضا (ع) در نیشابور است و در خواب دید که گویا کسی به او میگوید پسر رسول خدا در خراسان وارد شده است و از او درباره ناخوشی خود سؤال کن تا اینکه تو را به دوایی تعلیم دهد که به تو منفعت بخشد.» این مرد پس از بیداری به جستوجوی امام برمیخیزد و میشنود که کاروان او اکنون در رباط سعدآباد است. پس به آنجا میرود و با امام (ع) دیدار میکند و دوای بیماری خود را از ایشان میگیرد.
چشمه دهسرخ
یکی دیگر از داستانهای معروف درباره کرامات امامهشتم (ع)، در دهسرخ رخ داده است. روایتها میگویند که کاروان امام پس از خروج از نیشابور در این روستا که آخرین قدمگاه امام (ع) در آن نقش بسته است، منزل میکند. همراهیان در وقت صلات ظهر بهدنبال آبی برای وضو میگشتند، اما هرچه بیشتر جستوجو میکردند، کمتر مییافتند. در روایتهای مکتوب آمده است که امام (ع) در این دیار با دستان خود زمین را کند. چند دقیقه بعد از چاله حفرشده، چشمه آبی جوشید. حضرت و همراهانش با آب آن وضو گرفتند و نماز خواندند. این چشمه در قرن ششم به نام «چشمهرضا» مشهور بود و اکنون نیز به همین نام در روستای دهسرخ قرار دارد.
کوهسنگی و برکتش
روایت است که امام در راه مشهد در کنار کوهی که جنس آن از سنگ هرکاره بوده است، میایستد و برای بابرکت بودن آن دعا میکند. بسیاری از منابع بهاشتباه این کوه را کوهسنگی خواندهاند. در تحقیق پژوهشگرانی، چون علیاصغر سالاری آمده است که جنس کوهسنگی از سنگ گرانیت است و کوه مدنظر، کوه «معجونی»نامی بوده است که پشت کوهسنگی قرار دارد و جنس آن از هرکاره است. مردم پس از این از دل این کوه، سنگها استخراج کردند و با آن ظروف مختلفی ساختند و این رخداد باعث رونق این کسبوکار در توس شد.
همراهان امام رضا (ع) در این کاروان
بنا بر روایات این افراد همراه امام رضا (ع) بودهاند: موسی بن سیار، ابراهیم بن عباس، ابراهیم حسنی، مردی از اهالی بلخ، هرثمه بن اعین (خواجه مراد)، غلامی از آزادشدگان، یکی از نوادگان قنبر، غلام حضرت علی (ع)، ابومحمد، غلام حضرت رضا (ع)، اباصلت هروی، خادم حضرت رضا (ع)، محمدبن جعفر (ع) عموی حضرت رضا (ع)، علی الصالح بن عبیدا...، محمد الجوانی بن عبیدا...، محمدبن ابی عباد، کاتب امام رضا (ع)، عباس بن هلال، غلام حضرت رضا (ع).
منبع:گفتگو با حسن نظریان، پژوهشگر تاریخ ادیان و تاریخ محلی نیشابور، علیاصغر سالاری، پژوهشگر مسیر کاروان امامرضا (ع) و نویسنده کتاب «جاده ولایت» برای بخش «قدمگاهها»، مهدی کوثری، مدرس دانشگاه و پژوهشگر تاریخ نیشابور.
قدمگاه شلمچه
قدمگاهها از قرن پنجم هجری به بعد ایجاد شدهاند. نخستین منزلگاه و قدمگاه حضرترضا (ع) در ایران در شلمچه قرار دارد. همین موضوع سبب شده است این نقطه مرزی از قدیم نزد مردم خوزستان بهویژه عربزبانها از اعتبار خاصی برخوردار باشد.
قدمگاه آبادان
این قدمگاه در کنار بهمنشیر و میان شهرهای آبادان، خرمشهر و جزیره مینو قرار داشته است. قبل از جنگ تحمیلی، ساختمانی متعلق به اوایل قرن ۶ (ه. ق) داشت که در دوران دفاع مقدس، سربازان عراقی تخریبش کردند.
قدمگاه اهواز
چون حدود ۷۰۰ سال از تخریب آن میگذرد، آثاری از آن بر جای نمانده است، ولی از آنجا که آرامگاه علیبن مهزیار صحابه آن حضرت، در نزدیکی پل راهآهن اهواز قرار دارد، منقول است که قدمگاه امام رضا (ع) هم در این حوالی بوده است.
قدمگاه ارجان بهبهان
کاروان حضرت رضا (ع) پس از گذر از کارون، راه رامهرمز را در پیش میگیرد و بهسوی ارجان میرود. این کاروان در ادامه راه با گذر از مارون، ازطریق پل ساسانی، در ساحل شرقی رود اتراق میکند. بعدهادر اینجا قدمگاهی به وجود میآید.
قدمگاه سده اقلید
قدمگاه سده، یکی دیگر از قدمگاهها و منزلگاههای حضرت رضا (ع) بوده است که تا یک دهه پیش بهدلیل نبود اطلاعات کافی به قدمگاه مولاعلی (ع) معروف بوده است و بعدها با عنوان قدمگاه «علیبنموسیالرضا (ع)» تغییر نام میدهد.
قدمگاه ابرکوه یزد
مسجد «بیرون» در ابرکوه، قدمگاه بعدی علیبنموسیالرضا (ع) است. به نقل از اسلاف، اقامت کاروان در این منطقه کمی طولانی میشود؛ به همین دلیل این قدمگاه را منزلگاه هم مینامند.
قدمگاه دهشیر یزد
یکی دیگر از قدمگاههای امامرضا (ع) در دهشیرقرار دارد. نویسنده جامع مفیدی مینویسد: «مبارزالدین محمدمظفر پس از تسخیر فارس در بازگشت، قناتی جاری ساخت و دهشیر را بنا کرد و خانقاه عالی بساخت و بر آینده و رونده وقف کرد.»
قدمگاه تورانپشت
روستای باستانی «تورانپشت» که آن را به توراندخت ساسانی نسبت میدهند، یکی دیگر از قدمگاههای ثامنالحجج (ع) است. در این اقلیم معدن سنگی وجود دارد که سنگ مرقد حضرت (ع) از آن استخراج شده است.
قدمگاه اسلامیه (فراشا)
ساختمان این قدمگاه به امر سلطان قطبالدین، سقف و ستون خورده و گنبد آن با سوره مبارکه الفتح و با خط کوفی گلدار مزین شده است.
قدمگاه تفت یزد
قدمگاه تفت یزد یکی دیگر از قدمگاههای حضرت رضا (ع) است که این روزها در دل حسینیه گرمسیر در تفت قرار گرفته است.
قدمگاه مسجد فُرطِ یزد
حمام و مسجد فرط و ویرانههای مسجد خضر (ع) در جنب بقعه شیخاحمد فهادان قرار دارند که مشهور است امامرضا (ع) در آن مکان نماز خواندهاند. یکی از حجرههای این مسجد، مشهور به «صومعهرضا (ع)» است که ساکنان، آن را قدمگاه میدانستهاند.
قدمگاه ریگ رضا در بافق
طبق تاریخ شفاهی کاروان امام (ع) در منازلی به نام «ریگ رضا» و «مشهدک» در بافق توقف کرده است. گویا در مشهدک میخواستهاند شتری را قربانی کنند که امام (ع) مانع میشوند. اهالی بعدها متوجه میشوند آن شتر آبستن بوده است.
قدمگاه چشمه فیروزی
این قدمگاه یکی دیگر از توقفگاههای کاروان امام رئوف (ع) است که در بین راه و در مسیر بافق و بهاباد قرار گرفته است. علاوه بر این قدمگاه خویدک هم یکی دیگر از قدمگاههای حضرت رضا (ع) در دهستان فهرج یزد است.
قدمگاه نیشابور
در این بقعه سنگی سیاه وجود دارد که آثار پای انسانی بر آن نقش بسته است. البته در کنار امامزاده محمد محروق (ع) نیز قدمگاهی قرار گرفته که بنا برروایتهایی حدیث سلسلهالذهب در آنجا نقل شده است.
دهسرخ مشهد
آخرین قدمگاه رسمی امامرضا (ع) در مسیر سفر به توس، به بخش احمدآباد مشهد میرسد. در شرق دهسرخ و بر بلندای کوه آرامگاه سیدعبدالعزیز قرار دارد ودر پایین دست و در کنار چشمه مکانیاست که به تختگاه امام (ع) معروف است.