محمد کاملان/ شهرآرانیوز - تاریخ میگوید زمانی که نادرشاه برای رفع یکی از شورشهای مردم علیه مالیات سنگین، به خراسان میآید، جمعی از سردارانش به رهبری علیقلیخان شبانه به چادر او حمله میکنند و او را به قتل میرسانند. به گفته «لارنس لاکهارت»، مورخ انگلیسی، تاریخ این اتفاق، بامداد یکشنبه ۱۱جمادیالثانی۱۱۶۰ برابر با ۲۸خرداد ۱۱۲۶ خورشیدی است. نزدیکی به سالروز قتل نادر، بهانهای شد تا به وضعیت مشهد بپردازیم که در عهد نادر افشاریه، رونق بسیار یافته بوده است.
در اواخر دوره افشاریه مردم مشهد بهدلیل خشونت بیش از حد نادر آزرده میشوند که این امر باعث میشود جمعیت مهاجر، شهر را ترک کنند و مشهد مرکزیت سیاسی خود را از دست بدهد. همچنین مشهد مرکزیت خراسان را از دست میدهد و ارتباط این شهر با هرات قطع میشود و خصومت میان این دو شهر به حد اعلای خودش میرسد، آنچنان که جز حملات گاهوبیگاه ازبکها به مشهد، حمله افغانستانیها هم به یکی از مشکلات و تهدیدهای اصلی شهر مشهد در زمان فرمانروایی شاهرخ تبدیل میشود. این همه سبب میشود جمعیت ۵۰ هزار نفری این شهر به چند هزار نفر تقلیل یابد، اما اوضاع همیشه اینطور نبوده است.
مشهد از مهمترین و بزرگترین شهرهای ایران پس از اصفهان در قرن ۱۱ هجریقمری است که ویژگی فرهنگیمذهبی آن عمده هویت این شهر را تشکیل میدهد و در قرن دوازدهم هجریقمری وسعت چشمگیری مییابد. در ابتدای این قرن که مصادف است با پادشاهی سلطان حسین صفوی، روند گسترش و توسعه مشهد متوقف شده، ناامنی مجدد به سراسر این شهر میآید. همزمان با حمله افغانها به شهر اصفهان هرجومرج در مشهد نیز به نهایت خود میرسد، تاآنجاکه پهلوان محمد باباقدرتی که از عوام است، به قدرت میرسد؛ البته بعد از مدت کوتاهی ملک محمود سیستانی اختیار شهر را در دست گرفته، حدود چهار سال حاکم شهر میماند. نادر در دوران او بهسبب ناامنیهایی که برای مشهد به وجود میآید، اقدام به ساخت «ارگ پادشاهی در مشهد میکند و به ضلع جنوبی شهر وضعیت نظامی میبخشد.» با ورود شاه تهماسب ثانی به مشهد و پیوستن نادرقلی به او، حکومت ملک محمود سیستانی به پایان میرسد و مشهد نقطه امید و اتکای ایران برای خروج افاغنه از کشور میشود. در فاصله هجدهساله خروج افاغنه از ایران و مرگ نادرشاه افشار، مشهد دوباره کانون توجه شده، گسترش و اهمیت مییابد و در عمل به مرکز سیاسی کشور و خزانه گنجینههای او تبدیل میشود. مرکزیت سیاسی مشهد باعث میشود که از نقش وجوه فرهنگی و مذهبی آن بهمرور کاسته شده و «در نتیجه وجهه نظامیسیاسی شهر بیشتر نمایان شود.»
از دیگر مشخصههای دیگر مشهد در این دوره، کوچاندن جمعیت زیادی از ترک، کرد، لر، عرب، افاغنه، ارامنه و حتی یهودیان از سایر نقاط به این شهر است که هم سبب تراکم جمعیت در این شهر میشود و هم اینکه بافت قومی و زبانی را متنوعتر میکند. همچنین بهدلیل سرریز جمعیت -خصوصا ارامنه- به سمت روستاهای جنوبی مشهد، چون الندشت، تقیآباد، کوهسنگی و زرگران، این روستاها که به دلیل کمآبی و نامرغوب بودن زمین تقریبا هیچ ارتباطی با باروی شهر ندارند، بیش از پیش به شهر متصل میشوند. در همین ایام و به سبب ازدیاد جمعیت و بروز کمآبی، آب بند گلستان با هزینه بسیار زیادی به شهر منتقل میشود.
از دیگر تحولات مهم کالبدی شهر مشهد در دوره نادری، توسعه ارگ حکومتی چهارباغ و ساخت عمارت جدید هشتبهشت در آن است. همچنین دو مقبره دیگر در مجاورت چهارباغ بنا کرد که از زمره ابنیه مهم و قابل توجه قرن دوازدهم در مشهد بودند، اما در دورههای پهلوی و قاجار بنا بهدلایلی تخریب شدند. در مقابل، توقف نهضت مدرسهسازی و ساخت کاروانسرا از نقاط تاریک این دوره است. همچنین حرم دیگر توسعه پیدا نمیکند، بهجز ساخت سقاخانه اسماعیل طلایی در میان صحن عتیق و ساخت یک گلدسته جدید و نیز طلاکاری گلدستههای جدید و قدیم و ایوان اصلی ورودی حرم.
جورج تمپس که در سال ۱۱۲۴ ه. ش از بخارا وارد مشهد شده بود، اوضاع مشهد را این چنین توصیف میکند: «مشهد در زمان صلح یک شهر مهم بازرگانی است و هر روز کاروانهای زیادی از بدخشان، قندهار و هندوستان بدان روی میآورند. بازارهای وسیع آن مملو از کالاهای بازرگانی است و مردم از تمامی مذاهب و ملیتها و قومیتها به معامله و دادوستد مشغول هستند. در این شهر ۹۰ کاروانسرای آباد هست. نادر از تمامی نقاط ایران و ممالک متصرفی خود عدهای را به مشهد روانه کرده است و برای آبادانی و پیشرفت شهر از هیچ چیز دریغ نمیشود.» در این زمان «مشهد دارای ۶۰ هزار خانه و ۳۰۰ هزار نفر جمعیت است.»
نادر همچنین تغییراتی در وقفهای آستان قدس رضوی ایجاد میکند و کشیکهای خدام حرم را که در زمان صفویه به نام پنجتن آلعبا نامگذاری شده بودند، به سه کشیک کاهش میدهد. منبع: تاریخ مشهدالرضا (ع) از احمد ماهوان، و مجموعه پژوهشهای مختلف مهدی سیدی در کتابهایش