دوازدهمین قسمت از نخستین تجربه سریالسازی بهرنگ توفیقی در شبکه نمایش خانگی منتشر شده و به نظر میرسد که حاشیههایش در فضای مجازی معیار مناسبی برای سنجش کیفیت این مجموعه نباشد.
محمد عنبرسوز | شهرآرانیوز - به طور کلی،
«آقازاده» بیشتر از آنکه ناظر به جلب رضایت بیننده ثابت و پروپاقرص باشد، توجه خود را معطوف دیده شدن در شبکههای اجتماعی و برانگیختن توجه مقطعی کاربران کرده است. نگاهی به دوازده قسمت منتشر شده از این مجموعه نشان دهنده آن است که سازندگان
«آقازاده» برای دیده شدن تلاش زیادی میکنند و تعمدا ارجاعاتی در اثر خود میگنجانند که کنجکاوی بینندگان را برانگیزد. در ادامه نگاهی داریم به مهمترین حواشی این مجموعه که بسیاری از آنها ریشه در موضوعات داغ روز دارند. فریدون جیرانی نیز در برنامه «کافه آپارات» که هفته گذشته میزبان
حامد عنقا نویسنده و تهیهکننده
«آقازاده» بود، با بیانکردن چندین مصداق از
«آقازاده» به مرزبندی سیاهوسفید و ایدئولوژیک کردن عشق در این سریال انتقاد کرد.
دوقطبی آقازادهها
مقوله آقازاده بودن یکی از موضوعات داغ سالهای اخیر فضاهای عمومی و رسانههای تصویری در ایران است که آثار مختلف به طرق گوناگونی به آن پرداختهاند. در همین راستا، «آقازاده» با طراحی یک دوقطبی نسبتا هالیوودی بین دو سر طیف خیر و شر، تلاش میکند تا این مسئله را از منظری متفاوت بررسی کند و دوئل آقازاده خوب و آقازاده بد را مقابل چشم مخاطب قرار میدهد. عناصر الحاقی و ویژگیهای اغراق شدهای که به این دو شخصیت چسبانده شدهاند، اگرچه در نگاه اول عجیب به نظر میرسند، ولی کاملا عمدی در سریال گنجانده شدهاند تا توجه مخاطب جلب شود. حامد عنقا، به عنوان طراح اصلی، نویسنده و تهیهکننده «آقازاده»، چهره بیدانشی در فیلمنامهنویسی نیست و حدودا یک دهه قبل تجربه سریال «قلب یخی» را در همین مدیوم نمایش خانگی داشته است. عنقا کسی نیست که وصله کارنابلد بودن یا بیاطلاعی از اصول شخصیتپردازی در نگارش فیلمنامه به او بچسبد؛ برعکس، نویسنده «آقازاده» کاملا آگاه است که با مقابل هم قرار دادن دو شغل فعال اقتصادی و مامور اطلاعاتی میتواند نظر مخاطبان را جلب کند. او حتی در شیوه گفتگو، کنار هم چیدن دوستان و اعضای خانواده، انتخاب خودرو، گریم، طراحی لباس و معماری محل زندگی هر کدام، عمدا درجه این دوگانگی را زیاد میکند تا بیننده متوجه تفاوت محسوس آنها با دیگر آثار مشابه بشود.
ماجرای تابلوهای سهراب
یکی از ترفندهای خاص «آقازاده» برای دیده شدن، ارجاع دادن به موضوعات روز و حواشی آنهاست که اخبارشان در یک برهه زمانی بین مردم دست به دست شده است. یکی از این موارد که در قسمت اول «آقازاده» مورد بحث قرار گرفت، ماجرای فروش تابلوهای سهراب سپهری از سوی لیلی گلستان در یکی از حراجیهای بزرگ تهران بود که بعدتر حواشی عجیبی مبنی بر جعلی بودن این تابلوها را برای فروشنده به وجود آورد. بدون اینکه ارتباطی ضروری بین این موضوع فرعی و قصه سریال وجود داشته باشد، «آقازاده» به یک حراج تابلو پرداخت و با شیوهای صریح و غیرمعمول، داستان ایجاد یک تابلوی جعلی از سهراب و فروشش به قیمتی نجومی را شرح داد. این بازنمایی کنایی، واکنشهای زیادی را در فضای مجازی برانگیخت و حتی کسانی که از حواشی تابلوی اصلی بیخبر بودند هم در جریان موضوع قرار گرفتند.
بیشتر بخوانید:
پرونده نجفی
یکی از خبرسازترین پروندههای سالهای اخیر ایران به قتل همسر محمدعلی نجفی به دست او مربوط میشد که مدتها سوژه رسانهها بود. «آقازاده» در این مورد هم عمدا تصمیم به بهرهگیری از خبر واقعی نجفی گرفته و این وظیفه را به گردن شخصیتی که گزینه وزارت است، گذاشته. بر اساس فیلمنامه، این فرد که نقشش را مهدی سلطانی بازی میکند، با زن جوانی ازدواج کرده و طبق آخرین کدهایی که در دو قسمت قبل به بیننده ارائه شد، یک اسلحه بدون مجوز را هم با خود حمل میکند. شاید اظهار نظر کردن در این مورد هنوز زود باشد، اما میتوان پیشبینی کرد که در ادامه قرار است قتلی مشابه با پرونده نجفی هم در سریال گنجانده شود.
سکانسهای حذف شده
یکی دیگر از ترفندهایی که به نوعی در سالهای اخیر مد شده و سازندگان سریالها برای مظلومنمایی از آن بهره میبرند، انتشار بخشهای ممیزیشده سریال در فضای مجازی و گله از سانسور است. «آقازاده» هم از این روش جلب توجه نگذشته و دو بار در همین ده قسمت اخیر مردم را در جریان بخشهای ممیزی شدهاش قرار داده است. بر اساس اطلاعاتی که در شبکههای مجازی منتشر میشود، یک بار سکانسی از این مجموعه در حرم مطهر امام رضا (ع) مجوز پخش نگرفته که سازندگان سریال دیالوگها و عکسهای آن را منتشر کردند. اتفاقا ممانعت از پخش این سکانس، خیلی هم نامعقول به نظر نمیرسد؛ چرا که دیالوگهای شعاری این بخش و ماجرای ورود زن غیرمسلمان به حرم مطهر، میتوانست باعث سوءبرداشتهای دینی شود و اثر منفی بر کلیت مجموعه بگذارد.
بار دوم نیز هفته گذشته و پس از انتشار همزمان قسمتهای نهم و دهم «آقازاده» بود که یک سکانس مفصل و حذف شده دیگر، حاوی بحث ایدئولوژیک حامد (سینا مهراد) و بحری (مهدی سلطانی) در خودرو، به طور کامل و باکیفیت بالا در فضای مجازی منتشر شد تا سازندگان «آقازاده» به نوعی از سانسور شدن این مجموعه گله کنند. این اقدام نهتنها غیرقانونی است و بیتوجهی سازندگان به نهادهای ناظر را نشان میدهد، بلکه از تلاش سازندگان این مجموعه برای دامن زدن به دوقطبیسازی نیز پردهبرداری میکند؛ اتفاقی که اگر بدبین باشیم حتی ممکن است بوی تفرقهافکنی بین نسلها و نگاههای مختلف هم از آن به مشام برسد.
الکس و مانلی
اگر سریال «آقازاده» را دیده باشید، احتمالا دو اسم الکس و مانلی در این سریال که اتفاقا عنوان دو قسمت از این مجموعه هم نام این دو فرد است، به گوشتان خورده. ماجرا به یک پرونده مهم بازمیگردد که بر اساس آن فردی به نام الکس که قاچاقچی دختران ایرانی بوده و کارهای خود را در خارج از کشور به واسطه زنی به نام مانلی انجام میداده، از سوی پلیس و نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی ایران شناسایی و دستگیر شده بود. «آقازاده» یکی از شخصیتهای خودش را بر اساس همین فرد شرور طراحی کرده و حتی قبل از پخش مجموعه خبر بازی مهدی کوشکی در نقش الکس حسابی کنجکاویبرانگیز شد. در «آقازاده» الکس دقیقا یک قاچاقچی دختر است و شخصیتش با شکل و شمایلی طراحی شده که دقیقا اخبار منتشر شده از آن پرونده واقعی را تداعی میکند. همچنین شخصیت زن اصلی سریال، پس از مهاجرت از شهرستان به تهران، با پیشنهاد رئیس باند خلافکار، نام مستعار مانلی را برای خود انتخاب میکند که این اسم هم یکی از کلیدواژههای پرونده الکس بوده است.
ازدواج موقت
حتما به یاد دارید که در سریال «پدر»، اثر قبلی بهرنگ توفیقی و حامد عنقا، سکانس پریدن شخصیت حامد از پنجره کلاس حسابی جنجالی شد و حتی بیشتر از خود سریال، در شبکههای اجتماعی بازدید خورد. عنقا بعدها یک بار در مصاحبهای تلویحا تایید کرد که این صحنه را عمدا در سریال گنجانده تا مخاطبان برای تماشای مجموعه ترغیب شوند. از ابتدای شروع به پخش «آقازاده» هم کاملا میشد پیشبینی کرد که یک برگ برنده مهم و به شدت جنجالی در میانههای این اثر گنجانده خواهد شد تا سریال به واسطه یک سکانس نامتعارف و جنجالی در شبکههای اجتماعی وایرال شود و همین موضوع به یک جور تبلیغ برای آن تبدیل شود.
بیشتر بخوانید:
اتفاق مورد انتظار در نهمین قسمت «آقازاده» رخ داد و تحت عنوان ازدواج موقت در شبکه نمایش خانگی به شدت دیده شد. ماجرا از این قرار است که دختر و پسری که قصد ازدواج دارند و خانوادههایشان هم در جریان این موضوع هستند، به پیشنهاد دختر قبل از عقد رسمی، بین خود صیغه محرمیت موقت جاری میکنند. ناگفته نماد که نویسنده «آقازاده» کاملا حواسش به قیود شرعی این ماجرا بوده و شبهههای این عمل را با گنجاندن دیالوگهایی رفع میکند. با این حال، اولا پیشنهاد این امر از سوی دختر و قرائت واضح جملات مربوط یک تابوشکنی بیمورد است که با این حد از صراحت در آثار نمایشی رسمی سابقه نداشته است. دوم اینکه اساسا چنین رویکردی برای چند روز محرم شدن زودتر اصلا تناسبی با خط و ربط قصه ندارد و هیچ ضرورتی برای این اقدام از سوی شخصیتهای جوان «آقازاده» در متن نیست که رفتارشان را منطقی و حتی ضروری جلوه دهد. ولی چنین شیوهای برای دیده شدن سریال عملا جواب داده و حتی اگر تاثیر مهمی بر بینندگان «آقازاده» هم نداشته باشد، بازخورد گسترده و زیادی برای این مجموعه ایجاد کرده است. اما سؤال اساسی این است که آیا مجموعهای در این شکل و شمایل، برای بازخورد ساخته میشود یا برای مخاطب؟ مهمتر اینکه آیا میتوانیم بگوییم که تلاش اینستاگرامرها برای دیده شدن بر شیوه سریالسازی در ایران هم اثرگذار بوده؟