مرتضی اخوان | شهرآرانیوز - یازده شهریور ۱۳۹۹ بالأخره طلسم سیمای ملی در دوران کرونایی شکسته شد و بعد از چند ماه بازپخش سریالهای قدیمی، شبکه سوم سیما اقدام به پخش سریالی جدید کرد. سریالی که اولین ویژگی مهم آن این بود که گویا پروسه ساخت آن در روزهایی انجام شده است که خوف کووید ۱۹ دوربین سریالسازان بنام سیما و کارگردانان سینما را خاموش کرده بود. «زمین گرم» در حالی به روی آنتن رفت که نخستین سریال پساکرونایی سیما ویژگیهای جالب دیگری هم برای تماشا داشت؛ از اولین کارگردانی نویسنده سرشناس سیما بگیرید تا بازگشت علیرضا خمسه به تلویزیون.
مجموعه تلویزیونی «زمین گرم» ساخته سعید نعمتا... حالا به میانه راه پخش رسیده و در قیاس با رقیب دیگرش «بوم و بانو» که از قضا این مجموعه هم با فاصلهای اندک بعد از این سریال ساخته شده و از شبکه دوم سیما پخش میشود، مخاطبان بیشتری را پای جعبه جادو نشانده است. سریال سی قسمتی که در کمرکش داستان قرار دارد و حالا میتوان درباره کم و کیف آن صحبت کرد.
بازگشت داستانگوی قهار
سعید نعمتا... برادر حمید نعمتا... فیلمساز کارنامهدار و پُر افتخار سینمای ایران، در تلویزیون یک داستانگوی قهار است. او که از سال ۸۸ با سریال «رستگاران» سیروس مقدم پایش به تلویزیون باز شد در طول بیش از یک دهه در سیمای ملی داستان سریالهای پُربیننده و پُرشماری را نوشته است. نعمتا... در این سالها به طور متوسط سالی یک سریال نوشته که از قضای روزگار کارگردانهای صاحب سبکی هم آنها را کارگردانی کردهاند. او که دیالوگهای سنگین و مغزدارش امضای نوشتههایش شده، امسال دست به چالشی بزرگ زده و در دوران کرونایی متنی نوشته که خودش هم آن را کارگردانی کرده است.
داستان گرمِ «زمین گرم»
«بعد از سالها بیخبری دو برادر از هم، برادر بزرگتر اصلان (کامران تفتی) که آخرین ساعات حیات خود را پشت سر میگذارد به سراغ برادر کوچکتر علییار (صادق برقعی) میرود تا وصیت کند؛ وصیتی که زندگی برادر کوچک را دستخوش چالشی بزرگ میکند و سرنوشتش را تغیر میدهد...» این خلاصه داستان زمین گرم است که این شبها تنور تماشای آنتن شبکه سوم را که مدتها بود، خاموش شده بود، دوباره روشن کرده است. نعمتا... در این سریال هم باز به سراغ داستانی پُرکشش رفته و اینبار قهرمان مذهبی خود «علییار» را در جاذبه یک داستان جسورانه قرار داده است.
علییار که یک پسر روستایی و مذهبی است برای عمل به وصیت برادرش و مراقبت از خانواده برادر، پا روی عشقش به دختر روحانی روستا میگذارد و با زن پیشین برادرش که یک بچه دارد ازدواج میکند. نویسنده با ترسیم این خط داستانی ساده و صد البته پُر چالش و بحثبرانگیز اجتماعی، بنای یک درام پُر کشش را میریزد. درامی که با دیالوگهای خوب و صد البته تعلیقهای مداوم و غافلگیری، بیننده تلویزیونی را با خود همراه میکند.
بازگشت متفاوت آقای خنده
یکی از علامت تعجبهای بزرگ «زمین گرم»، نقش بستن نام علیرضا خمسه در ابتدای تیتراژ سریال است. وقتی که همه از بازگشت خمسه ممنوعالتصویر به تلویزیون متعجب میشوند. بازیگر کهنهکار سینما و تلویزیونی در شرایطی در نقش پدر بزرگ شخصیت «علییار» نقش اول سریال در این فیلم ایفای نقش میکند که پیشتر به خاطر اظهاراتش در یک برنامه استندآپ کمدی آن سوی مرزها ممنوعالتصویر شده بود تا سیروس مقدم در فصل ششم پایتخت قید حضور او را بزند و «بابا پنجعلی» را به شیوهای کنایهآمیز به دیار ملکوت رهسپار کند.
نابازیگری در بحران بازیگری
شاید انتخاب صادق برقعی برای نقش اصلی این سریال محصول حضور نداشتن بازیگران سرشناس جلو دوربین در دوران کرونایی باشد، اما بیتردید اتفاقی مبارک برای نخستین ساخته سعید نعمتا... تلقی میشود. صادق برقعی که بازیگر تئاتر است در حالی در نقش «علییار» جلوی دوربین «زمین گرم» رفت که همین ۱۵ قسمت پخش شده از این سریال نشان میدهد او توانسته به خوبی از پس ایفای این نقش برآید. یکی از سکانسهایی که شاهد این مدعاست، سکانس حمام علییار و استوار است که ناخودآگاه مخاطب را یاد سکانس درخشان حمام فیلم سینمایی «جدایی نادر از سیمین» میاندازد. با این تفاوت که آنجا شما با پیمان معادی کارکشته رو به رو بودید و اینجا با نابازیگری که نمایشی درخشان در اولین بازی تلویزیونیاش داشته است.
هوشمندیهای نعمتا...
انتخاب فرید سعادتمند که در کارنامه خود تنها ساخت موسیقی ۳ سریال نه چندان موفق، چون «ریحانه»، «بازی نقابها» و «پروانه» را دارد، شاید خطرپذیری بزرگی از سوی نعمتا... بود، اما خروجی آن اثری درخور از کار در آمده است. از سوی دیگر محمد اصفهانی هم بعد از مدتها دوباره تیتراژ پایانی این سریال را خوانده تا برگ برندهای برای این مجموعه باشد. اما این تنها هوشمندی نعمتا... در خلق اولین سریال تلویزیونیاش نیست و خلع لباس «علییار» را باید اقدامی هوشمندانه در این سریال دانست. شنیدهها حاکی از آن است که در فیلمنامه اولیه بنا بوده علییار یک طلبه باشد و لباس روحانیت به تن کند، اما بعد از مشورت کارگردان جوان با برخی عوامل باتجربهتر لباس را از شخصیت علییار حذف کرده است.
کارگردانی که باید نویسنده میماند
تمام موفقیتهای سعید نعمتا... در زمین گرم محصول ۲ چیز است؛ اول قصه خوب و دوم عوامل کاربلد که سالهاست با آنها کار میکند. سعید نعمتا... اگرچه در مقام یک نویسنده با زمین گرم باز هم نمره قبولی میگیرد، اما در مقام کارگردان نقاط ضعف فاحشی در کارش به چشم میآید. اگر از انتخابهای نه چندان درست بازیگران برای نقشهای مختلف که میتواند توجیه کرونا و تمایل نداشتن بسیاری از هنرپیشهها برای حضور جلو دوربین بگذریم، از شیوه کارگردانی دوربین و قصه نمیتوان گذشت. فلشبکهای آشفته، بیبرنامه و بینشان یکی از ضعفهای سریال است که مخاطب را نه تنها گیج و سردرگم میکند بلکه نمیتواند زیباییهای بصری یا تصویرسازی منحصربهفرد ارائه بدهد.
گویی کارگردان از قرار دادن درست و اصولی پازل قصه عاجز بوده است. اتفاقی که در «برادر جان» آهنج به خوبی میافتد و کارگردان با هوشمندی فلشبکهای راهگشا را در ابتدای سریال و پیش از تیتراژ ابتدایی قرار میدهد. نعمتا... نویسنده حتی در پرداخت حساسترین بخشهای داستانی هم در مقام کارگردان ضعف نشان میدهد. به عنوان مثال او وقتی میخواهد کمک گرفتن «فروغ» از «بابا ماجد» را بیان کند، وقتی قرار است استیصال و واماندگی او را به تصویر بکشد سعی میکند از شیوههای قدمای خود که در حضورشان مشق کارگردانی کرده بهره بگیرد، اما محصول به هیچوجه به آن کیفیت نمیشود.
«زمین گرم» نعمتی در کویر سیما
با همه این اوصاف «زمین گرم» سعید نعمتا... در کویر سیمای ملی که این روزها از هر زمان دیگری از فیلم و سریال خالی است، خود نعمتی است. شاید در آینده فیلمسازی نعمتا... با کسب تجربه و دیدن میدانهای بیشتر روزنههای امید بهتری به چشم آید.