صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

روایت‌هایی درباره پرویز مشکاتیان که امروز ۱۱ سال از درگذشتش می‌گذرد

  • کد خبر: ۴۳۷۱۳
  • ۳۰ شهريور ۱۳۹۹ - ۱۳:۵۷
چهارمین سالی است که در آستانه درگذشت استاد موسیقی ایران، انجمن خردسرای فردوسی، در پویشی با عنوان «پیوند مهربانان» بر سر مزار او در نیشابور حاضر شدند.
لیلا کوچک‌زاده | شهرآرانیوز؛ تقویم تاریخ فرهنگی کشور در روز ۳۰ شهریور سال ۱۳۸۸ خورشیدی، داغدار هنرمندی از خطه خراسان است. یکی از بزرگ‌ترین آهنگ‌سازان و نوازندگان سنتور ایرانی در دوران معاصر و شاید در همه ادوار موسیقی ایران. فرزند نیشابور بود، ادبیات را خوب می‌دانست، صدای شعر را می‌شنید و آن را به موسیقی تبدیل می‌کرد. پرویز مشکاتیان، در پنجاه‌وچهار سالگی و در «صبح نشابور سرمه‌گون» دار فانی را وداع گفت. محمدرضا شفیعی کدکنی در شعری به مناسبت درگذشت مشکاتیان سرود: «موسم خاموشی‌ات نبود/ در چنگ تو سرود رهایی نهفته ماند / زین نغمه هیچ‌گاه فراموشی‌ات نبود /‌ای سوگوار صبح نشابور سرمه‌گون / عصری چنین، سزای سیه‌پوشی‌ات نبود»

چهارمین سالی است که در آستانه درگذشت استاد موسیقی ایران، انجمن خردسرای فردوسی، در پویشی با عنوان «پیوند مهربانان» بر سر مزار او در نیشابور حاضر شدند. دوستداران هنر و موسیقی، گرد هم می‌آیند تا بگویند: «باور مکن که من دست از دامنت بدارم شمشیر نگسلاند پیوند مهربانان» این گردهمایی با یک خبر خوب هم همراه شد. در ماه‌های آینده، خانه موسیقی نیشابور در معدن فیروزه این شهر و به نام استاد پرویز مشکاتیان احداث خواهد شد.


 

دوست داشت خانه‌ای گِلی بسازد

صبح ملایم نیشابور، جای خود را به گرمای مطبوعی در آستانه پاییز داده است. دوستداران شعر و موسیقی و ادبیات از شهر‌های تربت‌جام، مشهد و نیشابور کم‌کم خود را به آرامگاه عطار نیشابوری و به محوطه بیرونی باغ فریدالدین عطار که ۱۱ سال است، نوازنده «آستان جانان» در خاک آن آرام گرفته، می‌رسانند. قرار بوده خواهران مشکاتیان هم بیایند، اما هر دو خواهر کسالت داشته و همسرانشان آمده و به حاضران خیرمقدم می‌گویند.
 
ایرج اشرف‌زاده، داماد این خانواده که محوطه‌سازی مزار مشکاتیان را نیز به عهده داشته، می‌گوید: آخرین بار که پرویز را دیدیم روز عید فطر بود. در تهران او را دیدیم. عروسی پسرم بود. با آوا و آیین آمده بودند. همانجا به همسرم پروین گفته بود از تهران خسته شده است و می‌خواهد برای ادامه زندگی به نیشابور برگردد. گفته بود به بنده سپرده در روستای «کلاته برف‌ریز» برایش ملکی بخرم و می‌خواهد، خانه‌ای گلی بسازد و همانجا زندگی کند. دقیقا ۲۹ روز بعد این حرف، فوت کردند. خانواده‌شان هم اجازه دادند به جای قطعه هنرمندان تهران، در نیشابور به خاک سپرده شوند.
همسرم همان روز‌ها خطاب به برادر مرحومش می‌گفت: گفتی به نیشابور می‌آیی، اما نگفتی چطوری می‌آیی.

اشرف‌زاده ۸ سال هم در تهران و در زمان تحصیل، هم‌خانه پرویز مشکاتیان بوده‌است. او درباره آن روز‌ها هم خاطرات بسیاری دارد: من در پلی‌تکنیک درس می‌خواندم و او در دانشگاه تهران. خانه‌مان هم به دانشگاه تهران نزدیک بود. یادم است وقتی از خانه بیرون می‌رفتم، چند متکا می‌گذاشت و با مضرابش روی متکا‌ها می‌زد تا سرعت دستش زیاد شود، از طرفی صدا هم ایجاد نشود و مزاحمتی ایجاد نکند. من می‌رفتم دانشکده و ظهر که برمی‌گشتم هنوز هم با مضرابش در حال تمرین بود.

بعضی روز‌ها به من می‌گفت ایرج ماشینم را بردار و برو دنبال فریدون مشیری. بعد در کنار هم می‌نشستند و صحبت‌های ادبی می‌کردند. خیلی شعر حفظ بود. گاهی هم می‌گفت برو دنبال هوشنگ ابتهاج.


 

ادب و فرهنگ ما در دامان موسیقی بالیده است

مدیرعامل خردسرای فردوسی، دکتر محمدجعفر یاحقی استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی، پیامی به این مراسم فرستاده که در همان ابتدا خوانده شد: ما معتقدیم هنر پایۀ اصلی فرهنگ است و تاریخ ادب درخشان ایرانی این برجستگی را کاملا نشان داده است. ادب و فرهنگ ما در دامان هنر و به ویژه هنر موسیقی بالیده است و همواره روح خویش را با آن صیقل داده و برای تعهد وظایف خطیر تاریخی آماده شده است.
 
پیش از اسلام، اصلا شعر و ادب در خدمت موسیقی بود و نامبرداران فرهنگ ایرانی عمدتا موسیقی‌دانان بوده‌اند. در دوره‌های اول تکوین ادبیات فارسی دری، موسیقی و شعر دوشادوش هم به اعتلای فرهنگ درخشان سده‌های نخستین اسلامی کمک کرده‌اند. بسیاری از شاعران بزرگ ما مانند رودکی و منوچهری اصلا موسیقی‌دان بوده‌اند. فردوسی بزرگ هم موسیقی حماسی را اعتلا بخشیده است. امروز هم همسوئی موسیقی و شعر و رسالتی که هنر برای ترویج شعر در اذهان عمومی دارد برکسی پوشیده نیست. کم نیستند کسانی که از طریق نوا‌های دل‌انگیز استاد شجریان و هنر بی‌همتای استاد مشکاتیان با شعر حافظ خو گرفته‌اند.


 

تغییر فضای موسیقی ایران با «بیداد»

علیرضا نظیف، پژوهشگر حوزه موسیقی که بیش از سه دهه درباره پیوند موسیقی و ادبیات تحقیق کرده نیز در پیام صوتی خود به شرکت‌کنندگان مراسم، از سه جوان نابغه در موسیقی سنتی ایران یاد می‌کند که به عنوان نوازنده و آهنگ‌ساز در دهه ۵۰، درخشیدند. زنده‌یادان محمدرضا لطفی، پرویز مشکاتیان و حسین علیزاده. او می‌گوید: پرویز خان، متولد۱۳۳۴ بود و از آن دو جوان‌تر. هر سه به دانشکده هنر‌های زیبا رفتند و در مرکز حفظ و اشاعه موسیقی ایران از محضر بهترین اساتید ملی ایران بهره بردند و بعد به نوازندگانی چیره‌دست و آهنگ‌سازانی توانمند تبدیل شدند.
 
آن‌ها قبل از سال ۵۷ خورشیدی و زیر نظر هوشنگ ابتهاج گروه جوانان چاوش را تشکیل دادند و باهم همکاری می‌کردند. در مدت کوتاه عمر چاوش، ۱۰ اثر رسمی منتشر کردند. پرویز مشکاتیان و حسین علیزاده گروه عارف و محمدرضا لطفی و پشنگ کامکار گروه شیدا را پایه گذاشتند. ۲ گروهی که بعد‌ها با یکدیگر ادغام شدند و بیشترین سهم را در ارتقای موسیقی اصیل ایرانی در سال‌های پایانی رژیم پهلوی و پس از انقلاب اسلامی داشتند.

او دوران طلایی فعالیت پرویز مشکاتیان را، سال‌های بین ۱۳۶۲ تا ۱۳۷۴ می‌داند. زمانی که با همکاری محمدرضا شجریان شاهکار خلق می‌کنند. آلبوم‌های «بیداد»، «آستان جانان» و «سر عشق» که شجریان خوانده و مشکاتیان آهنگ‌ساز یا نوازنده آن‌ها بوده است. به گفته نظیف، مشکاتیان در سال ۱۳۶۴ خورشیدی و با آهنگ‌سازی برای آلبوم بیداد و با تصنیف زیبای «یاد باد» (روز وصل دوستداران یاد باد یاد باد آن روزگاران یاد باد) فضای موسیقی ایران را تغییر داد. اثری با تیراژ بالا که در آن سال بسیار محبوب شد. این پژوهشگر موسیقی، درباره ویژگی‌های اخلاقی و کاری این استاد موسیقی هم می‌گوید: او معروف به شناخت شعر بود. اشعاری مناسب انتخاب می‌کرد. در آهنگ‌سازی توانا بود؛ به ویژه در قطعات بدون کلام و تصنیف. مردم‌دوست بود و تمرکزش بر میهن‌پرستی بود. او با آلبوم «افشاری مرکب»، ایرج بسطامی را به موسیقی ایران معرفی کرد و بعد هم کیوان ساکت را.

 

 

موسیقی در رگ و پوست این سرزمین جریان داشته است

علیرضا قیامتی دانشیار دانشگاه فردوسی و پژوهشگر ادبیات عامه که در برنامه حضور دارد، مشکاتیان را اسطوره موسیقی ایران زمین می‌خواند و می‌گوید: او بسیار به ادبیات کشورمان علاقه‌مند بود. از طرفی آثار پژوهشی‌اش اگر نگوییم بی‌نظیر، کم‌نظیر است. او در ادامه، موسیقی ایران را هم‌طراز با حکمت و اخلاق و همه نیکویی‌ها معرفی می‌کند. قیامتی می‌گوید: موسیقی یادگار بزرگ از اندیشمندان و فرهنگ نیاکانی ماست. ما در ایران باستان باربد و نکیسا را داشتیم. ما برای هر روزمان یک آهنگ داشتیم. ۳۶۰ لحن باربد که برای هر روز یک آهنگ بوده است. این‌ها نشان می‌دهد که موسیقی در رگ و پوست این سرزمین جریان داشته است. همان موسیقی که عامل پدیدآمدن یکی از بزرگ‌ترین شاهکار‌های حماسی جهان شاهنامه است.

احداث خانه موسیقی در معدن فیروزه

نزدیک به پایان این مراسم، خبر خوش احداث خانه موسیقی نیشابور به نام پرویز مشکاتیان و در معدن فیروزه این شهر را اعلام می‌کنند. مدیر اجرایی این پروژه که ساخت کتابخانه و موزه را هم در معدن به عهده دارد، می‌گوید: هیئت امنای معدن فیروزه نیشابور، ۲۱۰۰ متر زمین را برای ساخت کتابخانه و موزه در اختیار بخش فرهنگی این معدن قرار داده است. به گفته جلیل‌ا... خانی توپکانلو قرار است یکی از غرفه‌های موزه به خانه موسیقی نیشابور تبدیل و به نام پرویز مشکاتیان نام‌گذاری شود. او زمان پایان ساخت این موزه را حدود ۶ ماه دیگر اعلام می‌کند و می‌گوید: در خانه موسیقی، مجموعه آثار تاثیرگذاران موسیقی نیشابور از کتاب و نوار و آلبوم و خاطره جمع‌آوری خواهد شد.

اما در کنار این خبر خوب، از خانه پدری مشکاتیان که در خرداد امسال از سوی مالک آن تخریب و موجب بهت دوستداران موسیقی و هنر شد، نیز پرس‌و‌جو می‌کنیم. در این باره اشرف‌زاده داماد این خانواده می‌گوید: ۹۰ درصد خانه تخریب شده است و از خرداد تا کنون هیچ تغییری نکرده و متاسفانه به محل دفن زباله‌ها تبدیل شده است.

او که از سال ۱۳۵۴ به این خانه رفت و امد داشته و به گفته خودش تمام خاطرات خانه را در ذهن دارد، قول داده به صورت رایگان برای ساخت مجدد خانه به شکل قبل همکاری کند. می‌گوید: دوباره می‌توان این خانه را به آن مجد و عظمت سابق رساند. من جای تک تک درخت‌ها را می‌دانم. حوض وسط خانه هم هنوز هست. حوضی که هر سال، آبی‌اش را رنگ می‌کردند تا جلوه بیشتری داشته باشد. چهار باغچه هم داشت. اتاق‌های تو درتویی که هنوز گچ‌بری‌های آن باقی مانده است. او می‌گوید دخترش که فوق لیسانس معماری است قبل از تخریب عکس و پلان خانه را تهیه کرده است.

 

 

جان می‌دمد سنتور‌ها را

مراسم بزرگداشت مشکاتیان با تعریف خاطرات دوستان قدیمی‌اش که حالا جزو پیش‌کسوتان و استادان موسیقی در نیشابور شده‌اند. به پایان می‌رسد. روایت‌هایی که قطعه‌های معروف بیداد و خزان آن‌ها را خاطره‌انگیز کرده است. رودابه باقری، شاعری پیش‌کسوت از دیار نیشابور هم سروده‌اش را در رثای سرو آزاد خراسان چنین می‌خواند:
 
مستیش ویران می‌کند انگور‌ها را
با خاک یکسان می‌کند مغرور‌ها را
مضراب‌ها را صبح نیشابور کافیست
مشکاتیان جان می‌دمد سنتور‌ها را
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.