در آغازین روز تعطیلاتی که پشت سر گذاشتیم خبری بد فضای فرهنگی کشور را از خود متأثر کرد. این خبر که آه و افسوس وای کاش بسیار به دنبال داشت، خبر تخریب خانه پدری مرحوم استاد پرویز مشکاتیان بزرگ آهنگساز و نوازنده سنتور کشور بود. خانهای که با توجه به تخصص پدر این استاد یعنی مرحوم حسن مشکاتیان در سنتورنوازی خشت خشت آن با زیر و بم موسیقی اصیل ایرانی به ویژه ساز سنتور آشنایی داشت و رفت و آمد بزرگان موسیقی ایرانی از جمله استاد محمدرضا شجریان و مرحوم استاد لطفی و دیگران در آن هم بر اهمیتش میافزود. درست به همین دلیل و با توجه به در حال ثبت ملی بودن این اثر تخریب نابهنگام آن پیامی چند را به دنبال داشت که برخی از آنان را در ذیل بیان میکنم.
الف_ تخریب خانهای با چنین پیشینه با توجه به اینکه شهر نیشابور از دیرگاه به شهری ادبپرور و هنردوست معروف بوده این پیام را در پی دارد که هرچند ما سعی کنیم تا در فضاهای مختلف فرهنگی اجتماعی داد از برتری فرهنگ بر ثروت بزنیم باز هم افرادی هستند که برایشان چیزی جز ثروت حتی به صورت آنی و لحظهای آن مهم نباشد. افرادی که پر شدن جیب خود در لحظه را حتی به پرشدن جیبهای خود در آینده ترجیح میدهند و به اصطلاح، همیشه سرکه نقد را به از حلوای نسیه میپندارند. براین اساس لازم است تا برای حفظ مواریث فرهنگی خود علاوه بر گستردن نگاه فرهنگی هویتی بر جامعه کمی هم رعایت افراد مادیگرا را بکنیم و این آثار ارزشمند، چون طلا را از دسترس ناآگاهان فرهنگی پولدوست دور کنیم.
ب_ همیشه اگر قرار است چراغی را بیفروزیم آن را به صورت کامل روشن کنیم نه اینکه نیمه روشن به حال خود رها کنیم. به احتمال بسیار هنگامی که به مالک خانه استاد مشکاتیان درباره قرار گرفتن این بنا در فهرست آثار دارای شرایط ثبت ملی و نزدیک بودن ثبت ملی آن اطلاعرسانی میشد، اگر درباره تمام فواید و مضرات این ثبت نیز روشنگری میشد و ثبت ملی، چون بختکی که دارایی او را قفل خواهد کرد در ذهنش متجسم نمیشد، او از ترس ثبت ملی شدن بنا دست به این حرکت ضدفرهنگی نمیزد و نه خود و نه دیگران را گرفتار یک کشوقوس قانونی نمیکرد. پس لازم است که مدیران فرهنگی ما پیش از هر حرکت فرهنگی جوانب آن را سنجیده و تمام ذیحقان را از جایگاه خود پس از انجام آن حرکت و همراهی یا همراهی نکردن با آن مطلع کنند.
ج_ مخاطب پیام بعدی این رخداد تأسفبار متولیان اجرایی شهرها هستند. اگر این افراد با زیر و بم گذشته تاریخی هویتی و فرهنگی شهری که سکان آن را در اختیار دارند آگاه باشند به طور حتم اجازه بسیاری از اتفاقات ضدفرهنگی را نخواهند داد. به عبارت بهتر اگر در همین مورد خاص مدیران شهری از جایگاه فرهنگی خانه استاد در نزد مردم نیشابور و فرهنگ دوستان کشور آگاه بودند، نه تنها مجوز تخریب آن را صادر نمیکردند بلکه در صورت تخریب بدون مجوز اینگونه آثار خود در نخستین گام مانع آن شده و منتظر دستور قضایی نمیشدند. امری که ظاهرا مدیران شهری نیشابور در این زمینه نسبت به بسیاری از شهرهای دیگر عقب هستند چه خانه استاد مشکاتیان سومین بنای فرهنگی این شهر است که در کوتاه زمان اخیر طعمه تخریب افراد ضدفرهنگ شده است.
د_ سرانجام این تخریب پیامی مشابه پیام سوم برای همه مردم ایران داشت. پیامی بر این پایه که بهتر است کمی بیشتر راجع به گذشته و حال فرهنگی خود بدانیم. آن هم نه فقط در سطح بزرگان فرهنگ کشور بلکه در سطح بزرگان فرهنگی و هویتی کوچه و محلهای که در آن ساکن هستیم، چون با حفظ این اجزای خرد است که فرهنگ ایرانی حفظ شده و هر روز بالنده و بالندهتر میشود.